وَرَق (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَرَق:
(مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ) وَرَق: بر وزن «شفق» به معنى «برگ، برگ درخت» و جمع آن
«اوراق» است.
«وَرِق» (به فتح واو و كسر راء) به معنى «درهم و پول مسكوک» (سكههاى نقره) است.
چنانكه در آيه ۱۹
سوره کهف در داستان
اصحاب کهف مىخوانيم:
(... فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هٰذِهِ إِلَى اَلْمَدِينَةِ...) «اكنون يک نفر را با اين سكهاى كه داريد به شهر (براى تهيّه آذوقه) بفرستيد.»
كه منظور از
«ورق» سكه نقرهاى است كه همراه خود داشتند.
به موردی از کاربرد
وَرَق در
قرآن، اشاره میشود:
(فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ) (و به اين ترتيب، آنها را با فريب از مقامشان فرود آورد. و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان (عورتشان) بر آنها آشكار شد و براى پوشاندن خود، از برگهاى درختانِ بهشتى جامه دوختند. و پروردگارشان آنها را ندا داد كه: «آيا شما را از آن
درخت نهى نكردم و نگفتم كه
شیطان براى شما دشمن آشكارى است؟!»)
شیخ طبرسی در
مجمع البیان میفرماید: زجاج گويد: يعنى برگهاى درختان را روى هم مىگذاشتند و عورت خود را به وسيله آن مىپوشيدند. قتاده گويد: برگهاى درخت انجير را بيكديگر وصل و براى خود لباسى- به اندازه پوشش عورت- فراهم كردند.
(فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى) (سرانجام هر دو از آن خوردند و لباس بهشتى آنها فرو ريخت و عورتشان آشكار گشت و از برگهاى درختان بهشتى براى پوشاندن خود جامه دوختند. آرى آدم پروردگارش را نافرمانى كرد و از پاداش او و ماندن در
بهشت محروم شد.)
شیخ طبرسی در مجمع البیان: میفرماید:
آدم و
حوا از درخت ممنوع خوردند و عورتشان بر ايشان آشكار شد و از برگ درختان بهشت خود را پوشانيدند.
(وَ كَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا) (اين گونه آنها را از خواب برانگيختيم تا از يكديگر سؤال كنند؛ يكى از آنها گفت: «چه مدّت در خواب بودهايد؟» گفتند: «يک روز، يا بخشى از يک روز.» و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقيقاً بدانند گفتند: «
پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است. اكنون يک نفر از خودتان را با اين سكّهاى كه داريد به شهر بفرستيد، پس بنگرد كدام يک از آنها غذاى پاكيزهترى دارند، و مقدارى از آن را براى روزى شما بياورد. امّا بايد مراقب باشيد، و هيچ كس را از وضع شما باخبر نسازد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: اين جمله نيز تتمه محاوره و گفتگوى ايشان است، كه پيشنهاد مىكند يک نفر را به شهر بفرستند تا طعامى برايشان بخرد و غذايى تهيه كند. ضمير در كلمه ايها به مدينه بر مىگردد و مقصود اهل مدينه است، يعنى كدام يک از اهل شهر طعام بهترى دارد از او بخرد و بياورد و اين قسم اضمار را استخدام گويند.
كلمه ازكى: پاكيزهتر از ماده
زکات است و زكات طعام پاكيزه آن است. بعضى گفتهاند: يعنى حلالتر آن. بعضى ديگر گفتهاند يعنى پاکتر آن و ليكن اينكه كلمه را به صيغه افعل تفصيل (ازكى) آورده خالى از اين اشعار و اشاره نيست كه مقصود از كلمه مذكور همان معناى اول باشد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «وَرَق»، ج۴، ص۶۵۰.