• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ویکان (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





وَيْكَأَنَّ (به فتح واو و کاف و سکون یاء و همزه مفتوح و نون مشدد مفتوح) از واژگان قرآن کریم است این واژه مرکّب از «ویک» و «انّ» است. برخی مفسرین این واژه را کلمه ندامت و برخی کلمه تعجب، کنایه از کلمه ویل معنا کرده‌اند.



وَيْكَأَنَّ گفته‌اند «وی» کلمه ندامت است و نیز کلمه تعجّب می‌باشد.


(وَ أَصْبَحَ الَّذينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْلا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ) (و آنها كه ديروز آرزو مى‌كردند به جاى او باشند بامدادان هنگامى كه اين صحنه را ديدند گفتند: «واى بر ما! گويى خدا روزى را بر هركس از بندگانش بخواهد وسعت مى‌بخشد يا تنگ مى‌گيرد. اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را نيز در زمين فرو مى‌برد. اى واى! گويى کافران هرگز رستگار نمى‌شوند.»)
قارون ادّعا می‌کرد که ثروت او در اثر لیاقت و علم اوست و ربطی (نعوذ باللّه) به خدا ندارد و در مقابل ناصحان می‌گفت: (إِنَّما أُوتيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندی) (قارون گفت: «اين ثروت را به وسيله دانشى كه نزد من است به دست آورده‌ام!») عده‌ای از نادانان او را در این سخن تصدیق کرده بودند و چون قارون و خانه‌اش در زمین فرو رفت آنها به خود آمده و از فریب خوردگی‌ متنبه شدند.
در اقرب الموارد گوید «ویک» با اضافه کاف کنایه از ویل است گوئی: «وَیْکَ‌ اسمع قولی: وای بر تو حرف مرا گوش کن.» در صحاح و قاموس گفته: «وی» کلمه تعجب است گوئی: «وَیْکَ‌، وی لزید» یعنی عجبا از زید به تصدیق این دو لغوی «ویک» نیز مانند «وی» به معنی تعجّب است علی هذا به نظر نگارنده‌ «وَیْکَاَنَّ» در آیه مرکّب است از «ویک» و «انّ».
معنی آیه چنین می‌شود: «کسانی که روز پیش مقام او را آرزو داشتند فردای آن روز گفتند: عجبا راستی خدا روزی را به هر که خواهد وسعت دهد و تنگ گیرد، اگر خدا لطف نمی‌کرد ما را هم به زمین فرو برده بود عجبا راستی کافران رستگار نمی‌شوند.» در این صورت لازم نیست: بگویم «وی» به «کانّ» داخل شده تا در مقام توجیه برآئیم که «کانّ» دالّ بر شکّ است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۷، ص۲۵۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۸۸۸.    
۳. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۱، ص۴۶۶-۴۶۷.    
۴. قصص/سوره۲۸، آیه۸۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۵.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۸۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۱۸-۱۱۹.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۳۹.    
۱۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۸.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۵.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۷۷.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۱۲.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۷.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۳۵.    
۱۶. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة الشوارد، ج۵، ص۸۴۳.    
۱۷. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح تاج اللغة، ج۶، ص۲۵۳۲.    
۱۸. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۴۰۲.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ویکانّ»، ج۷، ص۲۵۶-۲۵۷.    






جعبه ابزار