• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وهب بن عبدالله کلبی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وهب بن عبدالله یکی از شهدای کربلا است.



مؤلف ناسخ التواریخ در ذیل عنوان وهب بن عبدالله به نقل از طریحی نام وهب بن وهب را نیز آورده است. ولی یادآور شده که هر چه جستجو کرده بیش از یک وهب نیافته است.
[۱] ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر کاشانی، ج۲، ص۲۶۹.

صاحب وسیلة الدارین عقیده دارد وهب بن وهب همان وهب بن عبدالله می‌باشد.
[۲] ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر کاشانی، ج۲، ص۲۰۳.

علامه مجلسی هر دو وهب را در شمار شهیدان کربلا قلمداد کرده و برای هر یک شرح حال جداگانه آورده است.


پدر وهب را، حباب، جناب، جناح و لب نیز گفته‌اند.
[۶] اكليل المصائب، تنکابنی، ج۱، ص۱۱۷.



وهب بن عبداللّه کلبی ، جوان زیبا روی، نیک خوی،
[۷] روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ص۲۸۹.
پرهیزکار، مؤمن و شجاع کوفی بود.
[۹] عشره كامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶.



وی که در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت و از دامادیش هفده روز می‌گذشت،
[۱۰] روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ج۱، ص۲۹۰.
[۱۱] وسيلة الدارين، موسوی زنجانی، ج۱، ص۲۰۱.
پس از بریر یا، عمرو بن مطاع
[۱۲] عشره كامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶۶.
به میدان رفت و با بردباری در برابر مشکلات، جنگ نیکو و نمایانی کرد.
سپس به سوی مادرش قمر
[۱۳] روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ج۱، ص۲۹.
و همسرش، هانیه
[۱۴] وسيلة الدارين، موسوی زنجانی، ج۱، ص۲۰۱.
که با او در کربلا بودند بازگشت و به مادرش گفت: آیا از من راضی شدی؟ گفت: من از تو خشنود نمی ‌شوم مگر آنکه پیش روی حسین علیه السلام کشته شوی. همسرش به او گفت: تو را به خدا سوگند مرا به فراقت مبتلا مکن و دلم را به درد نیاور.
مادرش گفت: فرزندم! از تقاضای همسرت روی گردان و به میدان برو و در رکاب فرزند دختر پیامبرت بجنگ تا از شفاعت جدّش در روز قیامت بهره‌مند شوی.

۴.۱ - نحوه شهادت وهب

وهب به میدان بازگشت نوزده سوار و دوازده پیاده را به هلاکت رساند.
هنگامی که دو دستش قطع شد همسرش عمودی به دست گرفت و به سوی او آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت، در راه یاری پاکانِ حرم رسول خدا بجنگ! وهب می‌خواست او را به خیمه برگرداند ولی همسرش گفت: هرگز مراجعت نمی‌کنم مگر این که همراهت کشته شوم.
امام حسین علیه السلام فرمود: جُزیُتْم مِنْ أَهْلِ بیتٍ خیراً إرْجعی إلی النساء یرحمک اللّه
از اهل بیت من جزای خیر بهره شما باد. خدا تو را رحمت کند به سوی زن‌ها برگرد.
همسر وهب مراجعت کرد ولی وهب در میدان ماند تا به فیض شهادت نایل گشت.
[۱۹] مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۲، ص۱۵-۱۶.

بنا به نقل فاضل دربندی از ابی مخنف، وهب، پنجاه تن را به هلاکت رساند، برخی تعداد هلاک شده‌ ها را ۱۰۰ تن ذکر کرده ‌اند.
[۲۱] عشره کامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶۹.



سرانجام پس از آنکه هفتاد زخم بر وی وارد شد سرش را بریدند و نزد مادرش انداختند. مادر، خون از چهره‌اش پاک می‌کرد و می‌گفت: «ستایش مخصوص خدایی است که رویم را سفید و چشمانم را به شهادت فرزندم در رکاب امام علیه السلام روشن کرد ... گواهی می‌دهم که یهود و نصاری و مجوس در کلیسا و آتش خانه‌ های خود از شما بهترند.»
آنگاه سر را به سوی سپاه یزید انداخت که به یکی‌ از سپاهیان یزید اصابت کرد وبه هلاکت رسید.
[۲۲] اسرار الشهادة، فاضل دربندی، ج۲، ص۳۲۶.
[۲۴] عشره كامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶۶.

خوارزمی گوید: غلام شمر به فرمان او، مادر وهب را به شهادت رساند.
[۲۵] متقل علیه السلام، خوارزمى، ج۲، ص۱۵.



به گفته برخی از مورّخان، وهب و همسر و مادرش نصرانی بودند و در راه کربلا در ثعلبیه به دست امام حسین علیه السلام مسلمان شدند.
[۲۶] وسيلة الدارين، موسوی زنجانی، ج۱، ص۲۰۱.
[۲۷] وقايع الايام، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۴۰۹.



در روز عاشورا به هنگام نبرد، بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را به هلاکت رساند. او را اسیر کرده و نزد عمر بن سعد آوردند. عمر سعد فرمان داد گردنش را زدند و سرش را به سوی لشکر امام علیه السلام انداختند.
مادر وهب آن را برداشت و بوسید و با عمود خیمه، یک و به قولی دو تن را به هلاکت رساند و به فرمان امام علیه السلام از معرکه خارج شد.
[۲۸] مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى، ج۲، ص۱۶.

شیخ صدوق رحمه الله مطلب فوق را با مقداری تفاوت و به نام وهب بن وهب نقل کرده است.


وهب در حال مبارزه چنین رجز می ‌خواند:
انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلبِّ • سَوْفَ تَروَنی و تَرَوْنَ ضَرْبِی‌
وَ حَمْلَتِی و صَولَتی فی الحَرْبِ • ادْرِکُ ثَأْرِی بَعْدَ ثَأْری صَحْبی‌
الْکَرْبَ امامَ الکربِ • لَیْسَ جِهادی فِی الْوَغی بالْلَعْبِ‌
اگر مرا انکار می ‌کنید پس -بدانید که‌- من پسر کلب هستم. به زودی من و ضربتم، حمله و هیبتم را در جنگ خواهید دید. پس از خونخواهی یارانم، انتقام خود را می‌ گیرم. در مقابل سختی مشقت را -از خود- دور می ‌کنم. «کوشش من در این نبرد بازی و شوخی نیست».
إِنّی زَعیمٌ لکِ امّ وهبٍ • بِالطَّعن فِیِهمْ تارَةً و الضَرْبِ‌
ضَرْبَ غُلامٍ مُوقِنٍ بالرَّبِّ • حتّی یَذوقَ الْقَومَ مُرّ الحرَبِ‌
انّی امْرؤٌ ذُوَمّرةٍ وَ غَضَب • حَسْبی إِلهی مِنْ عَلیم حَسَبی
[۳۲] مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۲، ص۱۵.

«ای ام وهب با زدن نیزه و شمشیر از تو نگهداری می‌کنم. ضربه زدنِ نوجوانی که به پروردگار یقین دارد. تا اینکه -آن‌- قوم طعم تلخ جنگ را بچشد. همانا من مردی استوار و خشمناکم. خدای دانا مرا بس و کافی است.»
فاضل دربندی تمام ابیات فوق را به نقل از ابی مخنف به گونه‌ای دیگر نقل کرده است.
[۳۳] اسرار الشهادة، فاضل دربندی، ج۲، ص۳۲۶.

وقار شیرازی علاوه بر ابیات فوق این رجز را نیز به وهب نسبت داده است:
یا حسینَ بنَ علی لَیْسَ یَبْغیِ • القوم قَصْدکَ فازَ مَنْ والاک مَوْلی
و کانَ الیومَ جُنْدَک لَعَنَ اللّهُ مُعادیک • وَ مَنْ اظْهَر حقْدک لَعَن اللّهُ بن سَعدٍ و یزیدَ حَینَ صدک
[۳۴] عشره کامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶۹.

ملا حسین واعظ کاشفی رجز دیگری را به نقل از وهب ذکر کرده است:
امیری حسینٌ و نِعْمَ الامیرْ • له لمعة کالسراج المنیر
[۳۵] روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ص۲۹۱.

مقتل خوارزمی و ابن شهرآشوب این رجز و چند بیت دیگر آن را به« جوانی که پدرش در معرکه کشته شده» نسبت می دهند.
[۳۶] مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۲، ص۲۵.
و علامه سماوی تنها دو بیت فوق را به اسلم بن عمرو نسبت داده‌ اند.
[۳۸] ابصار العین، محمد بن طاهر سماوی، ج۱، ص۹۶.



به گفته مؤلف روضة الشهداء، همسر وهب همراه شوهرش به حضور امام حسین علیه السلام رسید و در محضر آن حضرت دو تقاضا کرد:
۱- وهب در عرصه گاه محشر، بی او به بهشت نرود.
۲- چون غریب و تنها است، به عنوان کنیز و خدمتکار، نزد دختران و خواهران امام حسین علیه السلام بماند.
امام علیه السلام در خواست او را پذیرفت و وهب عازم میدان شد.
[۳۹] روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ج۱، ص۲۹۱.
[۴۰] ناسخ التواريخ، محمد تقی سپهر کاشانی، ج۲، ص۲۷۰.



۱. ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر کاشانی، ج۲، ص۲۶۹.
۲. ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر کاشانی، ج۲، ص۲۰۳.
۳. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۱۶.    
۴. مثیرالاحزان، ابن نما حلی، ج۱، ص۴۶.    
۵. لهوف، سید ابن طاووس، ج۱، ص۶۳.    
۶. اكليل المصائب، تنکابنی، ج۱، ص۱۱۷.
۷. روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ص۲۸۹.
۸. انصار الحسین، محمد مهدی شمس الدین، ج۱، ص۱۱۱.    
۹. عشره كامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶.
۱۰. روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ج۱، ص۲۹۰.
۱۱. وسيلة الدارين، موسوی زنجانی، ج۱، ص۲۰۱.
۱۲. عشره كامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶۶.
۱۳. روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ج۱، ص۲۹.
۱۴. وسيلة الدارين، موسوی زنجانی، ج۱، ص۲۰۱.
۱۵. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۵۰.    
۱۶. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۱۶.    
۱۷. لهوف، سید ابن طاووس، ج۱، ص۶۳.    
۱۸. مثیر الاحزانٰ، ابن نما حلی، ج۱، ص۴۶.    
۱۹. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۲، ص۱۵-۱۶.
۲۰. الفتوح، ابن اعثم، ج۵، ص۱۰۴.    
۲۱. عشره کامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶۹.
۲۲. اسرار الشهادة، فاضل دربندی، ج۲، ص۳۲۶.
۲۳. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۱۷.    
۲۴. عشره كامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶۶.
۲۵. متقل علیه السلام، خوارزمى، ج۲، ص۱۵.
۲۶. وسيلة الدارين، موسوی زنجانی، ج۱، ص۲۰۱.
۲۷. وقايع الايام، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۴۰۹.
۲۸. مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى، ج۲، ص۱۶.
۲۹. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۱۷.    
۳۰. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۵۰.    
۳۱. الفتوح، ابن اعثم، ج۵، ص۱۰۴.    
۳۲. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۲، ص۱۵.
۳۳. اسرار الشهادة، فاضل دربندی، ج۲، ص۳۲۶.
۳۴. عشره کامله، وقار شیرازی، ج۱، ص۳۶۹.
۳۵. روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ص۲۹۱.
۳۶. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، ج۲، ص۲۵.
۳۷. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۵۳.    
۳۸. ابصار العین، محمد بن طاهر سماوی، ج۱، ص۹۶.
۳۹. روضة الشهداء، واعظ کاشفی، ج۱، ص۲۹۱.
۴۰. ناسخ التواريخ، محمد تقی سپهر کاشانی، ج۲، ص۲۷۰.



جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۷۳-۳۷۶.    








جعبه ابزار