پانچاشیلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پانچاشیلا، اصول پنجگانه
ایدئولوژی دولت و
جامعه اندونزی است.
پانچاشیلا واژه
سانسکریتی به معنای پنج اصل است. این واژه در شاخه تراوادای
آیین بودا به پنج اصل اخلاقیِ اجتناب از
قتل،
دزدی،
دروغ،
زنا و
شرب مسکرات اطلاق میشود.
بر اساس مقدمه قانون اساسی جمهوری اندونزی (۲۶ مرداد ۱۳۲۴/ ۱۷ اوت ۱۹۴۵)، حکومت این کشور بر این اصول پنجگانه (پانچاشیلا) مبتنی است: اعتقاد به خدای یگانه، انسانیت مدنی و عادلانه،
وحدت اندونزی،
دموکراسی از طریق
مشاوره و
تعاون، و
عدالت اجتماعی.
این اصول در نشان ملی اندونزی به صورت نمادین بازتاب یافته است.
نخستین بار در ۱۳۲۴ ش/ ۱۹۴۵ احمد سوکارنو،
رهبر ملی گرای اندونزی، در کمیته مقدماتی
استقلال اندونزی تعابیری از این اصول مطرح ساخت و آنها را پانچاشیلا نامید.
به زعم سوکارنو و سایر رهبران ملی گرا، این اصول پنجگانه برای
تأسیس کشور مستقل اندونزی اهمیت بنیادی داشتند.
پنج اصل پانچاشیلا در واقع نشان دهنده
فلسفه اجتماعی پرنفوذترین رهبران ملی گرا و حاوی اندیشههای رایج در جامعه انقلابی و استعمارستیز اندونزی پس از
جنگ جهانی دوم بود که از پیش در اذهان تحصیلکردگان اندونزی وجود داشت.
سوکارنو با تدوین و ساماندهی اصول یاد شده و بیان نمادین آنها، آمیزه ای ساده از اندیشه های
دموکراسی غربی،
نوگرایی اسلامی،
مارکسیسم و
دموکراسی روستایی ـ بومی و پارهای عقاید اشتراکی (
کمونیستی)، برای توده مردم ارائه داد.
نخستین اصل پانچاشیلا، یعنی اعتقاد به خدای یگانه، برای
مصالحه همه گروههای مذهبی طرح شده است.
از آنجا که اکثریت مردم اندونزی مسلماناند، پس از
استقلال، ارزشهای اسلامی از مهمترین مفاهیم مورد توجه سیاستمداران بود. با اینهمه، خواسته بخشی از
مسلمانان مبنی بر «حکومت اسلامی» در اندونزی، پذیرفته نشد.
بر اساس اصل اعتقاد به خدای یگانه، حکومت در اندونزی،
اسلامی یا
عرفی (
سکولار) نیست بلکه حکومتی مذهبی است که در آن همه
ادیان توحیدی قابل قبول و مورد حمایتاند
و هر اندونزیایی میتواند خدای خویش را آزادانه
پرستش کند.
این اصل برای پرهیز از
فرقه گرایی و برتری جویی مذهبی طرح شده است تا پیروان
اسلام،
مسیحیت و
آیین بودا به روش مدنی و با احترام متقابل، در کنار یکدیگر به اجرای آداب و رسوم دینی مبادرت کنند.
بر اساس اصل «انسانیت مدنی و عادلانه» یا به تعبیر سوکارنو «بشردوستی»، کشور اندونزی عضوی از «خانواده ملل» دنیا به شمار میآید.
این اصل به معنای
جهان وطنی نیست چراکه
جهان وطنی مستلزم نفی ملی گرایی است، در حالی که به نظر سوکارنو، اصل انسانیت مدنی و عادلانه و اصل ملی گرایی لازم و ملزوم یکدیگرند.
اصل «وحدت اندونزی» یا «ملی گرایی»، در پانچاشیلا از ملی گرایی افراطی متمایز است. مراد از این اصل، «علقه و پیوندی است که نوع بشر به سرزمین مسکونی خویش به عنوان موهبتی الهی ابراز میدارد»
بر اساس اصل «دموکراسی از طریق
مشاوره و
تعاون» یا «حکومت نمایندگی» که شرط اساسی استقلال اندونزی دانسته شده است، از طریق
اجماع، می توان همه موضوعات، برای مثال ایجاد اندونزی مستقل با سازماندهی اسلامی را به بحث گذاشت. در ساختار سیاسی اندونزی «مجلس شورای مردم» تبلوری از اصل
دموکراسی پانچاشیلا است.
در این نهاد که عالیترین سازمان حکومتی و نماینده تمامی مردم اندونزی است، تصمیمات با حفظ سنّت
مشاوره و بر پایه اتفاق آرا اتخاذ میشود.
آخرین اصل، «عدالت اجتماعی» است. این اصل برای جلوگیری از
تسلط سرمایه داران بر جامعه اندونزی پیشنهاد شده است.
به نظر سوکارنو،
دموکراسی سیاسی غرب به دموکراسی اقتصادی و استقرار
عدالت اجتماعی منجر نمیشود و علت اصلی این نقیصه را سرشت جامعه سرمایه داری میانگارد.
زیرا در چنین جامعهای، با وجود دموکراسی پارلمانی، سرمایه داران پیوسته اختیار امور را در دست دارند.
سوکارنو در طرح «عدالت اجتماعی»، ضمن رد دموکراسی غربی، نوعی دموکراسی سیاسی ـ اقتصادی را تجویز میکند که قادر است رونق و رفاه اجتماعی فراهم سازد.
او با یادآوری راتو عادل، قهرمان ملی اندونزی، یادآور میشود که استقرار نظام عدالت اجتماعی، آرزوی دیرینه او و مردم اندونزی بوده است.
از همان آغاز استقلال اندونزی، مسلمانان به سبب ریشههای فرهنگی بودایی و التقاطی اصول پنجگانه پانچاشیلا، با آن مخالفت کردند.
محور انتقاد و مخالفت جدی آنان متوجه برداشت کاملاً
تکثرگرایانه (
پلورالیستی) بود که از اصل اعتقاد به خدای یگانه در مفهوم پانچاشیلا عرضه میشد.
گروههای
مسلمان مخالفت خود را از دو بُعد مطرح میکردند: نخست آنکه اصل اعتقاد به خدای یگانه را در خوشبینانه ترین
تفسیر،
تبلیغ لاادریگری میدانستند و دوم اینکه پذیرش پانچاشیلا را، به عنوان تنها مبنای عقیدتی، به منزله
نفی مبانی
مذهبی اسلام تلقی میکردند.
مهمترین نگرانی مسلمانان این بود که پانچاشیلا، مذهب رسمی اندونزی و جایگزین
دین اسلام قلمداد شود.
پس از انتقاد شدید
جمعیت محمدیه،
رئیس جمهور سوکارنو به مسلمانان اطمینان داد که پانچاشیلا جای دین را نخواهد گرفت.
از جمله واکنشهای دیگر مسلمانان، درخواست حزب
ماشومی برای ایجاد دولت اسلامی (نگارا اسلام) بو. این حزب از نیرومندترین احزاب اسلامی اندونزی طی دهه پنجاه بود که از تشکل چند حزب اسلامی به وجود آمده بود.
در سوماترای شمالی، جاوه غربی و جنوب سلب نیز «دارالاسلام» به صورت شعاری برای مخالفان دولت درآمد.
در ۱۳۲۴ ش /۱۹۴۵، رهبران ملی گراها، مسلمانان و مسیحیان در جاکارتا برای تدوین قانون اساسی و تشکیل نهادهای جمهوری به توافق رسیدند و منشور جاکارتا را که
ضامن وحدت و
استقلال اندونزی تلقی میشد به
امضا رساندند. در این منشور، مسلمانان از خواسته خود مبنی بر
حکومت اسلامی چشم پوشیدند.
با اینهمه، آنها میخواستند شرط الزام مسلمانان به اجرای
شریعت را در منشور جاکارتا بگنجانند، اما ملی گراها، طرفدار پانچاشیلا بودند و هرگونه اشاره مستقیم به نمادهای اسلامی را رد میکردند و بر مفاهیم غیرمذهبی
تأکید داشتند.
به این ترتیب پانچاشیلا به منزله
نماد نظم جدید محفوظ ماند و از تعبیر اسلامی بودن
دولت صرف نظر شد.
در تغییر و اصلاح
قانون اساسی موقت در ۱۳۲۸ ش /۱۹۴۹ و ۱۳۲۹ ش/ ۱۹۵۰ پانچاشیلا تغییر نیافت و هنگامی که سوکارنو در ۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹ مجدداً قانون اساسی ۱۹۴۵ را تثبیت کرد، حمایت کامل خود را از کثرت گرایی پانچاشیلا اعلام داشت.
تثبیت اصول پانچاشیلا در قانون اساسی که در واقع ناکامی سیاسی گروههای اسلامی قلمداد میشد، به رویارویی
هویت فرهنگی ـ سیاسی آنان با عقاید غیرمذهبی ملی گرایانه منجر شد.
بعلاوه، گروههای اسلامی در معرض چالش با کِباتینان یا گروههای
اهل تصوف جاوهای قرار گرفتند.
کباتینان در جاوه، در مبارزات ضد
کمونیستی ۱۳۴۴ ش /۱۹۶۵، به فعالیتهای مذهبی روی آورده بودند و ادعا داشتند که سنّتهای آنها، مذاهبی همچون
مسیحیت،
آیین هندو و
اسلام را دربرمیگیرد.
حامیان کباتینان
تصوف جاوهای را با اصول پانچاشیلا منطبق میدانستند.
پس از شکست کمونیستها، و روی کار آمدن ژنرال سوهارتو در ۱۳۴۵ ش/ ۱۹۶۶، سیاستهای غیرمذهبی و
تضعیف قدرت سیاسی مسلمانان شدت گرفت و بر تحقق اصول پانچاشیلا به عنوان اصول اساسی
دولت و
جامعه تأکید شد.
دولت اندونزی طبق قانونی در ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷، برای به حداقل رساندن درگیریهای عقیدتی، تمام سازمانهای سیاسی را موظف به پذیرش پانچاشیلا کرد.
همچنین، با وجود تأکید بر «دموکراسی پانچاشیلا»، فرمان
ادغام و
ائتلاف احزاب سیاسی، به منظور
تسهیل نظم سیاسی و کاهش درگیریهای عقیدتی، قومی و ایجاد
وحدت ملی صادر شد و تمامی قوای حکومتی (تقنینی، اجرایی و قضایی) موظف به اجرای دموکراسی پانچاشیلا شدند.
از ۱۳۶۴ ش/ ۱۹۸۵ تمام سازمانهای سیاسی و اجتماعی ملزم به پذیرش اصول پنجگانه به عنوان برنامه کار خود شدند.
دولت سوهارتو از اصول پانچاشیلا برای پایه گذاری سیستم قضایی و اعمال محدودیتهای سنگین برضد مخالفان سیاسی و مذهبی خود بهره برد.
مخالفت با اصول پانچاشیلا با سرکوب روبرو شد و برخی از رهبران مذهبی
مسلمان که به نام
اسلام به حکومت
انتقاد میکردند به زندانهای بلندمدت
محکوم شدند.
سرانجام
نهضت العلماء اندونزی و دیگر سازمانهای حزب متحده اسلامی، پانچاشیلا را به عنوان تنها مبنای عقیدتی خود پذیرفتند و در مقابل، حکومت تمایل خود را مبنی بر برآوردن پارهای از خواستههای مسلمانان در حوزههایی مانند آموزش اسلامی نشان داد.
با اینهمه، سازمانهای اسلامی ضمن اعتراض به رشد
مسیحیت در اندونزی، این جریان را ناشی از فضایی میدانند که پانچاشیلا برای مبلغان
مسیحی به وجود آورده است.
اصطلاح پانچاشیلا، از سوی دولت هند نیز به عنوان اصول پنجگانه سیاست خارجی به کار گرفته شده است.
این اصول عبارت است از:
احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها، عدم
تجاوز، دخالت نکردن در امور داخلی دیگر کشورها، احترام دوسویه و برابری در روابط بین المللی، و همزیستی رژیمهای گوناگون.
این اصول به عنوان «پنج اصل همزیستی مسالمت آمیز» در مقدمه قرارداد آوریل ۱۹۵۴ چین و هند درباره
تجارت هندوستان با تبت انعکاس یافت و پس از
تصویب در مجمع ملتهای آسیایی و افریقایی در باندونگ (کنفرانس باندونگ)، در شمارِ اصول راهبردی جنبش عدم تعهد قرار گرفت.
(۱) داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۲) روی اف آلن، «فرضیه اجتماعی، قوم نگاری و فهم اسلام عملی در جنوب شرقی آسیا»، در هوکر، اسلام در جنوب شرقی آسیا، ترجمه محمدمهدی حیدرپور، مشهد ۱۳۷۱ش.
(۳) مرتضی اسعدی،
جهان اسلام، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۹ش.
(۴) محمدرضا دبیری، «سکون برای یک جنبش به معنای مرگ است، نهضت عدم تعهد؟»، در مجموعه مقالات اولین سمینار بررسی تحول مفاهیم، چاپ علی قادری، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۰ش.
(۵) عبدالعلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، تهران ۱۳۷۸ش.
(۶) عبدالرحیم گواهی، واژه نامه ادیان: فرهنگ اصطلاحات دینی و عرفانی، تهران ۱۳۷۴ش.
(۷) ایرا ماروین لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی قرن نوزدهم و بیستم، ترجمه محسن مدیر شانه چی، مشهد ۱۳۷۶ش.
(۸) محمدرضا مظفری، اندونزی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۴ش.
(۹) یوهان هندریک میولمان، «نقش اسلام در تاریخ اندونزی و الجزایر»، ترجمه محمود اسماعیل نیا، مطالعات افریقا، سال ۲، ش ۴ (بهار ۱۳۷۵).
(۱۰) دلیار نوئر، «ابعاد سیاسی اسلام در دوران معاصر»، در هوکر، اسلام در جنوب شرقی آسیا، ترجمه محمدمهدی حیدرپور، مشهد ۱۳۷۱ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پانچاشیلا»، شماره۳۶۴۶.