پلیس جنوب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پُلیسِ جَنوب، یا تفنگداران
جنوب ایران، تشکیلاتی نظامی که انگلیسیها در خلال
جنگ جهانی اول، در
جنوب ایران بنیاد نهادند (
ربیعالاول ۱۳۳۴-
ربیعالآخر ۱۳۴۰/ژانویه۱۹۱۶-دسامبر۱۹۲۱).
اقدامات آلمانیها، به ویژه تحریکات واسموس، مأمور آلمانی در میان ایلات
جنوب ایران، با توجه به زمینهها و گرایشهای شدید ضدانگلیسی در این ناحیه،
منافع سیاسی و اقتصادی
انگلستان را در نواحی
جنوب ایران به خطر افکنده بود؛ چندان که در پایان سال ۱۹۱۵م حتیٰ یک انگلیسی در شهرهای
اصفهان،
شیراز،
یزد و
کرمان باقی نمانده بود.
قتل کنسولیار انگلیس در شیراز و سرکنسول آن
کشور در اصفهان و دستگیری برخی دیگر از اتباع انگلیسی، نمونههایی از این تحریکات است.
برای مقابله با چنین وضعی، مارلینگ، وزیر مختار انگلستان در
ایران، در ۶ربیعالاول۱۳۳۴ق/۱۲ژانویه۱۹۱۶م، به دولت خویش پیشنهاد داد تا در مناطق
جنوبی ایران نیروی
پلیس تشکیل گردد. این پیشنهاد پذیرفته شد و در ۲۰ ژانویه همان سال، سرپرستی سایکس از سوی نایبالسلطنه هندوستان، به فرماندهی قوای نظامی انگلستان در
جنوب ایران منصوب گردید.
وی در ۱۱جمادیالاول/۱۶مارس، همراه شماری از افسران انگلیسی و هندی، وارد بندرعباس شد.
سپس با یاری احمدخان دریابیگی، حاکم بندرهای خلیجفارس، در مدت یک ماه، توانست ۳۰۰نفر را استخدام کند.
حکومت هند نیز با فرستادن ۵۰۰تفنگدار،
پلیس جنوب را تقویت کرد.
با حرکت سایکس از بندرعباس به سوی کرمان در ۱۴رجب/۱۷مه همان سال، تشکیل
پلیس جنوب تحقق یافت.
نخستین رویارویی در ۲۷-۲۸سپتامبر۱۹۱۶، در سعیدآباد کرمان پیش آمد که اهالی در حمایت از آزادی اسرای آلمانی، اتریشی و عثمانی، با
پلیس جنوب درگیر شدند.
سایکس سپس در
ذیحجه ۱۳۳۴/اکتبر۱۹۱۶، در واقع برای اعلام موجودیت، از کرمان به سوی یزد و اصفهان رفت؛ آنگاه با هماهنگی
عبدالحسین میرزا فرمانفرما، والی فارس که در اصفهان مستقر بود، در ۱۵
محرم ۱۳۳۵ق/۱۱نوامبر۱۹۱۶م، وارد شیراز شد.
حمایت نماینده رسمی دولت
ایران، به این تشکیلات مشروعیت میبخشد و از سوی دیگر، فرمانفرما نیز در شیراز، در برابر صولتالدوله، رئیس ایل قشقایی و قوامالملک، رئیس ایل خمسه و نیز ژاندارمری نفوذ و
اقتدار چندانی نداشت.
سایکس پس از ورود به شیراز نفرات سابق ژاندارمری را به استخدام درآورد و شمار افراد
پلیس جنوب، ایرانی و هندی و انگلیسی را تا اوایل
سال ۱۹۱۸م به حدود ۱۰هزار تن رساند.
ترتیب اداره و مشق این نیرو، مطابق تشکیلات نظامی انگلستان بود و کلیه مخارج آن را دولت این کشور تأمین میکرد.
پلیس جنوب در آغاز فعالیت در فارس، با معضل رقابتها و دستهبندیهای رؤسای ایلات و عشایر و
حکومت فارس روبهرو بود که به ویژه بر امنیت راهها تأثیر سوء داشت.
فرمانفرما برای تثبیت
قدرت خود و تضعیف صولتالدوله، امتیازات بیشتری به برخی از رؤسای خردتر آن ایل اعطا کردهبود که این موضوع موجب بروز درگیریهایی میان ایشان گردید.
شورش
کازرون و عملیات دشت ارژن، در
صفر ۱۳۳۵/دسامبر۱۹۱۶، سایکس را متوجه ناتوانی
پلیس جنوب در سرکوب ایل قشقایی گردانید و در نتیجه به ناچار در ۲
شعبان ۱۳۳۵ق/۲۴مه۱۹۱۷م قراردادی مبنی بر همکاری در تأمین راهها و منطقه، با صولتالدوله امضا کرد.
این قرارداد به سایکس فرصت داد تا
پلیس جنوب را تقویت کند.
افزون براین، عملیات انتظامی گستردهای در حوزه شرقی فارس که در مجموع بخشی از قلمرو ایل خمسه به ریاست قوامالملک، متحد محلی بریتانیا محسوب میشد، صورت گرفت.
با این همه، براثر برخی علل و عوامل از جمله عقبنشینی نیروهای
روسیه از
ایران بعد از
انقلاب ۱۹۱۷م، و ناخشنودی همگانی از عملیات
پلیس جنوب، فعالیت این تشکیلات با مخالفتهایی روبهرو شد. سرانجام خودداری دولت حسن مستوفیالممالک از شناسایی این نیرو، در
رجب ۱۳۳۶ق/آوریل۱۹۱۸م
و درگیری خونین
پلیس جنوب با افراد ایل دره شوری قشقایی در ۲۹
رجب ۱۳۳۶ق/۱۱مه۱۹۱۸م، موجب شد تا صولتالدوله بر ضد
پلیس جنوب اعلان
جنگ کند.
در جنگی که میان ایل قشقایی و
پلیس جنوب در شعبان همان سال درگرفت، دهها تن کشته و مجروح شدند.
با این همه، صولتالدوله که به احتمال بسیار از ضدیت افکار عمومی با حضور انگلیسیها توان بیشتری یافته بود، شیراز را در محاصره گرفت، اما در درگیریهایی که میان نیروهای وی و
پلیس جنوب در احمدآباد پیش آمد (
رمضان ۱۳۳۶/ژوئن۱۹۱۸)، شکست خورد.
فرمانفرما در رمضان ۱۳۳۶، برای تضعیف صولتالدوله، برادران وی سردار احتشام و سالار حشمت را (که رقیبان او در ایل قشقایی بودند) به سمتهایی در این ایل برگماشت.
سردار احتشام در فیروزآباد (مقر ایلخانی) ساکن شد، اما چون اطلاع یافت که صولتالدوله رو به سوی مقر ایلخانی دارد، به همراه
پلیس جنوب به مصاف او رفت. آنان از محرم تا ربیعالاول۱۳۳۷/اکتبر تا دسامبر۱۹۱۸، در منطقه فیروزآباد مشغول نبرد بودند.
با آنکه عشایر قشقایی به صولتالدوله گرایش بیشتری داشتند، اما شیوع بیماری در
سپاه صولتالدوله (که برخلاف
پلیس جنوب، فاقد امکانات بهداشتی بود) موجب کاهش چشمگیر افراد، و شکست او گردید.
سرانجام قراردادی منعقد شد که به موجب آن، دو طرف به عدم مداخله در امور یکدیگر متعهد شدند.
به موازات حل و فصل مسائل ایل قشقایی با
پلیس جنوب، نیروهای انگلیسی (که بخشی از اهداف ایشان کمک به
پلیس جنوب بود) وارد
بوشهر شدند، اما در نبردهای متعدد با مخالفان محلی، مانند غضنفرالسلطنه برازجانی، شیخ حسین چاه کوتاهی و زائر خضرخان شکست خوردند.
اندکی پس از پایان جنگ جهانی اول (صفر۱۳۳۷/نوامبر۱۹۱۸) و رفع خطر عملیات عوامل آلمانی در
ایران، در فرماندهی
پلیس جنوب تغییراتی رخ داد و ژنرال سایکس در ربیعالاول همان سال شیراز را ترک کرد و کلنل اورتون به جای او به فرماندهی
پلیس جنوب منصوب گردید.
بدینترتیب دوره نوینی در تشکیلات
پلیس جنوب آغاز شد. در این دوره فعالیت این نیرو با قرارداد ۱۹۱۹م میان
ایران و انگلیس پیوند داشت. به موجب یکی از مواد آن، قرار بود با ایجاد ارتشی مدرن با کمک انگلستان،
پلیس جنوب در آن ادغام شود،
اما این قرارداد با مخالفت داخلی واختلاف
حکومت هند با دولت انگلستان بر سرآن،
و استعفای
حسن وثوقالدوله از ریاست وزرا (
خرداد ۱۳۰۰/ژوئن۱۹۲۱)، عملی نشد.
پلیس جنوب در دوره دوم فعالیت خود، به عملیاتی مانند سرکوب راهزنان مشهور در اصفهان و اطراف آن دست زد
و در زمینههای عمرانی مانند راهسازی و حفظ و مرمت خطوط تلگراف نیز فعالیت داشت
و حتیٰ از ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸ق روزنامه فارس را برای تبلیغ اهداف خود منتشر میکرد.
با این همه، افکار عمومی و برخی کابینههای تشکیل شده در این مدت، در جهت مخالفت با آن بود.
افزون بر این، دولت انگلستان نمیتوانست مانند گذشته، مخارج آن را برعهده گیرد
، از اینرو، با دولت
سیدضیاءالدین طباطبایی به مذاکره پرداخت تا در صورت تمایل،
پلیس جنوب را تحویل گیرد.
بدین منظور کلنل فریزر که به جای کلنل اورتون به فرماندهی این نیرو منصوب شده بود، به
تهران فراخوانده شد و اگرچه دولت سیدضیاء با انتقال او موافقت کرد، اما با روی کار آمدن دولت
قوامالسلطنه این موضوع به عهده تعویق افتاد
.
دولت انگلستان مبلغی را برای انتقال یا انحلال
پلیس جنوب اختصاص داد و ژوئن ۱۹۲۱ را به عنوان ضربالاجل انتقال تعیین کرد و اعلام داشت که در غیر این صورت، مبلغ مذکور برای انحلال
پلیس جنوب مصرف خواهد شد؛ اما دولت قوامالسلطنه که قصد داشت افسران سوئدی را به جای افسران انگلیسی در این نیرو به کار گیرد، نتوانست با انگلستان به توافق برسد. سرانجام دولت انگلستان تصمیم گرفت که
پلیس جنوب را در ۳ مرحله منحل کند. این مراحل از ماه ژوئیه تا دسامبر همان سال طول کشید.
(۱) اسکرین، کلارمونت، جنگ جهانی در
ایران، غلامحسین صالحیار، تهران، سازمان چاپ و انتشار اطلاعات.
(۲) اسناد محرمانه وزرات خارجه بریتانیا درباره قرارداد ۱۹۱۹م، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۳)
ایران، تهران، ۱۳۴۰ق، س۵، شم ۹۸۰.
(۴)
ایران و جنگ جهانی اول (اسناد وزارت داخله)، به کوشش کاوه بیات، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۵) ایرجی، ناصر، ایل قشقایی در جنگ جهانی اول، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۶) جنگ جهانی در
جنوب ایران، ترجمه کاوه بیات، بوشهر، ۱۳۷۳ش.
(۷) ذوقی، ایرج، تاریخ روابط سیاسی
ایران و قدرتهای بزرگ (۱۹۰۰-۱۹۲۵م)، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۸) راضی، منیره،
پلیس جنوب ایران، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۹) رکنزاده آدمیت، محمدحسین، فارس و جنگ بینالملل، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۰) سپهر، احمدعلی،
ایران در جنگ بزرگ، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۱۱) سفیری، فلوریدا،
پلیس جنوب ایران، ترجمه منصوره اتحادیه و منصوره جعفری فشارکی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۲) فارس، شیراز، ۱۳۳۶ق، شم ۳۶.
(۱۳) فراشبندی، علیمراد، تاریخچه حزب دمکرات فارس، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۱۴) فن میکوش، د، واسموس، ترجمه کیکاووس جهانداری، قم، ۱۳۷۷ش.
(۱۵) گرکه، اولریش، پیش به سوی شرق، ترجمه پرویز صدری، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۶) مطهریزاده، موسی، جنبش ضد استعماری
جنوب و آزادیخواهان کازرون، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۷) وین، آنتونی،
ایران در بازی بزرگ، ترجمه عبدالرضا مهدوی، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۸) Moberly FJ، Operations in Persia ۱۹۱۴-۱۹۱۹، London، ۱۹۸۷.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پلیس جنوب»، شماره۵۵۴۲.