• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پناه‌جویی اصحاب کهف (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصحاب كَهف مؤمنانی بودند که برای حفظ ایمان و اعتقادشان در غار پناهنده شدند و به این نام مشهور شدند.



در قرآن کریم به پناه جویی اصحاب کهف به غار، از ستم جباران زمان خود اشاره شده است آنجا که می‌فرماید:
اذ اوی الفتیة الی الکهف...(آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان). واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فاو ا الی الکهف ینشر لکم ربکم من رحمته ویهیئ لکم من امرکم مرفقا (و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مى‌پرستند كناره گرفتيد پس به غار پناه جوييد تا پروردگارتان از رحمت‌ خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد).

۱.۱ - دیدگاه تفسیر نمونه

ناچار براى نجات خویشتن و یافتن محیطى آماده تر تصمیم به هجرت گرفتند، و لذا در میان خود به مشورت پرداختند که به کجا بروند، و به کدام سو حرکت نمایند؟ و با یکدیگر چنین گفتند:
هنگامى که از این قوم بتپرست و آنچه را جز خدا مى پرستند کناره گیرى کردید، و حساب خود را از آنها جدا نمودید، به غار پناهنده شوید (و اذ اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله فاووا الى الکهف ).
تا پروردگار شما رحمتش را بر شما بگستراند و راهى به سوى آرامش و آسایش و نجات از این مشکل به رویتان بگشاید (ینشر لکم ربکم من رحمته و یهیى ء لکم من امرکم مرفقا).
یهیى ء از ماده تهیه به معنى آماده ساختن است .
و مرفق به معنى چیزى است که وسیله لطف و راحتى و رفق باشد، بنا بر این مجموع جمله یهیى ء لکم من امرکم مرفقا یعنى خداوند ، وسیله لطف و راحتى شما را فراهم مى سازد.
بعید نیست نشر رحمت که در جمله اول آمده است اشاره به الطاف معنوى خداوند باشد، در حالى که جمله دوم به جنبه‌هاى جسمانى و نجات و آرامش مادى اشاره مى کند.


پناه گرفتن اصحاب کهف در غار، حرکتی در راستای حفظ ارزش‌های ایمانی‌شان بود همانطور که در قرآن می‌فرماید:
اذ اوی الفتیة الی الکهف فقالوا ربنآ ءاتنا من لدنک رحمة وهیئ لنا من امرنا رشدا (آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان).

۲.۱ - دیدگاه علامه طباطبایی

ودر جمله ((وهیى ء لنا من امرنا رشدا)) مراد از ((اءمرنا)) آن وصفى است که مخصوص به خود آنان بوده . وبه خاطر همان وضع از میان قوم خود بیرون آمده وفرار کرده اند وحتما آن قوم در پى مردم با ایمان بوده اند تا هر جا یافتند آنها را به قتل برسانند، ویا بر پرستش غیر خدا مجبورشان کنند. واین عده پناهنده به غار شدند در حالى که نمى دانستند سرانجام کارشان به کجا مى رسد، وچه بر سرشان مى آید، وغیر از پناهندگى به غار هیچ راه نجات دیگرى نداشتند، واز همین جا معلوم مى شود که مراد از رشد همان راه یافتن واهتداء به روزنه نجات است .
پس این جمله ، یعنى جمله ((وهیى ء لنا من امرنا رشدا)) بنابر احتمال اول - از دواحتمالى که در سابق در معناى رحمت گذشت - عطف تفسیر بر جمله ((اتنا من لدنک رحمة)) خواهد بود، وبنابر احتمال دوم درخواست دیگرى غیر درخواست رحمت خواهد شد.


در قرآن آمده است که پناه گرفتن اصحاب کهف در غار، پیشنهادی ارایه شده از سوی بعضی از آنان بود:
واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فاوا الی الکهف ینشر لکم..(و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مى‌پرستند كناره گرفتيد پس به غار پناه جوييد تا پروردگارتان از رحمت‌ خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد)

۳.۱ - دیدگاه المیزان

کلمه اعتزال وهمچنین تعزل به معناى دورى از چیزى است ، وکلمه نشر به معناى گستردن است و مرفق - به کسره میم وفتحه فاء، وهمچنین بالعکس ، ونیز به فتحه هر دوحرف - به معناى رفتار به نرمى ومعامله به لطف است .
این آیه فراز دوم از محاوره آنان را بعد از بیرون شدن از میان مردم و اعتزالشان از آنان واز خدایان آنان حکایت مى کند، که بعضى از ایشان پیشنهاد کرده که داخل غار شوند وخود را از دشمنان دین پنهان کنند. و اینکه این پیشنهاد خود الهامى الهى بوده که به دل ایشان انداخته که اگر چنین کنند خدا به لطف ورحمت خود با آنان معامله مى کند، وراهى که منتهى به نجاتشان از زورگوئیهاى قوم و ستمهاى ایشان باشد پیش ‌ پایشان مى گذارد. وما این معنا را از جمله ((فاووا الى الکهف ینشر لکم ربکم من رحمته ...)) استفاده کردیم ، چون اصحاب کهف در این جمله به طور جزم گفتند: ((پروردگارتان از رحمتش براى شما مى گستراند))، ونگفتند ((امید است پروردگارتان چنین کند)) و نیز نگفتند ((شاید پروردگارتان چنین کند)) واین دومژده ، یعنى نشر رحمت و تهیه مرفق ، که بدان ملهم شدند همان دو خواهشى بود که بعد از دخول در کهف از درگاه خداى خود نموده - وبه حکایت قرآن کریم - گفتند: ((ربنا آتنا من لدنک رحمه وهیى ء لنا من امرنا رشدا)) استثناء در جمله ((وما یعبدون الااللّه )) استثناء منقطع است ، زیرا وثنى ها، خدا را با سایر خدایان خود نمى پرستیدند تا در نتیجه استثناء متصل باشد، وبعضى افرادى که داخل در مستثنى منه بوده بیرون کند. پس اینکه بعضى از مفسرین گفته اند که مردم آن روز مثل سایر مشرکین هم خدا را مى پرستیده اند وهم آلهه را. وهمچنین اینکه بعضى دیگر گفته اند ممکن است که در میان آن مردم بعضى بوده اند که خدا را با آلهه مى پرستیدند، وبدین جهت استثناء در آیه متصل است ، سخنى بیجا است ، زیرا هیچ وقت سابقه نداشته و معهود نبوده که وثنى ها خداى سبحان را با بتهاى خود پرستیده باشند. و اصولا فلسفه وثنیت چنین اجازه اى نمى دهد، وما در صفحات گذشته به فلسفه وحجت آنها اشاره کردیم.


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰.    
۲. کهف/سوره۱۸، آیه۱۶.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۶۳.    
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰.    
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۳، ص۳۴۱.    
۶. کهف/سوره۱۸، آیه۱۶.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۳، ص۳۵۱.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۴۹، برگرفته از مقاله «پناه جویی اصحاب کهف».    


رده‌های این صفحه : اصحاب کهف | پناهندگی | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار