• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وَسِع (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





وَسِع: (وَسِعَ كُرْسِيُّهُ)
وَسِع: از ماده «سعة» به معنى «فراخى و گنجايش و توانگرى» است.
يعنى چيزى كه بتواند از لحاظ ظرفيت، جسم ديگرى را در خود جاى دهد و آن را بپذيرد و بر آن احاطه يابد.
به استعاره در بى‌نيازى استعمال شده است و به همين معنى به خدای تعالی نسبت داده مى‌شود و جمله:
(وَسِعَ كُرْسِيُّهُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ‌)
مى‌تواند هم اشاره به نفوذ حكومت مطلقه پروردگار در آسمان‌ها و زمین باشد و هم نفوذ علمى او و هم جهانى وسيع‌تر از اين جهان كه آسمان و زمين را دربر گرفته است.
در هر صورت اين جمله، جمله‌هاى ماقبل آيه را كه درباره وسعت علم پروردگار بود تكميل مى‌كند.
نتيجه اين مى‌شود كه: تخت حكومت و قدرت پروردگار، همه آسمان‌ها و زمين را فراگرفته و كرسى علم و دانش او به همه اين عوالم احاطه دارد و چيزى از قلمرو حكومت و نفوذ علمى او بيرون نيست.



به موردی از کاربرد وَسِع در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - وَسِع (آیه ۲۵۵ سوره بقره)

(اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ)
(هيچ معبودى جز خداوندِ يگانه زنده و پاينده نيست، خداوندى كه قائم به ذات خويش است و موجودات ديگر، قائم به او. هيچ گاه خواب سبک و سنگينى او را فرا نمى‌گيرد و لحظه‌اى از تدبير جهان هستى، غافل نمى‌ماند؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است، از آن اوست. كيست كه در نزد او، جز به فرمانش شفاعت كند؟! آينده و گذشته بندگان را مى‌داند و كسى از علم او آگاه نمى‌گردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد. اوست كه به همه چيز آگاه است و علم و دانش محدود ديگران، پرتوى از علمِ بى‌پايان و نامحدود اوست. تخت حكومت او، آسمان‌ها و زمين را دربرگرفته و نگاهدارى آن دو (آسمان و زمين‌)، او را خسته نمى‌كند. و اوست بلند مرتبه و با عظمت.)

۱.۲ - وَسِع در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه كرسى (از ماده كاف- راء- سين) گرفته شده كه به معناى به هم وصل كردن اجزاى ساختمان است و اگر تخت را كرسى خوانده‌اند به اين جهت بوده كه اجزاى آن به دست نجار (اگر چوبى باشد) و يا صنعتگر ديگر، در هم فشرده و چسبيده شده است و بسيارى از مواقع اين كلمه را كنايه از ملک و سلطنت مى‌گيرند و مى‌گويند فلانى از كرسى‌نشينان است، يعنى او منطقه نفوذى و قدرت وسيعى دارد.
به هر حال جمله‌هايى كه قبل از اين جمله بودند، يعنى جمله‌ (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ) اين معنا را مى‌فهماندند كه مراد از وسعت كرسى احاطه مقام سلطنت الهى است، و بنا بر اين در ميان معانى محتملى كه مى‌شود براى كرسى كرد، اين معنا متعين مى‌شود كه مراد از آن مقام ربوبى است، همان مقامى كه تمامى موجودات آسمان‌ها و زمين قائم به آن هستند چون مملوک و مدبر (به فتح باء) و معلوم آن مقام هستند، پس بايد گفت: كرسى، مرتبه‌اى از مراتب علم است، در نتيجه از معانى محتمل كه براى وسعت هست اين معنا معلوم مى‌شود كه اين مقام تمامى آن‌چه در آسمان‌ها و زمين است، هم ذاتشان و هم آثارشان را حافظ است (پس وسعت كرسى خدا به اين معنا شد كه مرتبه‌اى از علم خدا، آن مرتبه‌اى است كه تمامى عالم قائم به آن است، و همه چيز در آن محفوظ و نوشته شده است) و به همين جهت به دنبال جمله مورد بحث فرمود: (وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما)

۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۸۷۰.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۴، ص۴۰۳.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲، ص۲۷۲.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۲.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۵۱۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۳۵.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۰۹.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۲۸.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «وَسِع»، ج۴، ص۶۶۳.


رده‌های این صفحه : لغات سوره بقره | لغات قرآن




جعبه ابزار