وَسِع (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَسِع:
(وَسِعَ كُرْسِيُّهُ) وَسِع: از ماده
«سعة» به معنى «فراخى و گنجايش و توانگرى» است.
يعنى چيزى كه بتواند از لحاظ ظرفيت، جسم ديگرى را در خود جاى دهد و آن را بپذيرد و بر آن احاطه يابد.
به استعاره در بىنيازى استعمال شده است و به همين معنى به
خدای تعالی نسبت داده مىشود و جمله:
(وَسِعَ كُرْسِيُّهُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ) مىتواند هم اشاره به نفوذ حكومت مطلقه
پروردگار در
آسمانها و
زمین باشد و هم نفوذ علمى او و هم جهانى وسيعتر از اين جهان كه آسمان و زمين را دربر گرفته است.
در هر صورت اين جمله، جملههاى ماقبل آيه را كه درباره وسعت
علم پروردگار بود تكميل مىكند.
نتيجه اين مىشود كه: تخت حكومت و قدرت پروردگار، همه آسمانها و زمين را فراگرفته و كرسى علم و دانش او به همه اين عوالم احاطه دارد و چيزى از قلمرو حكومت و نفوذ علمى او بيرون نيست.
به موردی از کاربرد
وَسِع در
قرآن، اشاره میشود:
(اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ) (هيچ معبودى جز
خداوندِ يگانه زنده و پاينده نيست، خداوندى كه قائم به ذات خويش است و موجودات ديگر، قائم به او. هيچ گاه خواب سبک و سنگينى او را فرا نمىگيرد و لحظهاى از تدبير جهان هستى، غافل نمىماند؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست. كيست كه در نزد او، جز به فرمانش شفاعت كند؟! آينده و گذشته بندگان را مىداند و كسى از علم او آگاه نمىگردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد. اوست كه به همه چيز آگاه است و علم و دانش محدود ديگران، پرتوى از علمِ بىپايان و نامحدود اوست. تخت حكومت او، آسمانها و زمين را دربرگرفته و نگاهدارى آن دو (آسمان و زمين)، او را خسته نمىكند. و اوست بلند مرتبه و با عظمت.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه كرسى (از ماده كاف- راء- سين) گرفته شده كه به معناى به هم وصل كردن اجزاى ساختمان است و اگر تخت را كرسى خواندهاند به اين جهت بوده كه اجزاى آن به دست نجار (اگر چوبى باشد) و يا صنعتگر ديگر، در هم فشرده و چسبيده شده است و بسيارى از مواقع اين كلمه را كنايه از ملک و سلطنت مىگيرند و مىگويند فلانى از كرسىنشينان است، يعنى او منطقه نفوذى و قدرت وسيعى دارد.
به هر حال جملههايى كه قبل از اين جمله بودند، يعنى جمله
(لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ) اين معنا را مىفهماندند كه مراد از وسعت كرسى احاطه مقام سلطنت الهى است، و بنا بر اين در ميان معانى محتملى كه مىشود براى كرسى كرد، اين معنا متعين مىشود كه مراد از آن مقام ربوبى است، همان مقامى كه تمامى موجودات آسمانها و زمين قائم به آن هستند چون مملوک و مدبر (به فتح باء) و معلوم آن مقام هستند، پس بايد گفت: كرسى، مرتبهاى از مراتب علم است، در نتيجه از معانى محتمل كه براى وسعت هست اين معنا معلوم مىشود كه اين مقام تمامى آنچه در آسمانها و زمين است، هم ذاتشان و هم آثارشان را حافظ است (پس وسعت كرسى خدا به اين معنا شد كه مرتبهاى از علم خدا، آن مرتبهاى است كه تمامى عالم قائم به آن است، و همه چيز در آن محفوظ و نوشته شده است) و به همين جهت به دنبال جمله مورد بحث فرمود:
(وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما)
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «وَسِع»، ج۴، ص۶۶۳.