پندنامه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پندنامه، مجموعهای از سفارشها و نصایح، صورت نخستینِ کتابهای اخلاقی در
زبان فارسی است.
پند در نوشتههای زرتشتی به
زبان پهلوی تا سده سوم، واژهای بسیار آشنا و معنای متداول آن برابر با «اندرز» به معنای نصیحت است، ولی گهگاه به معنای «راه» نیز میآید که واژه اوستایی pantay درست به همین معناست.
پند در نوشتههای مانویِ به زبان پارتی نیز وجود دارد.
در ایران پیش از
اسلام ، ادبیات اندرز، مهمترین بخش ادبیات پهلوی را تشکیل میداده است.
برخی پندنامهها در زبان پهلوی به صورت
پرسش و
پاسخ است که در آن پندها در پاسخ به پرسشها آورده میشود. (مانند یادگار بزرگمهر و اندرز پوریوتکیشان).
این روش در واقع نوعی ترفند تربیتی است که در آن کلمه یا کلمات اصلی و کلیدی پند را با پرسش درباره آنها استخراج میکنیم. اگر پند به این صورت عنوان نشود، معمولاً به وجه اخباری و یا امری بیان میشود. (مانند اندرز خسرو قبادان)
آنچه از ادبیات اندرزی از پهلوی به
عربی و
فارسی راه یافته، بسیار است.
این متون مجموعه عبارات عبرت آموز مؤثری است که با رشد و گسترش ادبیات، اندکی بعد در
نثر ، ضمن حکایات و در
شعر ، در مواقع مناسب، جای گرفته است.
سلسله آثار موسوم به کتاب التّاج یا تاج نامه در ادبیات عربی نشانی از همان اندرزنامههای
دوره ساسانی دارد.
در نخستین متون فارسی دری، میان قرون چهارم و پنجم، واژه پند کاربردی عمومیتر از برابرهای آن، بخصوص واژه اندرز و معادلهای عربی آن، دارد ولی اندک اندک این واژهها بویژه واژه نصیحت و اندکی هم
وصیت و جمع آن، وصایا، جای پند را گرفتهاند؛ اگرچه
سعدی ، در قرن هفتم، هنوز این واژه را به کار میبرد
و
حافظ در دیوان خود هفده بار آن را آورده
ولی لفظ اندرز را به کار نبرده است.
در متون کهن فارسی واژه پند در ترکیباتی مانند پندگیر، پندپذیر، پندشنو و پندنیوش، به معنای نصیحت شنو و رام، نیز دیده میشود.
پند معمولاً در کلمات محدود و غالباً در یک جمله بیان شده است، در صورتی که اندرز بیشتر به مجموعهای از پند گفته میشود، چنانکه در پهلوی نیز چنین است.
اندرز (در پهلوی: handarz) در آغاز به سفارشهایی گفته شده که پدر به فرزندش یا استاد و کارفرما به شاگردش میکرده است. (مثلاً اندرز آذرباد مَهْرَسْپندان و اندرز اوشنردانا)
فردوسی چندین بار پند و اندرز را معطوف به هم آورده است تا مجموع نصایح یا وصایای شخصیتی را نشان دهد.
او اندرز را به معنای هشدارهایی میآورد که مثلاً شاهی به جانشین خود پیش از
مرگ میدهد، و نوعی هشدار پیشگویانه است،
مانند آنچه فرنگیس از قول سیاوش به کیخسرو میگوید در باب اینکه
گیو برای نجات او خواهد آمد.
در ادبیات فارسی پندنامهها به نوع بسیار کهنی از ادبِ تعلیمی تعلّق دارد.
پند یا نصیحت واحد اولیهای است که به کمک آن مجموعه پندنامه پدید میآید.
از اواخر قرن پنجم، تدوین رسالههای اخلاقی موسوم به «پندنامه» آغاز شد که همگی ریشه در اخلاقیات اندرزنامههای
ایران باستان داشتند.
شناسایی منابع بی واسطه اخلاقی نهفته در پندنامههای فارسی کاری بس دشوار و بلکه ناممکن است.
در این متون تنها از اخلاقیات رایج در زبان پهلوی استفاده نشده است و دین آنها به فرهنگ یونانی نیز، که از دیرباز در آسیای مرکزی حضور داشته، بسیار است.
نتایج افکار یونانی و اسکندرانی و رومی جزو سابقه متون اخلاقی فارسی است.
ذهنیتی اخلاقی که در پشت این متون پنهان است، بیش از
ارسطو به نخستین فلاسفه یونانی نزدیک است.
با این حال تعلیمات اخلاقی این متون بهطور بارز متأثر از تعلیمات اسلامی به نظر میرسد.
چنانکه بسیاری از پندهای آنها با اندرزهای
قرآن و
احادیث مطابقت دارد.
پاسداشت یاد
خدا در جابه جای برخی از پندنامهها تأکید شده است و در برخی از آنها نظیر پندنامه ماتُریدی صبغهای از حکمت و
عرفان اسلامی بوضوح مشهود است.
با شگفتی میبینیم که پندنامههای فارسی در قدیم، مؤلف شناخته و تاریخی ندارند و بسیاری از آنها به معروفترین شخصیتهای فرهنگ ایران منسوباند و گویی اهمیت و اقتدار این شخصیتهاست که بدل به پندنامه شده است.
از مهمترین پندنامههای فارسی میتوان به این عناوین اشاره کرد:
۱) خردنامه از مقالات حکما شامل هفده متن
از جمله حکمت پندنامه
بزرجمهر حکیم ،
پندنامه نوشیروان عادل
مشتمل بر وصیت نامه او یا پندهایی نگاشته بر مقبره یا تاج او که وسیعاً به ادبیات عربی هم راه یافته است،
نکتههای کتاب جاویدان خرد که ظاهراً کهنترین روایت فارسی اندرزهای منتسب به هوشنگ است.
۲) راحة الانسان، نسخه منظوم کهن از اندرزهای تاج انوشیروان، در قالب
مثنوی و در بحر متقارب که شارل شفر آن را به چاپ رسانده است (پاریس ۱۸۸۳) و سراینده آن شریف نام دارد.
۳) ظفرنامه، از اندرزنامههای منسوب به
بزرگمهر که از قرن هشتم به جای مانده و شامل پرسشهای بزرگمهر از استادش و پاسخهای اوست.
ظفرنامه نسخههای متفاوت دارد و چندین بار به طبع رسیده که از آن جمله است چاپ شارل شفر (پاریس ۱۸۸۳).
این اثر یک بار نیز به نظم کشیده شده است و برگردان آن را از پهلوی به فارسی به
ابوعلی سینا نسبت دادهاند که با چنین نظری غلامحسین صدیقی (تهران ۱۳۴۸ ش) آن را چاپ کرده است.
۴) پندنامه
ارسطاطالیس به
اسکندر ، از متون کهن نثر فارسی است و شامل اندرزهایی است که اسکندر از
ارسطو درخواست کرده است و به کوشش حسین نخجوانی به طبع رسیده است.
۵) پندنامه ماتُریدی شامل چهارصد و یازده اندرز که بهطور نامساوی در ده فصل آمده، همه پندها حالت فرمانی دارد و به سبکی فشرده و عاری از فنون ادبی و تربیتی است.
از این نوشته تنها دو نسخه از قرن هشتم باقی است که ایرج افشار آنها را به چاپ رسانده است.
۶) صدپند لقمان، تعیین دقیق سرچشمه این متن که از لحاظ محتوا مطابق اندرزنامههای کهن فارسی است، کاری دشوار است.
هیچ نسخه خطی کهنی از آن باقی نمانده و نسخههای آن از قرن نهم به بعد استنساخ شده و در برخی از آنها کمی بیشتر یا کمتر از صد اندرز ذکر شده است.
یکی از پندنامههای منظوم و مشهور در ادب فارسی هم پندنامه منسوب به
عطارنیشابوری است.
این دست از منظومههای اخلاقی که تعالیم و مضامین
قرآن و
حدیث در آنها فراوان است، خاصّه از روزگار نظامی گنجوی سرمشق تقلید و نوآفرینیهای ادبی بودهاند که یکی از نمونههای خوب آن خردنامه اسکندری
عبدالرحمان جامی است.
سنّت پندنامه نویسی و توجه به پندنامهها در دورههای متأخّر نیز ادامه داشته است.
پندنامه یحیویه حسنعلی خان امیرنظام گَروسی
شاهدی بر این مدّعاست، و یا ترجمه پندنامه مارکوس از روسی که طالبوف انجام داده است.
در ادبیات عرب هم دو مجموعه متفاوت و کهن اندرز به
لقمان نسبت داده شده است.
المبشر در مختارالحکم (تألیف ۴۴۵) متن بلندی آورده که اندرزهای متعدد آن در آثار کهنتر و خاصّه سخنان پیامبرانِ گذشته قابل شناسایی است.
اما اندرزهای لقمان به فرزندش در الحکمه الخالده /جاویدان خردِ مسکویه (تألیف ۳۸۲) بکلّی با متن مختارالحکم فرق دارد.
این مجموعه که اندرزهای قرآنی لقمان را هم دربر دارد، به صورت فرمان است.
شکل ساده پند در ادب فارسی خیلی زود دگرگون شد و چندین صنعت ادبی، از قبیل تجنیس، سؤال و جواب، لغز و چیستان و صورت عددی و برشماری دادن به پندها، برای بیان و تعریف آن معمول گردید.
برای نمونه در پندنامههای پرسش ـ پاسخی، یک سلسله پرسش درباره نامهایی که همگی یک مخرج مشترک دارند و همینطور درباره صفاتی که باید موصوفهای آنها را یافت، ارائه میشود.
در پندنامههای شمارهای، برشماری سادهای به عمل میآید، از قبیل «سه چیز شایسته سه چیز دیگر است» یا «چهارچیز بی چهار چیز محال است».
در ادبیات فارسی، بزرگترین نوآوری در پند و اندرز، آوردن زمینه داستانی برای آن است.
این داستانها بسیار بندرت به زمان گوینده مربوط است.
نویسندگان قابوسنامه و سیاستنامه برای دادن این زمینه داستانی به نصایح خود، از وقایع روزگار خود استفاده کردهاند؛ ولی معمولاً قصّه پندآمیز، داستان ادبی واقعی است که زمان معیّن ندارد و در همه زمانها معتبر است.
در واقع سخن پندآمیز جز با وابستگی به قصّهای شیرین برجستگی پیدا نمیکند.
پند نکته ظریفی است که داستان برای نشان دادن و برجسته کردن آن ساخته میشود و داستان میتواند توجه خواننده را برانگیزد به نحوی که او را به موضوع پند نیز علاقه مند سازد.
سعدی نمونه برجسته اندرزگوی داستان پرداز است که تمام قدرتش در کلام اوست.
هسته و بنیان همه پندها، پندی است که به «کم آزاری» می خواند.
چیزی که بعد از آن توصیه میشود این است که نباید سهل انگار و بی توجه بود، باید بی احتیاطی و شتابزدگی نکرد، خلاصه باید قبل از دست زدن به هرکاری بیدار و هشیار بود.
برای توجه، اراده و عزم لازم است، نخستین عمل نابخردانه بی توجهی است.
پند برای عمل کردن است و
عمل را از پیش توصیه میکند؛ آنچه بیان میکند، غالباً از ذوق سلیم نشئت میگیرد.
مخاطب این پندها کلاً انسان بالغی است که مسئول زندگی خود و حتی خانواده خود است.
چند پندنامه برجای مانده خطاب به کودکان، که در آغاز از زبان عربی به فارسی ترجمه شدهاند، از سنتی بسیار کهنسال و دور نشئت میگیرند.
یکی از مخاطبان بزرگ پندنامهها شخص اوّل مملکت یعنی شاه است؛ کتابهایی با عنوان نصیحة الملوک بخشی بسیار غنی و مفصّل از ادبیات فارسی را تشکیل میدهند که از آن جمله است نصیحة الملوک
سعدی.
یکی از موضوعات این ادبیات همواره «
مرگ » بوده است.
نخستین اهرم اخلاقی سازندگان جوامع ظاهراً بیداریِ نگاه و داشتنِ چشم باز درباره سرنوشت فناپذیری مردان مقتدر بوده است.
(۱) یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، تهران ۱۳۵۷ش.
(۲) احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
(۳) مصلح بن عبدالله
سعدی، کلیات
سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴) مصلح بن عبدالله
سعدی، گلستان
سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۵) مهیندخت صدیقیان، فرهنگ واژه نمای حافظ، تهران ۱۳۶۶ش.
(۶) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
(۷) شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
(۸) محمد محمدی، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، تهران ۱۳۷۴ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پندنامه»، شماره۲۸۴۶.