کاربردهای عزت در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واژه
عزت در
قرآن در معانی متعددی استعمال شده است ولی بازگشت همه معانی به معنای سختی و نفوذناپذیری است.
در
آیات قرآن نیز واژه «
عزت» و مشتقات آن در این معانی و مفاهیم به کار رفته است:
عزیز و ارجمند، در برابر
ذلیل و بی ارج و بها:
«فلما دخلوا علیه قالوا یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر؛
پس هنگامی که
برادران یوسف بر او وارد شدند، گفتند: هان ای عزیز!. ...» (گفتنی است که واژه «عزیز» یکی از صفات خداست، و در
قرآن، فراتر از ۹۲ بار، ذات بی همتای او با این
صفت یاد شده و این واژه در این مورد به کار رفته است).
سرفراز و پرصلابت، دربرابر
فروتن و نرمخو:
«یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکافرین؛
«ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هر کس از شما از
دین و
آیین خویش برگردد به خدا زیانی نمیرساند، چرا که به زودی
خدا گروهی را خواهد آورد که آنان را دوست میدارد و آنان نیز او را دوست میدارند؛ با مردم با ایمان و قانونگرا فروتن و نرمخو هستند، و بر کفرگرایان و قانون ستیزان پرصلابت و سرفراز.»
نیرومندتر و پرتوان تر، در برابر ناتوان تر و زبون تر:
«انا اکثر منک مالا و اعز نفرا؛
دارایی من از تو افزون تر است و از نظر شمار نفرات نیز از تو پرتوان ترم.»
غالب و چیره، در برابر
مغلوب و شکست پذیر:
«ان هذا اخی له تسع وتسعون نعجة ولی نعجة واحدة فقال اکفلنیها وعزنی فی الخطاب؛
این
برادر من است. او نود و نه عدد
میش دارد، و من تنها یک میش دارم، اما او میگوید: آن را هم به من واگذار کن؛ و در سخنوری بر من چیره شده است.»
شکوه و شکست ناپذیری:
«ایبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا؛
... آیا اینان به راستی سرافرازی و پیروزمندی را نزد حق ناپذیران میجویند؟! این پنداری بی اساس است! چرا که پیروزمندی و سرافرازی یکسره از آن خدا و نزد اوست.»
سخت و دشوار:
«لقد جآءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم...؛
بی تردید برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او گران است شما در
رنج و دشواری بیفتید....»
عزیزتر و ارجمندتر:
«قال یا قوم ارهطی اعز علیکم من الله...؛
هان ای
قوم من!
عشیره کوچک من بر شما از خدا عزیزتر است که فرمان او را پشت سر خویش افکنده و او را از یاد بردهاید؟»
تعصب و سرکشی و حق ناپذیری:
«بل الذین کفروا فی عزة و شقاق؛
آنان که
کفر ورزیدند در
سرکشی و ستیزهاند.»
با این بیان، واژه «
عزت» به تناسب مفهوم اصلی اش ـ که سختی و نفوذ ناپذیری است ـ گاه در سرکشی و حق ناپذیری نیز به کار رفته است، که در این صورت، به بیان «راغب»
با این واژه، گاه
ستایش میگردد و گاه
نکوهش.
واژه «
عزت» در
فرهنگ قرآن و
عترت به مفهوم اوج گرفتن به مرحله توانمندی معنوی و اخلاقی و عظمت روح و توسعه شخصیت و آراستگی به مهر و مدارا و
صلابت و شکست ناپذیری روان در برابر
باطل و بیداد آمده است.
این قدرت شگرف و شکست ناپذیر، در مرحله نخست از ژرفای جان
انسان خودساخته سرچشمه میگیرد و پس از سربرآوردن از رویشگاه خویش، به تدریج در کران تا کران
اندیشه و
عقیده،
زبان و
قلم، دست و دیده، گفتار و کردار و برنامهها و هدفها و روش زندگی او تجلی مییابد و آن گاه به او
عظمت و شکوه و
معنویت و
مهر و مدارا و شکست ناپذیری میبخشد.
کسی که به این ویژگی انسانی و معنوی آراسته شود، از سویی به راستی تجسم اخلاص و پاکی، حق گرایی و حق پذیری، فروتنی و بردباری، صلح جویی و مدارا در ابعاد گوناگون زندگی میشود و در همان حال خود را فراتر از برده منشی و دنباله روی، فراتر از بافتن و شنیدن چاپلوسیها و ستایشهای چندش آور و لقبهای پوشالی و پرطمطراق، فراتر از فرمانبرداریهای چاکرمنشانه و اهانت آمیز میخواهد.
به مرحلهای اوج میگیرد و خود را عزیز میدارد که نه در برابر
زر و زور، نفوذ میپذیرد و نه در برابر
نیرنگ و
فریب؛ نه بیداد و ناروا را تحمل و نه آن را به دیگران تحمیل میکند و نه میتواند نظاره گر اسارت مردمی در چنگال این آفتهای
عزت کش و ذلت بار باشد و دم فرو بندد.
آری، حقیقت
عزت و
آزادگی پذیرش مدیریت
خرد و
وجدان بر جان و
جامعه و رعایت مقررات و
حقوق مردم است، نه انبوهی
شعر و
شعار بدون
عمل و فرصت سوز.
امیرمؤمنان عزت و آزادگی واقعی را
تواضع و
فروتنی در برابر
حق و
عدالت مینگرد: «العز ان تذل للحق اذا لزمک.»
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «شرف المؤمن قیامه باللیل و عزه کف الاذی عن الناس.»
«
شرف انسان در
شب زندهداری اوست و
کرامت و آزادگی اش در عدالت و دست نگاه داشتن از آزار مردم و رعایت حقوق آنان.»
«الصدق عز و الجهل ذل.»
«آراستگی به راستی و درستی،
عزت و آزادگی است و
جهالت و نادرستی،
ذلت و
خفت است.»
«حسن خلق المؤمن من التواضع، و عزه ترک القیل و القـال.»
«منش شایسته انسان با ایمان از تواضع و فروتنی اوست و
عزت و آزادگی او، در وانهادن جنجال و هیاهو و زبان و
سیاست خشونت بار است.»
با بازنگری و جمع بندی آنچه آمد، به این نتیجه میرسیم:
۱ـ
عزت نفس و کرامت روح و رفتار بزرگوارانه از بنیادیترین دهشهای
اسلام به انسان، و از هدفهای بزرگ تربیتی
پیامبران و از ویژگیهای ارجدار اخلاقی و انسانی است.
۲ـ این ویژگی اوج بخش در رشد و بالندگی انسان، و قانون گرایی و سلامت فرد و جامعه و مدیریت آن نقش معجزه آسایی دارد؛ چرا که اگر انسان به گوهر کمیاب
عزت و بزرگ منشی ومیوههای دل انگیز آن دست یافت و از بلای ذلت و احساس پوچی و یابزرگ پنداری و خودکامگی و ره آورد ویرانگر آن رها شد، تنها سر بندگی در برابر
خدا ـ که سرچشمه
عزت و توانایی و زیبایی است ـ فرود میآورد و در برابر غیر او، سربلند و استوار و شکست ناپذیر میایستد و زمامدار خود و فراتر از خود میشود. چنین فرد و جامعهای، نه تاریک اندیشی و
ستم و تباهی را بر میتابد و نه به دیگران روا میدارد؛ چه که پیش از هر چیز خود را عزیزتر و برتر از این حقارتها و تباهیها مینگرد و مییابد.
۳ـ نهضت عدالت خواهانه
عاشورا، دارای ابعاد گوناگون و آموزههای ارزشمندی برای زندگی سرشار از
عزت و آزادگی است. این حرکت سترگ با این وصف که از آغازین روزهای شکل گیری تاکنون با
الهام از بینش و منطق
حسین (علیهالسّلام) و طلایه داران راه او، مورد پژوهش قرار گرفته وهزاران کتاب و مقاله در تحلیل آن نگارش یافته، باز هم گاه به بعدی از آن میتوان راه یافت که اندیشهها به آن راه نجسته است. موضوع «جلوههای
عزت و شکست ناپذیری
عاشورا بر اساس آموزههای قرآن» یکی از آن مفاهیم جالب است.
۴ـ اگر این نهضت
عزت طلبانه و ذلت ستیز، در ابعاد گوناگون مورد پژوهش دقیق و همه جانبه قرار گیرد، از همان جرقههای آغازین نفی بیعت خواهی زورمدارانه از سوی پیشوای آزادی تا نپذیرفتن پیشنهاد همکاری با استبداد، سکوت و کنار آمدن با آن، دورافکندن امان و امان نامهها، به هیچ انگاشتن فشارها و تهدیدها، محتوای نامههای روشنگر، خطبههای شعور آفرین، موضع گیریهای حماسه ساز، دیدارها و اتمام حجتها، تا لحظه لحظه رشد و شکوفایی و اوج آن در
روز عاشورا و شهادت حسین (علیهالسلام)، و تا طنین
تلاوت قرآن سر سرفراز او بر فراز نیزه و در کاخ بیداد و پیام رسانی کاروان اسیران آزادی بخش و بازگشت پیروزمندانه آنان به کرانههای گلگون فرات و... ، سراسر
عزت آفرین و افتخارانگیز و ستم ستیز و عدالت خواهانه است.
۵ـ از سوی دیگر نگرش به تمامی اسناد
عاشورا نشانگر آن است که این نهضت
عزت خواهانه از آغاز تا ادامه کار هماره و همه جا از قرآن و سیره و منش پیامبر سرچشمه گرفته و پیشوا و یاران و سفیران و پیام رسانان آن هماره در
اندیشه و
منطق، منش و موضع گیری، برنامه ریزی ونتیجه خواهی،
قرآن را مشعل راه قرار دادهاند.
۶ـ از شاهکارهای سترگ حسین (علیهالسّلام) این بود که شخصیت
عزت خواه و منش آزادی طلب وروح و اندیشه استقلال جوی پروردگان قرآن و
پیامبر را ـ که زیر فشار استبداد دیرپا نابود شده و کار فریب و سرکوب و تحمیل ذلت به جایی رسیده بود، که اگر یکی از کنیزکان دربار اموی را هم نامزد رهبری میکردند، با او
بیعت میشد ـ با روشنگری فکری و شورانگیزی و حماسه
سازی والگودهی عینی و عملی خویش، زنده و بالنده و پرطراوت ساخت.
به مردم ذلت زده و تحقیر شده و مقهور خشونت و استبداد، جرات بخشید تا خود را انسان و صاحب حرمت و کرامت بنگرند، خود را به سان حاکمان و مدیران جامعه، دارای
حقوق و
آزادی و
امنیت متقابل بخواهند، و به خود
جسارت و
شهامت اندیشه و مقایسه و سنجش و گزینش و نفی آزادانه بدهند.
۷ـ سرانجام این که
عاشورا به مفهوم حقیقی، نه تحریف شده آن، روح همت و آزادگی در کالبدها دمید، خون
شهامت و
شجاعت و شکست ناپذیری و ایمان و
عدالت بر بوستان جانها تزریق کرد و با افروزش شعلههای حیات و حرکت در جنبشها و نهضتهای اصلاحی و انسانی و سلب امنیت از ستمکاران و خودکامگان راه رسوایی و نابودی
استبداد را تا هماره تاریخ و تضمین کرامت و حقوق انسان گشود، تا کدامین جامعه آن درسها را آن گونه که باید فرا گیرد.
۶ـ گفتنی است که واژه «عزیز» یکی از صفات خداست، و در قرآن، فراتر از ۹۲ بار، ذات بی همتای او با این صفت یاد شده و این واژه در این مورد به کار رفته است.
دانشنامه کلام و عقاید، برگرفته از مقاله «کاربردهای عزت در قرآن».