• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کاهِن (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





کاهِن:(أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ)
«کاهِن» کاهِن (به کسر هاء) از ماده «کَهُن» به معنای کسی است که رفیقی از جنّ دارد و به او اخبار می‌آورد.
در آیه مورد بحث می‌خوانیم:
«به لطف پروردگارت، و به برکت نعمت‌هايش تو كاهن و مجنون نيستى! (فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنونٍ‌).
«كاهن» به كسى گفته مى‌شد كه خبر از اسرار غيبى مى‌داد و غالبا مدعى بود كه با جنيان ارتباط دارد و اخبار غيبى را از آن‌ها مى‌گيرد، مخصوصا در عصر جاهلیت كاهنان بسيارى بودند، از جمله دو كاهن معروف «شق» و «سطیح» آن‌ها در حقيقت افراد هوشيارى بودند كه از هوش خود سوء استفاده كرده و با اين ادعاها سر مردم را گرم مى‌كردند، كهانت در اسلام حرام و ممنوع است و اعتبارى به قول كاهنان نيست.



به موردی از کاربرد «کاهِن» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - کاهِن (آیه ۲۹ سوره طور)

(فَذَكِّرْ فَما أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنونٍ)
«پس تذكّر ده، كه به نعمت و لطف پروردگارت تو كاهن و مجنون نيستى.»

۱.۲ - کاهِن در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند:
(فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنونٍ) اين آيه نتيجه‌اى است كه از اخبار مؤكد به وقوع عذاب الهى در روز قیامت، و از اين‌كه فرموده بود متقين از آن عذاب محفوظ و در جنات نعیم كاميابند، گرفته مى‌شود.
پس اين آيه شريفه در معناى اين است كه گفته شود حال كه آن اخبار حق است، پس تو به كار تذكر دادن خود بپرداز و بدان كه تو به حق تذكر مى‌دهى و انذار مى‌كنى، و آن طور كه به تو نسبت مى‌دهند كاهن و مجنون نيستى.
و اين‌كه كاهن نبودنش را مقيد كرد «به قيد بنعمة ربك»، خواست تا بر خصوص آن جناب منت گذارد.
و خلاصه، خواست بفرمايد كاهن نبودن و مجنون نبودن، اختصاص به تو ندارد، بيشتر مردم همين‌طورند، ولى در تو نعمت خاصى است كه نمى‌گذارد در معرض چنين صفاتى قرار بگيرى. و كوتاه سخن اين‌كه كهانت و ديوانگى و امثال آن از تو محال است، بخلاف ساير مردم كه در معرض آن هستند.

۱. طور/سوره۵۲، آیه۲۹.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۴۴.    
۳. طور/سوره۵۲، آیه۲۹.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۴.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۷.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۸.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۵۷.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۳.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کاهن»، ج۴، ص ۱۳۴.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره طور | لغات قرآن




جعبه ابزار