وَقْی (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَقْی (به فتح واو و سکون قاف) و
وِقايَه از
واژگان نهجالبلاغه به معنای
حفظ شیء است.
این واژه دارای مشتقاتی است که
در نهجالبلاغه به کار رفته است، مانند:
تَقْوی (به فتح تاء و سکون قاف) به معنای پرهیز کردن.
اَتْقی (به فتح همزه و قاف) به معنای پرهیزگارتر.
مُتَّقی (به ضم میم و فتح تاء مشدده و کسر قاف).
تَقی (به فتح تاء و کسر قاف) هر دو به معنای تقوی کار و پرهیزکار.
وَاقی (به فتح واو و کسر قاف) به معنای مصون دارنده و محفوظ دارنده.
تَقِیَّه (به فتح تاء و کسر قاف و فتح یاء مشدده) به معنای پنهان نمودن.
از این مادّه مواردی متعدد
در نهجالبلاغه آمده است.
وَقْی به معنای حفظ شیء است از آنچه
اذیت و ضرر میرساند.
از آنچه
اذیّت و
ضرر میرساند:
(وَ قِنا عَذابَ النّارِ) يعنى «ما را از
عذاب آتش حفظ كن و نگاه دار.»
«
تقوی»
اسم است از «اتقاء» يعنى خود را محفوظ داشتن و حفظ كردن، آن
در اصل «وقوى» بود، و او به «تاء» بدل شده است.
تقوى و خود نگهدارى از گناهان و مخالفت
حق،
در «نهج
البلاغه» به نحو احسن مطرح شده و
سعادت دنیا و
آخرت مرهون آن قلمداد گرديده است.
برخی از مواردی که
در نهجالبلاغه به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
تقوی فرموده:
«فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدائِدُ بَعْدَ دُنوِّها، وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الاُْمورُ بَعْدَ مَرارَتِها، وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الاَْمْواجُ بَعْدَ تَراكُمِها، وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعابُ بَعْدَ إِنْصابِها، وَ هَطَلَتْ عَلَيْهِ الْكَرامَةُ بَعْدَ قُحوطِها، وَ تَحَدَّبَتْ عَلَيْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفورِها، وَ تَفَجَّرَتْ عَلَيْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضوبِها، وَ وَبَلَتْ عَلَيْهِ الْبَرَكَةُ بَعْدَ إِرْذاذِها.» تعبيرات عجيبى است يعنى «هركس تقوى پيشه كند، گرفتاریها بعد از نزديک شدن از او دور مىشوند و كارها بعد از تلخ شدن براى او شيرين مىگردند امواج گرفتاریها بعد از متراكم شدن از او دور مىشوند، سختىها بعد از به زحمت انداختن براى او آسان مىگردند، كرامتها بعد از قحط شدن براى او مىبارند، رحمتها بعد از بر كنار شدن بر او برمىگردند، نعمتها بعد از فرورفتن براى او جارى مىشوند، بركتها بر ضعيف باريدن بر او تند مىبارند.»
درباره
تقوی فرمود:
«فَإِنَّ تَقْوَى اللهِ مِفْتاحُ سَداد، وَ ذَخيرَةُ مَعاد، وَ عِتْقٌ منْ كلِّ مَلَكَة وَ نَجاةٌ مِنْ كلِّ هَلَكَة، بِها يَنْجَحُ الطّالِبُ، وَ يَنْجوا الْهارِبُ، وَ تُنالُ الرَّغائِبُ.» «تقواى خدا كليد
هدایت و سرمايه
معاد است، آزادى است از هر بندى و
نجات است از هر
هلاکت، طالب
سعادت با آن به سعادت مىرسد،
فرار كننده از بدبختى با آن نجات مىيابد و با آن به آرزوها رسيده مىشود.»
درباره غلبه بر
ترس فرمود:
«إِذا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقّيهِ أَعْظَمُ مِمّا تَخافُ مِنْهُ.» توقى به معنى
حذر و
خوف است يعنى «چون از كارى ترسيدى، آنرا انجام ده، چون شدت خوف آن بزرگتر از خود آن است.»
در خصوص توصیهای بهداشتی فرموده است:
«تَوَقَّوا الْبَرْدَ فی اَوَّلِهِ، وَ تَلَقَّوْهُ فی آخِرِهِ، فَاِنَّهُ یَفْعَلُ فی الاْبْدانِ کَفِعْلِهِ فی الاْشْجارِ، اَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یورقُ.» «از
سرما در آغاز آن (
در پاییز) بپرهیزید و
در آخرش (نزدیک
بهار) از آن استقبال کنید، زیرا
در بدنهای شما همان میکند که با
درختان انجام میدهد؛ آغازش میسوزاند و آخرش میرویاند و
برگ میآورد.»
توقى: همان حذر كردن است كه
در «
برد» گذشت.
از این مادّه مواردی متعدد
در نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وقی»، ج۲، ص۱۱۵۶.