کافران و بهشت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کافران در
دوزخ،
بهشتیان را
ندا کرده و درخواست
آب و
ارزاق بهشتی را دارند،اما بهشتیان در پاسخ می گویند
خداوند اینها را بر كافران
حرام كرده است.
کافران، خواستار
آب و
ارزاق بهشتی:
•«ونادی اصحـب النار اصحـب الجنة ان افیضوا علینا من المآء او مما رزقکم الله قالوا ان الله حرمهما علی الکـفرین:و
اهل آتش بهشتیان را
ندا كنند كه از
آب یا از آنچه خدا شما را روزى كرده بر ما فرو ریزید. گویند: همانا
خداوند این دو را بر كافران
حرام نموده است.»
حرمت امکانات
بهشت بر کافران:
•«ونادی اصحـب النار اصحـب الجنة ان افیضوا علینا من المآء او مما رزقکم الله قالوا ان الله حرمهما علی الکـفرین:و اهل آتش بهشتیان را ندا كنند كه از آب یا از آنچه خدا شما را روزى كرده بر ما فرو ریزید. گویند: همانا خداوند این دو را بر كافران
حرام نموده است.»
پس از آنكه بهشتیان و دوزخیان هر كدام در محل مناسب خود مستقر شدند گفتگوهایى در میان آنها رد و بدل می شود كه نتیجه آن
مجازات و كیفرى است روحانى و معنوى براى دوزخیان. نخست" دوزخیان كه در وضع بسیار ناگوارى بسر مى برند فریاد مى زنند و از بهشتیان تمناى آب و ارزاق بهشتى مىنمایند" تا عطش سوزان خود را تسكین بخشند ولى بلافاصله بهشتیان دست رد بر سینه آنها گذارده، و" می گویند خداوند اینها را بر كافران
تحریم كرده است.
قرآن گفتگوى دوزخیان با بهشتیان را با جمله" نادى" كه معمولا براى سخن گفتن از دور است آورده و این نشان می دهد كه در میان این دو گروه فاصله بسیار زیادى است، و البته این موضوع هیچ بعید نیست كه حتى تا میلیون ها
فرسنگ فاصله سخن یكدیگر را بشنوند و حتى یكدیگر را در پاره اى از اوقات ببینند، و اگر این موضوع در گذشته ممكن بود براى بعضى مشكلى ایجاد كند در عصر و
زمان ما كه انتقال صداها و تصویرها از فاصله هاى بسیار دور در همین
جهان حل شده است جاى
تعجب نخواهد بود.
یكى از نامهاى
قیامت، «یوْمَ التَّنادِ»
است. یعنى روزى كه نداها بلند و
استمداد و فریاد در كار است و بهشتیان و دوزخیان همدیگر را صدا مى زنند.
افاضه" از ماده" فیض" و به معناى لبریز شدن و ریختن آب است، و معناى آیه" تَرى أَعْینَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ" این است كه: مى بینى دیدگانشان را كه لبریز از
اشک شده.
در
آیه مورد بحث سایر نعمت هایى را كه خداوند به اهل بهشت روزى كرده عطف بر آب نموده، و از اینجا معلوم مى شود كه
اهل دوزخ از
اهل بهشت تنها انتظار
آب ندارند، بلكه تقاضاى همه انواع نعمت ها را مى كنند، چیزى كه هست به طور عموم
مجاز از همه آنها به افاضه تعبیر شده. ممكن هم هست كسى بگوید:" افاضه" تنها به معناى فرو ریختن آب نیست تا اطلاقش در غیر آب مجاز باشد، بلكه به معناى دادن نعمت فراوان است. بنا بر این، این اطلاق به طور
حقیقت خواهد بود نه عموم مجاز.به هر حال، آیه شریفه اشعار دارد بر اینكه مكان اهل جنت بلندتر از مكان دوزخیان است. و اگر ابتدا از میان همه نعمتها آب را ذكر كرد و آن گاه بقیه نعمت ها را بر آن
عطف نمود، از این جهت است كه براى دوزخیان و مبتلایان به
حرارت دوزخ آب از هر چیز دیگرى ضرورى تر است.
نخستین تقاضاى دوزخیان در آیه فوق همان آب ذكر شده و این طبیعى است كه شخصى كه در آتش می سوزد قبل از هر چیز آب مىطلبد تا
عطش سوزان خود را تسكین بخشد. جمله مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ (از آنچه خدا بشما روزى داده) كه تعبیرى است سربسته و توأم با یك نوع
ابهام نشان می دهد كه حتى دوزخیان نمى توانند از
ماهیت و انواع نعمتهاى بهشتى آگاه شوند، این موضوع با بعضى از
احادیث كه مى گوید در بهشت نعمتهایى است كه هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به فكر هیچ انسانى نگذشته است كاملا تطبیق مى كند.ضمنا از اینكه این جمله با" او" عطف شده نشان مى دهد كه نعمتهاى دیگر بهشتى مخصوصا میوه ها می تواند جانشین آب گردد، و عطش سوزان انسان را تسكین بخشد.
جمله (ان الله حرمهما على الکافرین) (خداوند آنها را بر
کافران حرام کرده ) اشاره به این است که بهشتیان مضایقه اى از بخشیدن این نعمت ها ندارند زیرا نه چیزى از آنها کم مى شود و نه در درون
سینه، کینه اى نسبت به کسى دارند، حتى نسبت به دشمنان شان ، ولى وضع دوزخیان آنچنان است که نمى توانند از نعمتهاى بهشتى بهره گیرند، این
تحریم در حقیقت یک نوع
تحریم تکوینی است ، همانند
محرومیت بسیارى از بیماران از غذاهاى لذیذ و رنگارنگ . در آیه بعد سبب
محرومیت آنها را تشریح مى کند و با ذکر صفات دوزخیان روشن مى سازد که این سرنوشت شوم را خودشان براى خویشتن فراهم ساخته اند نخست مى گوید: آنها کسانى هستند که
دین و
مذهب خود را به سرگرمى و بازى گرفتند (الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا).و زندگى
دنیا آنها را
فریب داد و
مغرور ساخت (و غرتهم الحیاة الدنیا).
این امور سبب شد که آنها در لجنزار
شهوات فرو روند و همه چیز حتى
رستاخیز را به دست فراموشى بسپارند و گفتار
پیامبران و آیات الهى را
انکار کنند، لذا به دنبال آن اضافه امروز هم ما آنها را فراموش خواهیم کرد همانگونه که آنها لقاى چنین روزى را فراموش کردند و همانگونه که
آیات ما را انکار نمودند (فالیوم ننساهم کما نسوا لقاء یومهم هذا و ما کانوا بایاتنا یجحدون )
.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۳۵، برگرفته از مقاله «کافران و بهشت».