پشیمانی بنی اسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وقتی
حضرت موسی علیهالسّلام به
قوم خود برگشت، و
بنی اسرائیل به اشتباه خود آگاه شدند، از کار خود
نادم و پشیمان گشتند و از
خدا تقاضای
عفو و بخشش کردند، همچنین پس از مشاهده فرجام
قارون از سخنان نسنجیده خویش، پشیمان شدند.
گوساله پرستان بنی اسرائیل، از کرده خویش پشیمان بودند.
واتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسدا له خوار الم یروا انه لایکلمهم ولایهدیهم سبیلا اتخذوه وکانوا ظــلمین «
قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه
خدا)، از زیورهای خود گوسالهای ساختند جسد بی جانی که صدای
گوساله داشت! آیا آنها نمی دیدند که با آنان سخن نمی گوید، و به راه (راست) هدایتشان نمی کند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و
ظالم بودند!» ولما سقط فی ایدیهم وراوا انهم قد ضلوا قالوا لـئن لم یرحمنا ربنا ویغفر لنا لنکونن من الخـسرین «و هنگامی که حقیقت به دستشان افتاد، و دیدند گمراه شده اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند، و ما را نیامرزد، بطور قطع از زیانکاران خواهیم بود!» والذین عملوا السیـات ثم تابوا من بعدها وءامنوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم. «و آنها که
گناه کردند، و بعد از آن
توبه نمودند و
ایمان آوردند، (امید
عفو او را دارند زیرا)
پروردگار تو، در پی این کار، آمرزنده و
مهربان است.»
با مراجعت
موسی ع و روشن شدن مسائل، بنی اسرائیل به اشتباه خود پی بردند، از کار خود نادم و پشیمان گشتند و از خدا تقاضای عفو و بخشش کردند و گفتند: اگر پروردگار ما به ما رحم نکند و ما را نبخشد به طور مسلم از زیانکاران خواهیم بود" (و لما سقط فی ایدیهم و راوا انهم قد ضلوا قالوا لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخاسرین).
جمله" و لما سقط فی ایدیهم" (به معنی هنگامی که حقیقت به دستشان افتاد، یا هنگامی که نتیجه شوم اعمالشان به دستشان افتاد، و یا هنگامی که چاره از دست آنها ساقط شد) در
ادبیات عرب کنایه از ندامت و پشیمانی است، زیرا هنگامی که واقعیات به دست
انسان بیفتد و از حقیقت امر آگاه گردد، و یا به نتائج نامطلوب برسد، و یا راه چاره بر او بسته شود، طبعا پشیمان خواهد شد، بنا بر این پشیمانی از لوازم مفهوم این جمله است. به هر حال بنی اسرائیل از کرده خویش پشیمان گشتند.
دنیاطلبان بنی اسرائیل از سخنان نسنجیده خویش، پس از مشاهده فرجام
قارون پشیمان شدند.
ان قـرون کان من قوم موسی... «قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد....» فخسفنا به وبداره... «سپس ما، او و خانه اش را در
زمین فرو بردیم....» واصبح الذین تمنوا مکانه بالامس یقولون ویکان الله یبسط الرزق لمن یشاء من عباده ویقدر لولا ان من الله علینا لخسف بنا ویکانه لایفلح الکـفرون. «و آنها که دیروز آرزو می کردند بجای او باشند (هنگامی که این صحنه را دیدند) گفتند: وای بر ما! گویی خدا روزی را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش می دهد یا تنگ می گیرد! اگر خدا بر ما
منت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو میبرد! ای وای گویی
کافران هرگز رستگار نمی شوند!» (واژه «وی» کلمه ندامت و در مقام اظهار پشیمانی به کار میرود.)
آیه دگرگونی عجیب تماشاچیان دیروز را که از مشاهده جاه و جلال قارون به وجد و سرور آمده بودند و
آرزو می کردند کهای کاش برای همیشه یا لا اقل یک لحظه به جای او بودند منعکس میکند که به راستی عجیب و آموزنده است، می گوید: " آنها که دیروز آرزو داشتند که بجای او باشند آن گاه که صحنه فرو رفتن او و ثروتش را به قعر زمین دیدند می گفتند: وای بر ما! گویی خدا روزی را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش می دهد و بر هر کس بخواهد تنگ می گیرد" و کلید آن تنها در دست او است (و اصبح الذین تمنوا مکانه بالامس یقولون ویکان الله یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر).
امروز بر ما ثابت شد که هیچکس از خود چیزی ندارد، هر چه هست از ناحیه او است، نه عطایش دلیل بر رضایت و خشنودی از کسی است و نه منعش دلیل بر عدم ارزش او در پیشگاه خدا است.
او با همین ثروتها افراد و اقوام را به
آزمایش می کشد و نهاد و سیرت آنان را آشکار می سازد.
سپس در این
فکر فرو رفتند که اگر دعای مصرانه آنها دیروز به اجابت می رسید و خدا آنها را بجای قارون می گذاشت، امروز چه خاکی بر سر می کردند؟ لذا در مقام
شکر این
نعمت بر آمدند و گفتند: " اگر
خداوند بر ما منت نگذارده بود، ما را هم به قعر زمین فرو می برد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۳۴۳، برگرفته از مقاله «پشیمانی بنی اسرائیل».