وکیع بن جراح رؤاسی (مقالهدوم)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وکیع بن جراح بن ملیح بن عدی رؤاسی (۱۲۹ـ ۱۹۶ ق)، از حفاظ برجسته و اهل فضل و
کتابت میباشد.
از حفاظ برجسته و اهل فضل و
کتابت و از برجستهترین علمای عصر خویش است. پدرش جراح، از طرف
مهدی عباسی، بر
بیت المال نظارت داشت.
در برخی گزارشها آمده است که وی در
اصفهان زاده شد و اصالتا از نواحی
ماوراء النهر (سغد) و به نقلی، از
خراسان یا شهرستان
ری است.
همه بزرگان رجالی
اهل سنت، او را به
وثاقت و
امانت و
راستگویی وصف کردهاند.
احمد بن حنبل، او را مردی بی مانند، حافظی توانا و علامهای بی بدیل میداند.
یحیی بن معین عقیده دارد که برتر از
وکیع را ندیده است. عجلی از او به عنوان فقیهی
عابد،
صالح و
ادیب یاد میکند؛ اما برخی تصریح کردهاند که
وکیع در نقل حدیث، دچار لحن و خطا میشد.
در سال ۱۹۳ق، از طرف محمد امین (پسر
هارون الرشید عباسی) به وی پیشنهاد
قضاوت شد و او به بهانه پیری، این مقام را نپذیرفت.
روزها
روزه میگرفت و شبها به
تهجد و
تلاوت مشغول بود و میگفت: هرکس پیش از وقت
نماز آماده نشود، نماز را سبک شمرده است. او کمتر به
سفر رفته و غالبا از مشایخ
کوفه استفاده کرده است. از او تنها دو سفر یاد شده است: یکی سفر به عبادان (آبادان) در سال ۱۸۵ ق، که در آن جا بیش از هزار و پانصد
حدیث روایت کرد و دیگری سفر به
مکه در سال ۱۹۳ ق، که سه سال به طول انجامید و در بازگشت از همین سفر درگذشت.
وکیع، مانند بسیاری از کوفیان، متمایل به
تشیع خوانده شده است.
علی بن مدینی درباره او میگوید: «فیه تشیع قلیل».
مؤلف کتاب الزهد
وکیع، این تشیع اندک را به دلیل کتابی میداند که
وکیع در مناقب
صحابه نوشته بود و در آن مناقب،
علی (علیهالسّلام) را بر
عثمان مقدم کرده بود. وی این امر را
مذهب اهل کوفه میداند.
با این حال، مبنای فقهی وی مبنای
ابو حنیفه بود و همانند او خوردن
نبیذ را
حلال میدانست و آن را مینوشید.
وکیع، نسخهای داشته که آن را از
اعمش روایت کرده است. این کتاب، در الدار السلفیه کویت و با تحقیق عبد الرحمان عبد الجبار الفریوائی، به چاپ رسیده است. همچنین، کتاب الزهد
وکیع بن جراح، با تحقیق همین محقق، در دار الصمیعی، چاپ شده است. در این کتاب، ۵۳۹ روایت از
وکیع، نقل و بررسی شده است. وی سرانجام پس از ۶۹ سال زندگی در روز عاشورای سال ۱۹۷ ق، در «فید» (محلی میان مکه و کوفه) وفات یافت.
پژوهشگاه قرآن و حدیث، برگرفته از مقاله «وکیع بن جراح».