پیامبران اولوالعزم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ویژگیهای عدهای از
انبیای الهی در
قرآن کریم.
در
قرآن کریم از برخی
انبیای الهی به عنوان «اولوالعزم» یاد شده است: (فاصبر کما صبر اولو العزم من الرسل)؛ پس همان گونه که
پیامبران اولوالعزم،
صبر کردند، صبر کن.
درباره اینکه مقصود از اولوالعزم چیست و
انبیای اولوالعزم چه کسانی هستند سه نظریه مطرح شده است:
الف. برخی عزم را به معنای صبر دانستهاند و پیامبران اولوالعزم را به پیامبران دارای صبر و تحمل در مقابل سختیها و مشکلات
تبلیغ احکام الهی تفسیر نمودهاند. به دلیل آنکه در
آیه اولوالعزم از میان صفات، صفت صبر به عنوان یک صفت برجسته برای پیامبران اولوالعزم مطرح شده است..
ب. بعضی از
مفسرین با استناد به برخی از
روایات، عزم در کلمه اولوالعزم را به معنای
عهد دانستهاند. بعضی هم این معنا را از بعضی آیات قرآن همچون آیه ۷و ۸
سوره احزاب استظهار نمودهاند چرا که در این آیات به مسئله گرفتن عهد و
میثاق از
انبیایی بزرگ همچون
نوح،
ابراهیم،
موسی،
عیسی، و
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اشاره شده است. همچنین در آیاتی دیگر از
انبیایی همچون
آدم نام برده شده است که در عمل به عهد و میثاق
الهی موفق نبوده است و از این عدم موفقیت به فقدان عزم در ایشان اشاره شده است.
بنابراین عزم به معنای عهد و میثاق میباشد.
مطابق این
تفسیر منظور از اولوالعزم پیامبرانی هستند که
خداوند از آنها بر
عبودیت و
اطاعت تامه خویش
یا بر
ولایت پیامبر خاتم و
اهل بیت ایشان
پیمان گرفته است.
ج. عده دیگری از مفسرین با توجه به پارهای از روایات دیگر،
انبیای اولوالعزم را به
انبیاء دارای
کتاب و
شریعت تفسیر نمودهاند.
به عنوان نمونه در روایتی از
امام رضا (علیهالسلام) سؤال شد که چگونه ایشان (
حضرت نوح) اولوالعزم شدند حضرت فرمودند: «زیرا نوح همراه با کتاب و شریعت مبعوث شد و هر کس بعد از ایشان آمد طبق کتاب و شریعت و روش ایشان عمل کرد تا اینکه ابراهیم با کتاب و
صحف جدید آمد و هر پیامبری بعد از ایشان آمد طبق شریعت
حضرت ابراهیم عمل کرد. تا اینکه جناب موسی آمد و
تورات را که کتاب جدیدی بود آورد و بعد از آن هم
مسیح با
انجیل که شریعت جدیدی بود آمد و تا زمان
پیامبر اسلام هر کس میآمد طبق شریعت
حضرت عیسی عمل میکرد تا اینکه پیامبر اسلام با
قرآن و شریعت جدیدی آمد که
حرام و
حلال آن تا
روز قیامت به همان صورت باقی خواهد ماند..
در مورد تعداد و مصادیق پیامبران اولوالعزم نیز بین مفسرین
اختلافاتی وجود دارد:
از پارهای مفسرین
نقل شده است که تمام رسولان
الهی را اولوالعزم دانستهاند و برخی اولوالعزم را هیجده رسولی دانستهاند که نامشان در آیات ۸۲تا ۹۰
سوره انعام آمده است چون خداوند بعد از نام این
انبیاء فرموده است: (فبهداهم اقتده)؛ پس به
هدایت آنان اقتدا کن. و برخی بر اساس بعضی
روایات،
انبیای اولوالعزم را نه نفر دانسته و برخی دیگر آنها را هفت یا شش نفر دانستهاند.
علامه طباطبائی و بعضی دیگر از مفسران اولوالعزم را پنج
پیامبر صاحب شریعت، یعنی نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد دانستهاند.
گفته شده است روایات دال بر این مطلب در حد
مستفیض است.
اما در مقابل، بعضی دیگر معتقدند به دلیل آنکه این روایات به حد
تواتر نمیرسد، مفید
یقین نیست و از آیات قرآن دلالتی قطعی بر انحصار پیامبران صاحب کتاب و شریعت در پنج نفر، در دست نیست. اگر به
روایت یا روایاتی
دست یابیم که پیامبران اولوالعزم یا صاحبان کتاب و شریعت را بیش از این پنج نفر بیان کرده بود میتوان مفاد آن را تصدیق کرد..
بنابراین که مقصود از
انبیای اولوالعزم
انبیای دارای شریعت باشند این مسأله مطرح شده است که آیا
رسالت ایشان جهانی بوده یا آنکه هر کدام به سوی قوم خاصی مبعوث شدهاند؟ البته در مورد جهانی بودن رسالت
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تردید و اختلافی وجود ندارد اما در مورد دیگر
انبیای اولوالعزم سه نظریه مطرح شده است:
امام خمینی در آثار خود از پیامبران
الهی یاد کرده و در این میان توجه ویژهای به پیامبران اولوالعزم و عنایت ویژهای داشته است از جمله:
۱- حضرت نوح (علیهالسلام): امام خمینی که به ۹۵۰ سال پیامبری نوح (علیهالسلام) اشاره کرده
و جایگاه نوح (علیهالسلام) را نزد
خداوند بزرگ شمرده و از جمله حاملان
عرش الهی یاد کرده است
و معتقد است خداوند از ۷۳ حرف
اسم اعظم به حضرت نوح پانزده حرف عنایت کرده است.
به اعتقاد امام خمینی، حضرت نوح بعد از اینکه اصلاحناپذیری
کافران را دید نابودی آنها را از خداوند خواست.
۲- حضرت ابراهیم (علیهالسلام): از نگاه امام خمینی حضرت ابراهیم در راس
انبیای گذشته است که در برابر
طاغوت و
بتپرستی قیام و مبارزه کرد و بهتنهایی و با تبر، بت نمرودیان را بر هم زد و بر این جرم به آتش افکنده شد اما آتش به
اذن خدا بر او سرد گردید.
۳- حضرت موسی (علیهالسلام): به اعتقاد امام خمینی در
قرآن سرگذشت این پیامبر بیشتر از دیگر انبیا آمده است. امام خمینی معتقد است حضرت موسی (علیهالسلام) با تجلی خداوند بر کوه طور به حالت صعق و صحو افتاد تا به میقات محبوب رسید و مأمور به رسالت شد، حضرت بسیار فروتن بود و با موجود جایگاه پیامبری هنگام ملاقات با
خضر از وی برای کسب کمال، طلب همراهی کرد.
۴- حضرت عیسی (علیهالسلام): چهارمین پیامبر اولوالعزم میباشد که امام خمینی از حضرت عیسی (علیهالسلام) با لقب روحالله و کلمة الحق یاد کرده است.
امام خمینی بر خلاف ادعای مخالفان که میگویند عیسی کشتهشده، معتقد است او زنده است و به
معراج رفته است.
۵- حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): امام خمینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از همه زوایا کاملترین بنده خدا و دارنده ۷۳ اسم
اعظم و شریعت کامل است. امام خمینی سرّ برتری پیامبر اسلام بر دیگر پیامبران را به کمال وجودی و احاطه و سلطنت آن حضرت به اسم
اعظم و اسماء و صفات
الهی میداند.
الف. رسالت
انبیای اولوالعزم رسالت جهانی بوده است. علامه طباطبائی از طرفداران این نظریه است ایشان برای اثبات مدعای فوق شواهدی از آیات ارائه کردهاند.
البته توضیح داده شده که
انبیای اولوالعزم و صاحب کتاب دوگونه دعوت داشتهاند یکی دعوت به
خداپرستی،
توحید و نفی
شرک، و دیگری دعوت به
احکام و
شرایع خاص. دعوت نخست جهانی بوده است بر خلاف دعوت دوم که به قوم خاصی اختصاص داشته است و آنان مکلف میشدند به آن احکام عمل کنند.
ب. رسالت
انبیای اولوالعزم رسالت جهانی نبوده است. برای مثال موسی (علیهالسلام) و عیسی (علیهالسلام) به سوی
بنی اسرائیل برانگیخته شدند و دعوت آنان به این قوم اختصاص داشت. ظاهر برخی آیات نیز مؤید این مدعاست مثل: (ورسولاً إلی بنی إسرائیل)
و نیز مفاد ظاهر آیات دیگری همچون: صف آیه ۶،
اسرا آیه ۱۰۱،
طه آیه ۴۷،
شعراء آیه ۱۷،
و غافر آیه۵۳.
این است که رسالت این پیامبران جهانی نبوده است. بنابراین، بین اینکه پیامبری صاحب
کتاب آسمانی (اولوالعزم) باشد و رسالتش رسالتی جهانی باشد تلازمی نیست.
ج. نظریه سوم آن است که ا گر معنای جهانی بودن آن باشد که پیامبر موظف است رسالت خویش را نه تنها به قوم خویش که به همه اقوام و ملل عمده
جهان برساند، رسالت بسیاری از پیامبران حتی موسی (علیهالسلام) و عیسی (علیهالسلام) جهانی نبوده است. اما اگر جهانی بودن را به معنای لزوم ابلاغ رسالت در صورت مواجهه با دیگر اقوام و لزوم پیروی بر همه
مکلفان مطلع بگیریم رسالت همه پیامبران عام، فراگیر و جهانی بوده است. بنابراین به یک معنا از جهانی بودن رسالت، دعوت بسیاری از
انبیا جهانی نبوده است و به معنای دیگر، رسالت همه انبیا جهانی بوده است.
• بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، تهران، المکتبة الاسلامیه.
• البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، سید هاشم، قم، دارالکتب العلمیه، ۱۳۳۹ق.
• التحریر والتنویر، ابن عاشور، محمد بن طاهر.
• تفسیر آیات الاحکام، سایس، محمدعلی.
• تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ملامحسن، انتشارات صدر، تهران، ۱۴۱۵ق.
• تفسیر القرآن
العظیم، ابن کثیر، اسماعیل، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
• تفسیر المبین، مغنیه، محمدجواد، بنیاد بعثت، قم.
• تفسیر عاملی، عاملی، ابراهیم، تهران، انتشارات صدوق، ۱۳۶۰ش.
• تفسیر قمی، قمی، علی بن ابراهیم، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ق.
• تفسیر مراغی، مراغی، احمد بن مصطفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
• تفسیر القرآن الکریم، ابن قیم جوزی، محمد بن ابوبکر، بیروت، دارمکتبة الهلال.
• جوامع الجامع، طبرسی، فضل بن حسن، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷ش.
• راه و راهنماشناسی، مصباح، محمدتقی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۷۶ش.
• روح البیان، حقی بروسوی، اسماعیل، دارالفکر، بیروت.
• روح المعانی، آلوسی، سید محمود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
• عیون اخبار الرضا، صدوق، محمد بن علی، تهران، انتشارات جهان.
• کنزالدقائق، قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، وزارت ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۶۸ش.
• المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۳۹۳ق.
•
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، برگرفته از مقاله «اولوالعزم»، شماره ۹۳ • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.