• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پری‌خوانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پَریْ‌خوانی، یا پری‌داری، کار کسی که با افسون و وِرد پری (ه‌ م) را فرا خواند و رام و تسخیر خود کند و در برآوردن خواسته‌هایش او را به کار گیرد.



افسونگر یا مُعَزّمی که به پری‌خوانی می‌پردازد، در گذشته اصطلاحاً پری‌خوان، پری‌دار، پری‌بند،
[۱] فرهنگ جهانگیری، حسین‌بن‌حسن‌انجوی شیرازی، ج۳، ص۱۲۵-۱۲۶، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
پری‌افسای و پری‌سای خوانده می‌شد
[۲] برهان قاطع، محمد حسین بن‌خلف تبریزی، ذیل واژه‌ها، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۳] آنندراج، محمد پادشاه، ذیل واژه‌ها، تهران، ۱۳۳۵ش.
و امروزه جن‌گیر نامند.
[۴] نفیسی، سعید، ج۱، ص۴۵۴، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.



پری را با جانّ یا جن برابر و هم‌معنا گرفته‌اند و در برخی ترجمه‌های کهن فارسی از قرآن مانند ترجمان القرآن، برابر کلمه جن و جنّه، کلمه فارسی پری و پریان آورده‌اند.
[۵] جرجانی، علی، ج۱، ص۳۴، ترجمان القرآن، به کوشش محمددبیر سیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
[۶] فرهنگنامه قرآنی، مشهد، ج۲، ص۶۲۲، ۱۳۷۲ش.
در شعر و ادب فارسی نیز آدمی و پری معادل انسان و جان عربی به کار رفته است. احمدجام در انس التأئبین می‌گوید: «ملک سبحانه و تعالیٰ... آدمیان و پریان... بیافرید».
[۷] احمدجام، انس التائبین، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹، به کوشش علی فاضل، تهران، ۱۳۶۸ش.
سوزنی گوید: «... / تا به تازی هست آدمی و جان پری»
[۸] سوزنی سمرقندی، محمد، ج۱، ص۲۸۶، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاه‌حسینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
بنو الجانّ و بنی آدم با آدمیان و پریان.
[۹] زنگی بخاری، محمد، ج۱، ص۶۹-۷۵، بستان‌العقول، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۴ش.

در اوستا جادو به صورت «یاتو»، و به معنای سحر و ساحری ، و پیوسته به همراه واژۀ «پئیریکا» آمده است. این واژه در زبان پهلوی «پریگ»، یعنی پری شده است که جنس مؤنث جادو به شمار می‌رود.
[۱۰] بشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۱۳-۱۴، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۱] تفضلی، احمد، ج۱، ص۱۰۲، واژه‌نامه مینوی خرد، تهران، ۱۳۴۸ش.



پری نیز مانند جن و بادجن (دربارۀ انواع بادها و بادجنها و نقش آنها، نک‌:
[۱۲] بلوکباشی، علی، ص۳۳-۴۳ ،«هویت‌سازی اجتماعی از راه بازُدایی گشتاری»، نامه انسان‌شناسی، تهران، ۱۳۸۱ش، س ۱، شم‌ ۱.
) اشخاص را می‌زند و به درون او راه می‌یابد و بیمارش می‌کند. کسی را که پری در او راه یافته، و در اختیار خود گرفته، و بیمار کرده است، اصطلاحاً «پری‌زده» (جنزده، دیوزده و بادزده) و «پری گرفته» و «پری دیده» می‌نامیدند.
[۱۳] سوزنی سمرقندی، محمد، ج۱، ص۲۴۰، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاه‌حسینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۱۴] فرهنگ جهانگیری، حسین‌بن‌حسن‌انجوی شیرازی، ج۳، ص۱۲۵-۱۲۶، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
[۱۵] نفیسی، سعید، ج۱، ص۴۵۴، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۱۶] لغت‌نامه دهخدا، ذیل پری‌زده.



پری گرفته را به درستی معادل پری‌زده و به معنای جنزده و مصروع به کار برده‌اند، خاقانی می‌گوید: «خُم چو پری گرفته‌ای یافته صرع و کرده کف/...».
[۱۷] خاقانی شروانی، دیوان، ج۱، ص۴۳۰، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۸] فرهنگ بزرگ سخن، به کوشش حسن انوری، ذیل پری گرفته، تهران، ۱۳۸۱ش.
برخی هم آن را به معنای پری‌خوان که از مغیبات خبر دهد، دانسته‌اند.
[۱۹] برهان قاطع، محمد حسین بن‌خلف تبریزی، ذیل پری گرفته، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۲۰] آنندراج، محمد پادشاه، ذیل پری گرفته، تهران، ۱۳۳۵ش.
بلعمی در شرح کاهنان ـ که اسرار غیب را دانندـ می‌نویسد: «این کاهنان که گفتندی ما را پری آید و از چیزها آگاه کند، همچنان که این مردمان پری گرفتگان‌اند از زن و مرد، چنین گویند که پری ما را خبر دهد تا مردمان را بگوییم».
[۲۱] بلعمی، محمد، ج۲، ص۶۹۴، تاریخ‌نامه طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، ۱۳۷۴ش.



پری‌خوانان جملگی مدعی بودند که پریان آن‌ها را یاری می‌دهند و از اسرار پنهان آگاه می‌کنند و آنان با کمک پریان به نیروی غیب‌بینی دست یابند و از احوال مردم و غیبیات و گم‌شده‌ها و خیروشر مطلع گردند و با کارهای ناباورانه خود بیماری‌های پری‌زدگی یا جن‌زدگی را درمان کنند؛ از این‌رو، پری‌خوانان را کاهن نیز خوانده‌اند.
[۲۲] جوینی، عطاملک، ج۱، ص۸۵، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
[۲۳] فرهنگ جهانگیری، حسین‌بن‌حسن‌انجوی شیرازی، ج۳، ص۱۲۶، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
[۲۴] آنندراج، محمد پادشاه، ج۲، ص۹۱۴-۹۱۵، تهران، ۱۳۳۵ش.



در جامعه‌های کهن سنتی پری‌خوانان بسیاری بودند که دعوی پری‌داری و ارتباط با پریان و جنیان می‌کردند. پری‌خوانان بیش‌تر از جامعه زنان و غالباً از شهرهای ماوراءالنهر ایران و ترکستان بودند. کار پری‌خوانی و تسخیر پریان برای درمان پری‌زدگان، به ویژه درمان دیوانگی و جنون بسیار رونق داشت و در هر شهر و آبادی چند پری‌خوان به درمان مبتلایان مشغول بودند. بلعمی از شمار بسیار زیاد پری‌گرفتگان (= پری‌خوانان) سرزمین یمن نیز یاد می‌کند و از دو استاد ایشان به نامهای سَطیح و شِقّ نام می‌برد که «هر دو پری‌گرفته و کاهنان بودند».
[۲۵] بلعمی، محمد، ج۲، ص۶۹۴، تاریخ‌نامه طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، ۱۳۷۴ش.
همو در داستان «بهرام شوبینه با دختر پری» نقل می‌کند که یزدان‌بخشش، وزیر هرمز برای آگاهی از سرنوشت آن دو سراغ کاهنان یا پری گرفته‌ای می‌رود.
[۲۶] بلعمی، محمد، ج۲، ص۷۷۹، تاریخ‌نامه طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، ۱۳۷۴ش.

پری‌خوانان نقش طبیبان یا شمنهای بومی و قبیله‌ای را در جامعه‌های سنتی گذشته ایفا می‌کردند و کارشان درمان بیماران پری‌زده و دور کردن هر نوع گزند و رنج و بلا از آنان بود.


آنان شیوه‌های گوناگونی را در احضار پریان و جن‌زُدایی به کار می‌بردند. مؤلف تحفه‌ الغرائب، از نوشته‌های سدۀ ۵ق، «در شناختن حیله‌ها که مردم پری‌دار را به کار آید»، انواع ترفندهایی که پری‌داران به قصد احضار پریها و نمودن آن‌ها به مردم به کار می‌بردند، توضیح می‌دهد. از جمله حیله‌ها به زندانی کردن پریان در کوزۀ سفالین اشاره می‌کند و می‌نویسد: کوزه‌ای از گل و سنگ آهک آب ندیده بسازند و در آن آب ریزند و ورد و افسون خوانند و برآن دمند تا صداهایی از کوزه برآید و در پی آن شکند و آن را نشانه حضور پریان در کوزه اعلام دارند.
[۲۷] حاسب، محمد، ج۱، ص۷۸-۸۰، تحفةالغرائب، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۷۱ش.

یکی از شگردهای پری‌خوانان و معزّمان داشتن شیشه‌های جادویی بود که ادعای محبوس کردن پریان را در آن‌ها داشتند. از این‌روی، اصطلاح «در شیشه کردن پری» و «درشیشه نگه‌داشتن پری» در ادبیات فارسی راه یافت. مثلاً سلمان ساوجی می‌گوید: «درون شیشه می، آتشی است همچو پری/ سمن رخان چمن را مگر پری خوان است.
[۲۸] سلمان ساوجی، جمال‌الدین، ج۱، ص۵۱، کلیات، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۲۹] مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۳۶-۱۳۴۶ش.
[۳۰] مولوی، کلیات شمس، ج۳، ص۲۲۰، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۳۶-۱۳۴۶ش.
مؤلف مرزبان‌نامه نیز در وصف دیوی گرفتار در بن‌غاری، او را «چو پری در شیشه معزمان» تشبیه می‌کند.
[۳۱] مرزبان ‌بن ‌رستم، مرزبان‌نامه، ج۱، ص۹۹، تحریر سعدالدین وراوینی، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۷ش.

برای درمان رنجوران پری‌زده، پری‌خوانان مجلسی برپا می‌کردند و در آن با رقص و کارهای شگفت‌انگیز پریها را احضار می‌کردند و از آن‌ها رهایی و بهبود بیمار را می‌خواستند.
[۳۲] جوینی، عطاملک، ج۱، ص۸۵، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
[۳۳] بارتولد، و و، ج۲، ص۹۸۵، ترکستان‌نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳۴] نفیسی، سعید، ج۱، ص۴۵۴، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.



یکی دیگر از راههای پری‌زُدایی و دورنگه‌داشتن پری‌زدگان از آزار و زیان جن و پری همراه کرده پاره‌ای آهن با آنان بود. در فرهنگ عامه، آهن از رماننده‌های ارواح خبیث زیان‌کار از وجود انسان و حیوان و زیستگاههای آن‌ها انگاشته می‌شده است.
[۳۵] یادداشتهای مؤلف.
سوزنی می‌گوید: «به من نمای رخ و اندکی به من ده دل/ که با پری‌زده دارند اندکی آهن».
[۳۶] یادداشتهای مؤلف.



جوینی خواهر محمودتارابی غربال‌ساز را که در نیمه نخست سدۀ ۷ق از روستای تاراب بخارا بر مغولان شورید، از پری‌خوانان مشهور آن دیار معرفی می‌کند که افسونگری و پری‌داری را به برادرش آموخت. محمود غربال‌ساز که بارتولد او را «شمن بزرگ» و نفیسی «غربال بندغیور» می‌خواند، به نیروی جاودانه و افسونگرانه شمنی خود چند بیمار پری‌زده را شفا بخشید و در نتیجه، تودۀ مردم منطقه همچون معتقدانی استوار بروی گرد آمدند و او به یاری آنان، شورشی بزرگ برضد مغولان برپا کرد (دربارۀ داستان پری‌خوانی محمود تارابی و شورش او، نک:‌
[۳۷] جوینی، عطاملک، ج۱، ص۸۵-۹۰، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
[۳۸] بارتولد، و و، ج۲، ص۹۸۴-۹۸۹، ترکستان‌نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳۹] نفیسی، سعید، ج۱، ص۴۵۳-۴۵۸، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۴۰] آژند، یعقوب، ج۱، ص۱۷-۲۰، «قیام تارابی»، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۶۵ش، س۳، شم‌ ۱.
[۴۱] رازپوش، شهناز، ج۱، ص۵۹-۶۶، «قیام محمود تارابی»، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش، س ۱۱، شم‌ ۱و۲.
).


درمانگرانی بومی در میان برخی از قومها و جامعه‌های ایلی ایران، مانند ترکمنها، بلوچها و مردم سواحل‌نشین خلیج‌فارس و دریای عمان هستند که بیماران جنزده را با رقص و موسیقی درمان می‌کنند. مثلاً باباها و ماماها (درمانگران بادزُدا) ی سواحل و جزایر خلیج‌فارس و بلوچستان به شیوۀ موسیقی درمانی و نواختین تمبیره یا تنبیره (سازی سیم‌دار شبیه تارسارنگی (سازی زهی چوبی شبیه قِیچَک) یا نی ، زَمَری (ساز بادی به شکل کَرنا) و انواع دهلها ، بادها (= جن‌بادها)، از جمله «بادزار» را از درون بیماران بادزده (=پری‌زده) بیرون، و آن‌ها را از چنگ این ارواح زیان‌کار آزاد می‌کنند.
[۴۲] یحییٰ شهیدی و علی‌بلوکباشی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی دورۀ قاجار، ج۱، ص۶۰، تهران، ۱۳۸۱ش.

پُرخوانی که ظاهراً دگرگون شدۀ پَری‌خوانی است، از آیین‌های پری درمانی با رقص و موسیقی است که پیش از گرویدن ترکمنها به اسلام در میان آنان متداول بوده، و هنوز هم در میان ترکمنهای کوکلان معمول است.
[۴۳] اشتری، بهروز، ج۱، ص۱۸، «موسیقی و ترکمن»، مجموعه مقالات اولین گردهم‌آیی مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۶۹ش.
در مراسم پری‌خوانی یا پرخوانی، نوازندۀ ترکمن ـ که او را «بخشی» می‌نامند ـ ساز می‌نوازد و پُرخوان با اجرای حرکات رقص و فرو کردن نوک خنجر یا شمشیر در برخی جاهای حساس بدن بیمار و ایجاد شوک بر او، بیمار را مجذوب و تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و به گفته خود با یاری پریها ارواح زیان‌کار را از تن و روان آشفته بیمار دور می‌سازد و به او آرامش می‌بخشد.
[۴۴] اشتری، بهروز، ج۱، ص۱۴، «موسیقی و ترکمن»، مجموعه مقالات اولین گردهم‌آیی مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۴۵] اشتری، بهروز، ج۱، ص۱۶-۱۷، «موسیقی و ترکمن»، مجموعه مقالات اولین گردهم‌آیی مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۴۶] گلی، امین‌الله، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، ۱۳۶۶ش.



(۱) آژند، یعقوب، «قیام تارابی»، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۶۵ش، س۳، شم‌ ۱.
(۲) آنندراج، محمد پادشاه، تهران، ۱۳۳۵ش.
(۳) احمدجام، انس التائبین، به کوشش علی فاضل، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۴) اشتری، بهروز، «موسیقی و ترکمن»، مجموعه مقالات اولین گردهم‌آیی مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۵) بارتولد، و و، ترکستان‌نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۶) برهان قاطع، محمد حسین بن‌خلف تبریزی، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۷) بلعمی، محمد، تاریخ‌نامه طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۸) بلوکباشی، علی، «هویت‌سازی اجتماعی از راه بازُدایی گشتاری»، نامه انسان‌شناسی، تهران، ۱۳۸۱ش، س ۱، شم‌ ۱.
(۹) یحییٰ شهیدی و علی‌بلوکباشی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی دورۀ قاجار، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۱۰) تفضلی، احمد، واژه‌نامه مینوی خرد، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۱) جرجانی، علی، ترجمان القرآن، به کوشش محمددبیر سیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۱۲) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
(۱۳) حاسب، محمد، تحفةالغرائب، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۱۴) خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۵) رازپوش، شهناز، «قیام محمود تارابی»، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش، س ۱۱، شم‌ ۱و۲.
(۱۶) زنگی بخاری، محمد، بستان‌العقول، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۱۷) سلمان ساوجی، جمال‌الدین، کلیات، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۸) سوزنی سمرقندی، محمد، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاه‌حسینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۱۹) فرهنگ بزرگ سخن، به کوشش حسن انوری، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۲۰) فرهنگ جهانگیری، حسین‌بن‌حسن‌انجوی شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
(۲۱) فرهنگنامه قرآنی، مشهد، ۱۳۷۲ش.
(۲۲) گلی، امین‌الله، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۳) لغت‌نامه دهخدا.
(۲۴) مرزبان ‌بن ‌رستم، مرزبان‌نامه، تحریر سعدالدین وراوینی، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۲۵) مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۳۶-۱۳۴۶ش.
(۲۶) نفیسی، سعید، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۲۷) بشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۲۸) یادداشتهای مؤلف.


۱. فرهنگ جهانگیری، حسین‌بن‌حسن‌انجوی شیرازی، ج۳، ص۱۲۵-۱۲۶، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
۲. برهان قاطع، محمد حسین بن‌خلف تبریزی، ذیل واژه‌ها، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۷۵ش.
۳. آنندراج، محمد پادشاه، ذیل واژه‌ها، تهران، ۱۳۳۵ش.
۴. نفیسی، سعید، ج۱، ص۴۵۴، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۵. جرجانی، علی، ج۱، ص۳۴، ترجمان القرآن، به کوشش محمددبیر سیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۶. فرهنگنامه قرآنی، مشهد، ج۲، ص۶۲۲، ۱۳۷۲ش.
۷. احمدجام، انس التائبین، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹، به کوشش علی فاضل، تهران، ۱۳۶۸ش.
۸. سوزنی سمرقندی، محمد، ج۱، ص۲۸۶، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاه‌حسینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۹. زنگی بخاری، محمد، ج۱، ص۶۹-۷۵، بستان‌العقول، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۴ش.
۱۰. بشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۱۳-۱۴، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۱۱. تفضلی، احمد، ج۱، ص۱۰۲، واژه‌نامه مینوی خرد، تهران، ۱۳۴۸ش.
۱۲. بلوکباشی، علی، ص۳۳-۴۳ ،«هویت‌سازی اجتماعی از راه بازُدایی گشتاری»، نامه انسان‌شناسی، تهران، ۱۳۸۱ش، س ۱، شم‌ ۱.
۱۳. سوزنی سمرقندی، محمد، ج۱، ص۲۴۰، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاه‌حسینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۱۴. فرهنگ جهانگیری، حسین‌بن‌حسن‌انجوی شیرازی، ج۳، ص۱۲۵-۱۲۶، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
۱۵. نفیسی، سعید، ج۱، ص۴۵۴، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۱۶. لغت‌نامه دهخدا، ذیل پری‌زده.
۱۷. خاقانی شروانی، دیوان، ج۱، ص۴۳۰، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۸. فرهنگ بزرگ سخن، به کوشش حسن انوری، ذیل پری گرفته، تهران، ۱۳۸۱ش.
۱۹. برهان قاطع، محمد حسین بن‌خلف تبریزی، ذیل پری گرفته، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۷۵ش.
۲۰. آنندراج، محمد پادشاه، ذیل پری گرفته، تهران، ۱۳۳۵ش.
۲۱. بلعمی، محمد، ج۲، ص۶۹۴، تاریخ‌نامه طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، ۱۳۷۴ش.
۲۲. جوینی، عطاملک، ج۱، ص۸۵، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
۲۳. فرهنگ جهانگیری، حسین‌بن‌حسن‌انجوی شیرازی، ج۳، ص۱۲۶، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۵۱ش.
۲۴. آنندراج، محمد پادشاه، ج۲، ص۹۱۴-۹۱۵، تهران، ۱۳۳۵ش.
۲۵. بلعمی، محمد، ج۲، ص۶۹۴، تاریخ‌نامه طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، ۱۳۷۴ش.
۲۶. بلعمی، محمد، ج۲، ص۷۷۹، تاریخ‌نامه طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، ۱۳۷۴ش.
۲۷. حاسب، محمد، ج۱، ص۷۸-۸۰، تحفةالغرائب، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۷۱ش.
۲۸. سلمان ساوجی، جمال‌الدین، ج۱، ص۵۱، کلیات، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، ۱۳۷۶ش.
۲۹. مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۳۶-۱۳۴۶ش.
۳۰. مولوی، کلیات شمس، ج۳، ص۲۲۰، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۳۶-۱۳۴۶ش.
۳۱. مرزبان ‌بن ‌رستم، مرزبان‌نامه، ج۱، ص۹۹، تحریر سعدالدین وراوینی، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۷ش.
۳۲. جوینی، عطاملک، ج۱، ص۸۵، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
۳۳. بارتولد، و و، ج۲، ص۹۸۵، ترکستان‌نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۶۶ش.
۳۴. نفیسی، سعید، ج۱، ص۴۵۴، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۳۵. یادداشتهای مؤلف.
۳۶. یادداشتهای مؤلف.
۳۷. جوینی، عطاملک، ج۱، ص۸۵-۹۰، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
۳۸. بارتولد، و و، ج۲، ص۹۸۴-۹۸۹، ترکستان‌نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۶۶ش.
۳۹. نفیسی، سعید، ج۱، ص۴۵۳-۴۵۸، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۳۸ش.
۴۰. آژند، یعقوب، ج۱، ص۱۷-۲۰، «قیام تارابی»، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۶۵ش، س۳، شم‌ ۱.
۴۱. رازپوش، شهناز، ج۱، ص۵۹-۶۶، «قیام محمود تارابی»، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش، س ۱۱، شم‌ ۱و۲.
۴۲. یحییٰ شهیدی و علی‌بلوکباشی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی دورۀ قاجار، ج۱، ص۶۰، تهران، ۱۳۸۱ش.
۴۳. اشتری، بهروز، ج۱، ص۱۸، «موسیقی و ترکمن»، مجموعه مقالات اولین گردهم‌آیی مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۶۹ش.
۴۴. اشتری، بهروز، ج۱، ص۱۴، «موسیقی و ترکمن»، مجموعه مقالات اولین گردهم‌آیی مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۶۹ش.
۴۵. اشتری، بهروز، ج۱، ص۱۶-۱۷، «موسیقی و ترکمن»، مجموعه مقالات اولین گردهم‌آیی مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۶۹ش.
۴۶. گلی، امین‌الله، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، ۱۳۶۶ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پری خوانی»، ج۱۳، شماره۵۵۱۲.    

gt;zwnj;روی، اصطلاح lt;/ref


رده‌های این صفحه : جنیان | سحر و جادو | کلام




جعبه ابزار