• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وهابیت و تکفیر مسلمین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از فرقه‌های افراطی اسلامی‌ که در قرون اخیر به وجود آمده که با نظرات خلاف کتاب و سنت موجب مشکلات فراوانی در جوامع اسلامی شده، فرقه وهابیت است. از جمله این نظرات مخالفت با شیعه و نظرات بسیاری از علمای اهل‌سنت و تکفیر و حتی فتوای بر وجوب قتل آنها و مبارزه با تفکر وحدت اسلامی است. در این مقاله به بررسی برخی از این نظرات می‌پردازیم.

فهرست مندرجات

۱ - ابن‌تیمیه و قتل مسلمین
۲ - تکفیر مسلمین توسط ابن‌عبدالوهّاب
۳ - تکفیر شرط ورود به وهابیت
۴ - فتوا بر کفر شیعه
۵ - در نگاه امام خمینی
۶ - جهاد بر ضد شیعه
۷ - فتوای هیات عالی افتای سعودی
۸ - فتوای زرقاوی
۹ - نتیجه تکفیر و اعلام جهاد
       ۹.۱ - قتل و غارت منطقه نجد
              ۹.۱.۱ - غارت مغازه‌ها
              ۹.۱.۲ - آتش زدن محصولات
              ۹.۱.۳ - سقط زنان حامله
              ۹.۱.۴ - کشته شدن مردم ریاض
              ۹.۱.۵ - کشتار فراریان
              ۹.۱.۶ - تاملی بر این نتایج
       ۹.۲ - کشتار شیعیان در کربلا
       ۹.۳ - قتل عام مردم طائف
       ۹.۴ - کشتار علماء اهل‌سنت
       ۹.۵ - خطبه کفرآمیز در مدینه
       ۹.۶ - انهدام میراث فرهنگی
              ۹.۶.۱ - دیدگاه اسلامی
       ۹.۷ - تخریب آثار بزرگان در مکه
              ۹.۷.۱ - سخن رفاعی
       ۹.۸ - آتش زدن کتابخانه‌ها
       ۹.۹ - تخریب آثار اسلامی مدینه
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


خطرناکترین چیزی که ابن‌تیمیه بنیانگزار فکری وهابیت در آغاز دعوت خویش مطرح ساخت و افکار عمومی را متشنج و عقائد مردم را جریحه دار کرد، متهم ساختن مسلمان به کفر و شرک بود.
او رسماً اعلام کرد: هر کس کنار قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یا یکی از افراد صالح بیاید و از آنان حاجت بخواهد مشرک است، پس واجب است چنین شخصی را وادار به توبه کنند، و اگر توبه نکرد، باید کشته شود.
«من یاتی الی قبر نبیّ او صالح، ویساله حاجته ویستنجده... فهذا شرک صریح، یجب ان یُستتابَ صاحبُه، فان تاب، والاّ قُتِل».
[۲] ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، قریب منه فی الهدیّة السنیّة‌، ص۴۰.
[۳] امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب‌، ص۲۱۴.



محمّد بن عبدالوهّاب مجدّد ناشر افکار ابن‌تیمیه می‌گوید: «وانّ قصدهم الملائکة والانبیاء والاولیاء یریدون شفاعتهم والتقرّب الی اللّه بذلک، هو الذی احلّ دماءهم واموالهم».
[۵] ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع مؤلّفات الشیخ محمّد بن الوهاب‌، ج۶‌، ص۱۱۵، رسالة کشف الشبهات.
همانا هدف آنان وسیله تقرّب به خداوند و شفیع قرار دادن پیامبران، و صالحان است، به همین جهت خونشان حلال و قتلشان جایز است.


احمد زینی دحلان مفتی مکّه مکرّمه می‌نویسد: «کان محمّد بن عبدالوهّاب اذا اتّبعه احد وکان قد حجّ حجّة الاسلام، یقول له: حجّ ثانیاً! فانّ حجّتک الاولی فعلتها وانت مشرک، فلا تقبل، ولا تسقط عنک الفرض. واذا اراد احد الدخول فی دینه، یقول له بعد الشهادتین: اشهد علی نفسک انّک کنت کافراً، وعلی والدیک انّهما ماتا کافرین، وعلی فلان وفلان، ویسمّی جماعة من اکابر العلماء الماضین انّهم کانوا کفّاراً، فان شهد قبله، والاّ قتله، وکان یصرّح بتکفیر الامّة منذ ستّمائة سنة، ویکفّر من لا یتّبعه، ویسمّیهم المشرکین، ویستحلّ دماءهم واموالهم».
[۶] دحلان، احمد زینی، الدرر السنیّة‌، ج۱‌، ص۴۶.
[۷] زهاوی‌، جمیل صدقی، الفجر الصادق، ص۱۷.
[۸] امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب‌، ص۱۳۵.
[۹] دحلان، احمد زینی، خلاصة الکلام‌، ص۲۲۹ - ۳۳۰.


اگر چنانچه کسی به مذهب وهّابیّت در می‌آمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود «محمّد بن عبدالوهّاب» به وی می‌گفت: باید دوباره به زیارت خانه خدا بروی چون حج گذشته تو در حال شرک صورت گرفته است. و به کسی که می‌خواست وارد کیش وهّابیّت بشود می‌گفت: پس از شهادتین باید گواهی دهی که در گذشته کافر بوده‌ای و پدر و مادر تو نیز در حال کفر از دنیا رفته‌اند، و همچنین باید گواهی دهی که علماء بزرگ گذشته کافر مرده‌اند. اگر چنانچه گواهی نمی‌داد وی را می‌کشتند. آری او بر این باور بود که تمام مسلمانان در طول ۱۲ قرن گذشته کافر بوده‌اند، و هرکسی را که از مکتب وهّابیّت پیروی نمی‌کرد او را مشرک دانسته و خون و مال او را مباح می‌کرد.


ابن‌جبرین که یکی از مفتیان بزرگ سعودی است سؤال شده که آیا به فقرای شیعه می‌شود زکات داد؟ پاسخ داده طبق نظر علماء اسلامی به کافر نمی‌شود زکات داد و شیعیان بدون شک به چهار دلیل کافر هستند:
۱ - آنان نسبت به قرآن طعنه زده و بدگویی می‌کنند و معتقد به تحریف قرآن هستند و می‌گویند که دو سوم قرآن حذف شده و هرکس به قرآن طعنه زند کافر هست و منکر آیه شریفه «وانا له لحافظون» می‌باشد.
۲ - به سنت پیامبر و احادیث صحیح بخاری و مسلم نیز طعنه می‌زنند و به احادیثی که در این دوکتاب آمده عمل نمی‌کنند چون بر این عقیده هستند که روایات این کتاب‌ها از صحابه نقل شده و صحابه را کافر می‌شمارند و معتقد هستند که پس از پیامبر گرامی همه صحابه جز علی و فرزندان او و تعداد‌ اندکی مانند سلمان و عمار همه کافر و مرتد شدند.
۳ - شیعیان اهل‌سنت را کافر دانسته و با آنان نماز نمی‌خوانند و اگر پشت سر اهل‌سنت نماز بخوانند آن نماز را اعاده می‌کنند بلکه آنان معتقد به نجاست اهل‌سنت هستند و اگر با یکی از اهل‌سنت مصافحه کنند، دست خود را آب می‌کشند.
۴ - شیعیان نسبت به علی و فرزندان او غلوّ کرده و آنان را به صفاتی که ویژه خداوند است توصیف می‌کنند و همانند خداوند آنان را صدا می‌کنند.
تا آن جا که گفته: «من دفع الیهم الزکاة فلیخرج بدلها حیث اعطاها من یستعین بها علی الکفر، وحرب السنّة»؛ اگر کسی به شیعیان زکات بدهد قبول نیست زیرا او با این کار خود به کسی کمک کرده که کفر را تقویت می‌کند و با سنت پیامبر در حال جنگ است.

(السؤال: ما حکم دفع زکاة اموال اهل السنّة لفقراء الرافضة (الشیعة) وهل تبرا ذمّة المسلم الموکّل بتفریق الزکاة اذا دفعها للرافضی الفقیر‌ام لا؟ الجواب: لقد ذکر العلماء فی مؤلّفاتهم فی باب اهل الزکاة انهّا لا تدفع لکافر، ولا مبتدع، فالرافضة بلا شکّ کفار لاربعة ادلة: الاول: طعنهم فی القرآن، وادّعاؤهم انّه حذف منه اکثر من ثلثیه، کما فی کتابهم الذی الّفه النوری وسمّاه «فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب ربّ الارباب» وکما فی کتاب الکافی، وغیره من کتبهم، ومن طعن فی القرآن فهو کافر مکذّب لقوله تعالی: «وانّا له لحافظون». الثانی: طعنهم فی السنّة واحادیث الصحیحین، فلا یعملون بها لانّها من روایة الصحابة الذین هم کفّار فی اعتقادهم، حیث یعتقدون انّ الصحابة کفروا بعد موت النبی صلی اللّه علیه وسلم الاّ علیّ وذرّیته، وسلمان وعمّار، ونفر قلیل، امّا الخلفاء الثلاثة، وجماهیر الصحابة الذین بایعوهم فقد ارتدّوا، فهم کفّار، فلا یقبلون احادیثهم، کما فی کتاب الکافی وغیره من کتبهم. الثالث: تکفیرهم لاهل السنّة، فهم لا یصلّون معکم، ومن صلّی خلف السنّی اعاد صلاته بل یعتقدون نجاسة الواحد منّا، فمتی صافحناهم غسّلوا ایدیهم بعدنا، ومن کفّر المسلمین فهو اولی بالکفر، فنحن نکفّرهم کما کفّرونا واولی. الرابع: شرکهم الصریح بالغلّو فی علیّ وذرّیته، ودعاؤهم مع اللّه، وذلک صریح فی کتبهم، وهکذا غلوّهم ووصفهم له بصفات لا تلیق الا بربّ العالمین، وقد سمعنا ذلک فی اشرطتهم. ثمّ انّهم لا یشترکون فی جمعیّات اهل السنّة، ولا یتصدّقون علی فقراء اهل السنّة، ولو فعلوا فمع البغض الدفین، یفعلون ذلک من باب التقیّة، فعلی هذا، من دفع الیهم الزکاة فلیخرج بدلها حیث اعطاها من یستعین بها علی الکفر، وحرب السنّة، ومن وکلّ فی تفریق الزکاة حرم علیه ان یعطی منها رافضیّاً، فان فعل لم تبرا ذمّته، وعلیه ان یغرم بدلها، حیث لم یؤدّ الامانة الی اهلها، ومن شکّ فی ذلک فلیقرا کتب الردّ علیهم، ککتاب القفاری فی تفنید مذهبهم، وکتاب الخطوط العریضة للخطیب وکتاب احسان الهی ظهیر وغیرها. واللّه الموفق.
[۱۰] ابن‌جبرین، عبدالله بن عبدالرحمن، اللؤلؤ المکین من فتاوی فضیلة، ص۳۹.



به باور امام‌ خمینی مراکز وهابیت در جهان به کانونی تبدیل شده‌اند که تفسیر نادرست از اسلام را ترویج می‌کنند، اسلامی که آنان ترویج می‌کند اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان‌ها، اسلام علمای درباری، اسلام فریب، سازش و اسارت و همچنین اسلام پول و زور است و این اسلام استکباری است که منافع کشورهای استعماری را حفظ می‌کند چنین اسلامی با دشمنان مخالفتی ندارد و با آنان صمیمیت دارد. این فرقه به کمک آل سعود با صرف ثروت‌های بی‌پایان به ترویج این نوع اسلام می‌پردازد، از جمله موارد چاپ قرآن کریم است که از اسلام و قرآن برای نابودی خود اسلام استفاده می‌کنند.
امام‌ خمینی سخن وهابیان را که می‌گویند شفاعت، دخالت دادن دیگری در کارهای خداوند است، ردّ کرده و قائل است شفاعت در حقیقت از شفع به‌ معنای جفت شدن است که نور شفیع با نور شفاعت شونده همراه می‌شود و شخص را از عذاب می‌رهاند و در حقیقت، شخص شفاعت شونده پیامبر و امام را واسطه قرار می‌دهد که خداوند گناه او را ببخشد.
ایشان معتقد است بر فرض اینکه طلب از پیامبر و امامان معصوم (علیهم‌السّلام) پس ‌از مرگ آنان، همانند طلب از چوب و سنگ و دیگر جمادات باشد، شفاعت از آنان را حداکثر می‌توان کار بیهوده‌ای دانست، نه اینکه شرک باشد
[۱۴] خمینی، روح‌الله، کشف الاسرار، ص۷۸، تهران، بی‌تا.
افزون‌ بر این هیچ نصی بر نهی از طلب شفاعت یا نذر برای اولیای وجود ندارد. همچنین شرک بودن شفا خواستن از تربیت و آثار اولیای الهی مشکلی ندارد زیرا خداوند خود در قرآن عسل را ماده‌ای شفابخش معرفی کرده‌ است و این دعوت به شرک نیست.
[۱۵] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۳۳۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



از شیخ عبدالرحمان براک از مفتیان سعودی استفتا شده: «هل یمکن ان یکون هناک جهاد بین فئتین من المسلمین ای: السنة مقابل الشیعة؟»؛ آیا امکان جهاد میان اهل‌سنت و شیعه وجود دارد؟
وی پاسخ داده: «... ان کان لاهل السنة دولة وقوة واظهر الشیعة بدعهم، وشرکهم، واعتقاداتهم، فان علی اهل السنة ان یجاهدوهم بالقتال...؛
[۱۶] سایت المنجد، سؤال شماره ۱۰۲۷۲.
اگر اهل‌سنت دارای دولت مقتدی باشند و شیعه برنامه شرک آمیز خود را اظهار نمایند (مانند اعتقاد به وصایت علی (علیه‌السّلام) بعد از پیامبر گرامی و مراسم عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) و توسل به امیرالمؤمنین و حسین (علیهماالسلام)). در این صورت بر اهل‌سنت واجب است که علیه شیعه اعلام جهاد نموده و آنان را به قتل برساند.


هیات عالی افتای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون شیعه نوشته است:
«انّ کان الامر کما ذکر السائل من ان الجماعة الذین لدیه من الجعفریة یدعون علیا والحسن والحسین وسادتهم فهم مشرکون مرتدون عن الاسلام»؛ همان گونه که در سؤال آمده است، آنان که «یاعلی، یاحسین» می‌گویند مشرک، و از ملّت اسلام خارج می‌باشند.
و این فتوی به امضاء چهار تن از اعضای هیات عالی سعودی شامل رئیس هیات: عبدالعزیز بن عبداللّه بن باز و اعضای هیات: عبدالرزاق عفیفی، عبداللّه بن غَدَیان و عبداللّه بن قعود رسیده است.


زرقاوی رهبر وهابیون عراقی طی اطلاعیه‌ای که از طریق اینترنت منتشر گردید اعلام کرد: مخالفان (شیعیان): افعی‌ها و دشمنان در کمین نشسته و عقرب‌های حیله گر هستند، ما اکنون به جنگ با دشمن کافر و جنگ دشوار با دشمن حیله گری که لباس دوست بر تن کرده و به همدلی دعوت می‌کند، ولیکن شرور است و ارث اختلاف درونی را به میراث برده، می‌پردازیم.
یک ناظر جستجوگر درک می‌کند که شیعیان خطری آشکار و حقیقی هستند. پیام تاریخ که واقعیت نیز آن را تصدیق نموده، این امر را روشن ساخته که تشیع، دینی جدا از اسلام است و با یهود تحت شعار اهل کتاب و مسیحیان ملاقات می‌کنند، شرک نمایان شیعیان تا جایی است که قبرها را می‌پرستند و در اطراف قبور ائمه طواف می‌کنند، به حدی رسیده‌اند که یاران پیامبر را کافر می‌دانند و به مادر مؤمنان و صالحان این امت دشنام می‌دهند و قرآن کریم را جعل می‌کنند.
و در کتب شیعیان که تاکنون در حال انتشار است به نزول وحی برای آن گروه ادعا شده است و این یکی از تصاویر کفر و کفرشناسی است.
کسانی که گمان می‌کنند شیعیان می‌توانند میراث تاریخی و کینه سیاه خود را فراموش کنند، در توهم به سر می‌برند و این همانند آن است که این افراد، (متوهمان) از مسیحیان بخواهند صلیب کشیدن مسیح را فراموش کنند. آیا یک عاقل چنین کاری می‌کند؟
این قوم علاوه بر کفر خود، برای افزایش بحران حکومت و موازین نیرو در دولت، از مکر و حیله سیاسی استفاده و تلاش می‌کنند برای تثبیت شرایط محیطی جدید خود، با استفاده از پلاکاردهای سیاسی و سازمان‌های خود با هم پیمانانشان همکاری کنند.
این قوم خیانتکار در طول تاریخ، اهل تسنن را به مبارزه می‌طلبیده و در هنگام سقوط رژیم صدام، شعار «انتقام از تکریت تا انبار» را سر می‌داد که این مساله خود بر میزان کینه آنها نسبت به اهل تسنن دلالت می‌کند.


محمد بن عبدالوهاب با اعلام جهاد علیه مسلمین به اتهام کفر و شرک و بدعت، اعراب بادیه نشین را بر انگیخت و به کمک ابن‌سعود لشکری فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهای مسلمان نشین، مردم را به خاک و خون کشید و اموال آنان را به عنوان غنائم جنگی غارت نمود.
[۱۹] رک به: ابن‌غنام، حسین‌ بن ابی‌بکر‌، تاریخ نجد‌، ص۹۵، الفصل الثالث، الغزوات.
[۲۰] سعید، ناصر، تاریخ آل‌سعود‌، ج۱‌، ص۳۱.
[۲۱] امین، سیدمحسن، تاریخچه نقد و بررسی وهّابی‌ها‌، ص۱۳-۷۶.


۹.۱ - قتل و غارت منطقه نجد

از جمله نتایج شوم تکفیر و اعلام جهاد علیه شیعه و دیگر مسلمانان قتل و غارت وهابیون در منطقه نجد بود.

۹.۱.۱ - غارت مغازه‌ها

ابن‌بشر عثمان بن عبداللّه، مؤرخ آل‌سعود در رابطه با آغاز دعوت وهابیت در منطقه نجد و کشت و کشتار مردم بی گناه به اتهام شرک می‌نویسد: عبدالعزیز همراه با عده‌ای به قصد جهاد با اهل سرزمین ثادق حرکت کرد، و آنان را به محاصره در آورد و بخشی از نخلستان‌های آنان را قطع کرد و تعدادی هم از مردان آنان را به قتل رساند «سار عبدالعزیز رحمه الله تعالی غازیا بجمیع المسلمین وقصد بلد ثادق ونازلهم وحاصرهم ووقع بینهم قتال وقطع شیئا من نخیلهم فاقام علی ذلک ایاما، وقتل من اهل البلد ثمانیة رجال، وقتل من المسلمین ثمانیة رجال»
[۲۲] ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد، ص۳۴.

سپس عبدالعزیز به قصد جهاد به سمت خُرج حرکت کرد و در منطقه «دُلَم» هشت نفر از مردان را به قتل رساند و مغازه‌ها را که مملو از اموال بود، غارت نمود و آنگاه به سرزمین «نَعْجان» و «ثَرْمَدا» و «دُلَم» و «خُرْج» رفت و عدّه‌ای را کشت و شتران بسیاری به غنیمت گرفت.

۹.۱.۲ - آتش زدن محصولات

تا آن جا که می‌گوید: عبدالعزیز به قصد جهاد وارد منفوحه شد و محصولات زراعی آنان به آتش کشید و بخش عظیمی از جواهرات و گوسفند و شتران را به غنیمت گرفت و تعدا ده نفر را نیز به قتل رساند.
غزا عبدالعزیز الی الخرج فاوقع باهل الدُلَم وقتل من اهلها ثمانیة رجال ونهبوا بها دکاکین فیها اموال. ثم اغاروا علی اهل بلد نَعْجان وقتلوا عودة بن علی ورجع الی وطنه، ثمّ بعد ایام سار عبدالعزیز بجیوشه الی بلد (ثَرْمَدا) وقتل من اهلها اربعة رجال واصیب من الغزو مبارک بن مزروع. ثمّ ان عبدالعزیز کرّ راجعا وقصد (الدُلَم) و (الخُرْج) فقاتل اهلها وقتل من فزعهم سبعة رجال وغنم علیهم ابلاً کثیراً... غزا عبدالعزیز منفوحة واشعل فی زروعها النار؟! واخذ کثیرا من حللهم وغنم منهم ابلا کثیرا وقتل من الاعراب عشرة رجال.
[۲۳] ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد، ص۴۳.


۹.۱.۳ - سقط زنان حامله

لشکر عبدالعزیز شبانگاه وارد منطقه حَرْمه شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبداللّه پسر عبدالعزیز تیر‌اندازان بصورت دسته جمعی به طرف شهر تیراندازی و صدای مهیب تیرها شهر را به لرزه درآورد به گونه‌ای که بعضی از زنان حامله، سقط کردند و مردم به وحشت افتاده و شهر به محاصره در آمد و مردم نه توان مقاومت و نه امکان فرار از شهر را داشتند. اتوا بلاد حَرْمة فی اللیل وهم‌هاجعون... فلما انفجر الصبح امر عبداللّه علی صاحب بُندق یثورها، فثوروا البنادق دفعة واحدة فارتجت البلد باهلها وسقط بعض الحوامل، ففزعوا واذا البلاد قد ضبطت علیهم ولیس لهم قدرة ولا مخرج.
[۲۴] ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد، ص۶۷.


۹.۱.۴ - کشته شدن مردم ریاض

ابن‌بشر در رابطه با حمله وهابیت به ریاض می‌نویسد: «ففرّ اهل الریاض فی ساقته الرجال والنساء والاطفال لا یلوی احد علی احد، هربوا علی وجوههم الی البریة فی السهباء قاصدین الخروج وذلک فی فصل الصیف، فهلک منهم خلق کثیر جوعا وعطشاً».
اهل ریاض با شنیدن حمله لشکر وهابیت از ترس و وحشت، همه مردان وزنان و کودکان پا به فرار گذاشتند، از آنجایی که این حمله در فصل تابستان بود، جمعیت زیادی در اثر گرسنگی و تشنگی جان سپردند.

۹.۱.۵ - کشتار فراریان

وقتی عبدالعزیز وارد ریاض شد دید در شهر جز‌ اندکی کسی نمانده و و فراریان را دنبال کرد و عدّه‌ای را کشت و اموالی را که با خود داشتند به غنیمت گرفت و آن گاه در شهر ریاض تمام اموال مردم و خانه‌ها و نخلستان‌های آنان را به تصرف در آوردند.
«فلمّا دخل عبدالعزیز الریاض وجدها خالیة من اهلها الاّ قلیلاً فساروا فی اثرهم یقتلون ویغنمون. ثمّ انّ عبدالعزیز جعل فی البیوت ضبّاطاً یحفظون ما فیها. وحاز جمیع ما فی البلد من الاموال والسلاح والطعام والامتاع وغیر ذلک وملک بیوتها ونخیلها الا قلیلاً».
[۲۵] ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد، ص۶۰ - ۶۱.


۹.۱.۶ - تاملی بر این نتایج

چند سؤال؟ این کشت و کشتار مردم بی دفاع نمونه‌ای از جنایات وهابیت بود که توسط یک مورخ سعودی بیان گردید و اینک چند سؤال از طرفداران وهابیت مطرح است.
بر فرض این که ساکنان این مناطق که مورد حمله و هجوم وهابیون قرار گرفت همگی مشرک بودند، آیا رهبران وهابی قبل از حمله و قتل و غارت، آنان را به طرف اسلام و ایمان دعوت کردند و آنان نپذیرفتند و به دنبال آن، حمله و قتل و غارت را آغاز کردند و یا بدون هیچ اطلاعی، شبانگاه مردم بی دفاع را به رگبار گلوله بستند و زنان حامله از ترس جنین خود را سقط کردند.
آیا دعوت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مشرکان این چنین بود؟
آیا آتش زدن مزارع، نابودی نخلستان‌ها و به دنبال کردن فراریان که در میان آنان زنان و کودکان بود با کدامیک از موازین اسلام مطابقت دارد؟
آیا رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یک مورد این چنین برخوردی با مشرکان و حتی یهودیان داشته‌اند؟
مگر پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از فتح مکه که برخی شعار می‌دادند «الیوم یوم الملحمة» امروز، روز انتقام است، نفرمود؟ «الیوم یوم المرحمة» امروز، روز نمایش رحمت ورافت اسلامی است و نسبت به کسانی هشت سال تمام با حضرت جنگیده بودند با جمله: «اذهبوا فانتم الطلقاء»، همه را از هرگونه انتقام و مجازات معاف نداشت؟
آیا به آتش کشیدن مزارع و قتل زنان و کودکان فراری از نظر عرف مردم و قوانین بین المللی قابل توجیه است؟

۹.۲ - کشتار شیعیان در کربلا

کشتار وهّابیان در عتبات عالیات به راستی صفحه تاریخ را سیاه کرده و لکّه ننگ همیشگی بر پیشانی وهّابیان زده است.
«صلاح‌الدین مختار» که خود وهّابی است می‌نویسد: در سال ۱۲۱۶ امیر سعود با لشگر انبوهی از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد، در ماه ذی‌قعده به کربلا رسید و تمام برج و باروی شهر را خراب کرد، و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند به قتل رساند، نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شد. آنگاه خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیّه را به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم بین لشگریان تقسیم نمود.
[۳۱] عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ المملکة السعودیة‌، ج۳‌، ص۷۳.

شیخ عثمان نجدی از مورّخان وهّابی می‌نویسد: وهّابیان به صورت غافلگیرانه وارد کربلا شدند و بسیاری از اهل آنجا را در کوچه و بازار و خانه‌ها کشتند، روی قبر حسین (علیه‌السّلام) را خراب کردند، و آنچه در داخل قبّه بود به چپاول بردند، و هرچه در شهر از اموال، اسلحه، لباس، فرش، طلا، و قرآن‌های نفیس یافتند ربودند، نزدیک ظهر از شهر خارج شدند در حالی که قریب به دو هزار نفر از اهالی کربلا را کشته بودند.
[۳۲] ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد فی تاریخ نجد‌، ج۱‌، ص۱۲۱، حوادث سال ۱۲۱۶.

برخی می‌نویسند که وهّابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند.
[۳۳] امین، سیدمحسن، تاریخچه نقد و بررسی وهابی‌ها‌، ص۱۶۲.

میرزا ابوطالب اصفهانی در سفرنامه خود می‌نویسد: هنگام برگشت از لندن و عبور از کربلا و نجف دیدم که قریب بیست و پنج هزار نفر وهّابی وارد کربلا شدند وصدای «اقتلوا المشرکین واذبحوا الکافرین» (مشرکان را بکشید و کافران را ذبح کنید)، سر می‌دادند، بیش از پنج هزار نفر را کشتند و زخمی‌ها حساب نداشت، صحن مقدس امام حسین (علیه‌السّلام) از لاشه مقتولین پر، و خون از بدن‌های سر بریده شده روان بود.
بعد از یازده ماه مجدّداً به کربلا رفتم دیدم که مردم آن حادثه دلخراش را نقل و گریه می‌کنند به طوری که از شنیدن آن، موها بر‌اندام راست می‌شد.
[۳۴] اصفهانی، ابوطالب بن محمد، مسیر طالبی‌، ص۴۰۸.

وهّابیان بعد از کشتار بی رحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینی (علیه‌السّلام) با همان لشگر راهی نجف اشرف شدند، ولی مردم نجف بخاطر آگاهی از جریان قتل و غارت کربلا و آمادگی دفاعی به مقابله برخواستند و حتی زن‌ها از منزل‌ها بیرون آمده و مردان خود را تشجیع و تحریک به دفاع می‌کردند تا اسیر قتل و چپاول وهّابیان نشوند.
و در سال ۱۲۱۵ نیز گروهی برای انهدام مرقد مطهر حضرت امیر (علیه‌السّلام) عازم نجف اشرف شدند که در مسیر با عدّه‌ای از اعراب در گیر شده و شکست خوردند.
[۳۵] آل‌محبوبه، جعفر، ماضی النجف وحاضرها‌، ج۱‌، ص۳۲۵.

در مدّت نزدیک به ده سال چندین بار حملات شدیدی به شهر کربلا و نجف انجام دادند.
[۳۶] عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ المملکة السعودیّة‌، ج۱‌، ص۹۲.


۹.۳ - قتل عام مردم طائف

شاید بعضی تصوّر کنند که وهّابیان فقط بلاد شیعه‌نشین را مورد تاخت و تاز قرار داده‌اند، ولی با نگاهی به عملکرد سیاه آنان در حجاز و شام روشن خواهد شد که حتی مناطق سنی نشین نیز از حملات وحشیانه آنان در امان نبود.
«جمیل صدقی زهاوی» در حمله وهّابیان به طائف می‌نویسد: از زشت‌ترین کارهای وهّابیان در سال ۱۲۱۷، قتل عام مردم طائف است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند، طفل شیر خوار را بر روی سینه مادرش سر بریدند، جمعی را که مشغول فرا گرفتن قرآن بودند کشتند و حتی گروهی را که در مسجد مشغول نماز بودند به قتل رساندند، و کتاب‌ها که در میان آنها تعدادی قرآن و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب حدیث و فقه نیز بود در کوچه و بازار افکنده و آنها را پایمال کردند.
[۳۷] صدقی زهاوی، جمیل، الفجر الصادق‌، ص۲۲.

وهّابیان پس از قتل عام مردم طائف طی نامه‌ای علمای مکّه را به آیین خود دعوت کردند، آنان در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامه وهّابیان پاسخ گویند که ناگهان جمعی از ستمدیدگان طائف داخل مسجد الحرام شدند و آنچه بر آنان گذشته بود بیان داشتند، مردم سخت به وحشت افتادند چندان گویی که قیامت بر پا شده است.
آنگاه علماء و مفتیان مذاهب اربعه اهل‌سنت که از مکّه مکرّمه، و سایر بلاد اسلامی برای ادای مناسک حج آمده بودند به کفر وهّابیان حکم کردند، و برامیر مکّه واجب دانستند تا به مقابله با آنان بشتابد، و فتوا دادند که بر مسلمانان واجب است تا در این جهاد شرکت نمایند، و در صورت کشته شدن شهید خواهند بود.
[۳۸] رسول قادری، شاه فضل، سیف الجبر المسلول علی الاعداء‌، ص۲.


۹.۴ - کشتار علماء اهل‌سنت

دریادار سرتیپ «ایّوب صبری» سرپرست مدرسه عالی نیروی دریایی در دولت عثمانی می‌نویسد: «عبدالعزیز بن سعود» که تحت تاثیر سخنان «محمّد بن عبدالوهّاب» قرار گرفته بود در اوّلین سخنرانی خود در حضور شیوخ قبایل گفت: ما باید همه شهرها و آبادی‌ها را به تصرّف خود در آوریم و احکام و عقاید خود را به آنان بیاموزیم... برای تحقّق بخشیدن به این آرزو ناگزیر هستیم که عالمان اهل‌سنت را که مدعی پیروی از سنّت سنیّه نبویّه و شریعت شریفه محمّدیّه هستند از روی زمین برداریم.
و به عبارت دیگر، مشرکانی که خود را به عنوان علمای اهل‌سنت قلمداد می‌کنند از دم شمشیر بگذرانیم به ویژه علمای سرشناس و مورد توجّه را، زیرا تا اینها زنده هستند هم کیشان ما روی خوشی نخواهند دید، از این رهگذر باید نخست کسانی را که به عنوان عالم خودنمایی می‌کنند ریشه کن نمود سپس بغداد را تصرّف کرد.
[۳۹] صبری پاشا، ایوب، تاریخ وهابیان، ص۳۳.

در جای دیگری می‌نویسد: «سعود بن عبدالعزیز» در سال ۱۲۱۸ به هنگام تسلّط بر مکّه مکرّمه، بسیاری از دانشمندان اهل‌سنت را بی دلیل به شهادت رساند، و بسیاری از اعیان و اشراف رابدون هیچ اتّهامی به دار آویخت، و هر کس را که در اعتقادات مذهبی ثبات قدم نشان می‌داد به انواع شکنجه‌ها تهدید کرد، و آنگاه منادیانی فرستاد که در کوچه و بازار بانگ زدند: «ادخلوا فی دین سعود، وتظلّوا بظلّه الممدود»‌ هان‌ ای مردمان! به دین سعود داخل شوید ودر زیر سایه گسترده اش ماوا گزینید!
[۴۰] صبری پاشا، ایوب، تاریخ وهابیان، ص۷۴.


۹.۵ - خطبه کفرآمیز در مدینه

«سعود بن عبدالعزیز» پس از تصرّف مدینه منوّره همه اهالی مدینه را در مسجد النبی گرد آورد، و درهای مسجد را بست، و اینگونه سخن آغاز نمود:
هان‌ ای مردم مدینه! بر اساس آیه شریفه «الیوم اکملت لکم دینکم» دین و آیین شما امروز به کمال رسید، به نعمت اسلام مشرف شدید، حضرت احدیّت از شما راضی و خشنود گردید، دیگر ادیان باطله نیاکان خود را رها کنید و هر گز از آنها به نیکی یاد نکنید، از درود و رحمت فرستادن بر آنها به شدّت پرهیز نمایید، زیرا همه آنها به آیین شرک در گذشته‌اند.
[۴۱] صبری پاشا، ایوب، تاریخ وهابیان، ص۱۰۷.


۹.۶ - انهدام میراث فرهنگی

حفظ تاریخ گذشتگان و صیانت از میراث فرهنگی نیاکان نشانگر تمدّن یک جامعه به شمار می‌رود، که برای پاسداری از آنها ادارات ویژه تاسیس نموده و کارشناسان ماهر تربیت می‌کنند، و در این عرصه اجازه نمی‌دهند که حتی یک سفال و یا کتیبه کوچک سنگی از بین برود.
شکّی نیست که تمدّن اسلامی تنها تمدّن پیشتاز عصر خویش بود که مسلمانان در پرتو تعالیم آسمانی خویش آن را پی ریزی نمودند.
شکوفایی این تمدّن در قرن چهارم و پنجم هجری به اوج خود رسید و به شهادت محقّقان غربی نفوذ این تمدن از طریق اندلس و جنگ‌های صلیبی به اروپا یکی از مهمترین علل شکوفایی و رنسانس غرب در قرون اخیر به شمار می‌رود.
آثار و ابنیه مربوط به شخص پیامبر و یاران باوفای او جزئی از میراث عمومی این تمدّن بزرگ بوده و حفظ و صیانت از آنها نشانه تقدیر از بنیانگذاران این فرهنگ و تمدّن به شمار می‌رود.
و از طرفی اقدام به تخریب و نابودی این آثار، نشانه انحطاط فکری و بی توجهی به سازندگان و بنیانگذاران تاریخ و تمدّن می‌باشد، که در اثر مرور زمان واقعیّت‌های تاریخی و اصالت‌های دینی به دست فراموشی سپرده می‌شود، و از همه مهمتر، عامل رکود انگیزه‌های فکری و نابودی استعدادهای درخشان در جامعه بشری می‌گردد.

۹.۶.۱ - دیدگاه اسلامی

با مراجعه به قرآن کریم روشن می‌شود که امّت‌های پیشین به حفاظت و صیانت از آثار پیامبران خود اهتمام، و به آن تبرّک می‌جستند، همانند صندوقی که در آن مواریث خاندان موسی و‌ هارون قرار داشت که آن را در نبردها حمل می‌کردند تا از طریق تبرّک به آن بر دشمن پیروز گردند.
(وَقالَ لَهُمْ نَبِیُّهُم انَّ آیَةَ مُلْکِهِ انْ یَاتِیَکُمُ التّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آل مُوسی وَهارُون)، «و پیامبرشان بایشان گفت: در حقیقت نشانه پادشاهی او این است که آن صندوق (عهد) که در آن آرامش خاطری از جانب پروردگارتان، و بازمانده‌ای از آنچه خاندان موسی و خاندان‌ هارون (در آن) بر جای نهاده‌اند در حالی که فرشتگان آن را حمل می‌کنند به سوی شما خواهد آمد».
«جلال‌الدین سیوطی» نقل می‌کند: وقتی که رسول اکرم آیه شریفه (فِی بُیُوت اذِنَ اللّهُ انْ تُرْفَعَ وَیُذْکَر فِیهَا اسْمُهُ) را در مسجد تلاوت نمود، فردی برخاست وپرسید: مقصود از این خانه‌ها چیست؟
پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: خانه‌های پیامبران. در این موقع ابوبکر برخاست و به خانه علی و زهرا اشاره کرده و گفت: ‌ای پیامبر خدا! این خانه از همین خانه‌هاست که خدا رخصت بر رفعت و منزلت آنان داده است؟ حضرت فرمود: آری از برترین آنها است.
و این قضیه نشان می‌دهد که خانه‌های پیامبران وصالحان از اعتبار و جایگاه خاصی برخوردار است، و پیدا است که این منزلت ارتباط به جنبه مادّی و خشت و گل و آجر آنها ندارد، بلکه این ارزش به خاطر انسان‌های والایی است که در آنجا سکونت گزیده‌اند.
سیر و سیاحت در کشورهایی که قبور انبیاء و فرزندان آنان در آنجا قرار دارد نشان می‌دهد که پیروان پیامبران نسبت به حفظ قبور آنان و ساختن بناهای مجلّل بر روی آنها اهتمام خاصّی میورزیده‌اند، و سپاه اسلام نیز هنگام فتح شامات دست به تخریب قبور پیامبران نزدند، بلکه خادمان آنها را که حفاظت از آن را بعهده داشتند ابقا کردند.
و این بناها تا امروز محفوظ مانده و برای مسلمانان بلکه برای تمام موحّدان جهان جاذبه خاصّی دارد. اگر ساختن بنا بر قبور انبیاء و اولیاء نشانه شرک بود، جا داشت تا فاتحان منصوب از سوی خلفاء به تخریب و نابودی آن ابنیه می‌پرداختند. بررسی کتب تاریخی و سفرنامه‌ها گواه وجود صدها آرامگاه و مرقد با شکوه در سرزمین وحی و کشورهای اسلامی است.
مسعودی (متوفّای ۳۴۵) مورّخ معروف، مشخّصات کامل قبور ائمّه بقیع و اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را بیان نموده است،
[۴۵] مسعودی، أبوالحسن بن علی، مروج الذهب‌، ج۲‌، ص۲۸۸.
و «ابن‌جبیر» آندلسی جهانگرد معروف اواخر قرن ششم که مشرق زمین را سه بار زیر پا نهاده است، در سفر نامه خود در باره مشاهد انبیاء و صالحان و ائمّه اهل‌بیت را در مصر، مکه، مدینه، عراق، و شام به تفصیل سخن گفته و ویژگی‌های روضه ائمّه بقیع و خصوصیّات ضریح آنها را بیان نموده است.

۹.۷ - تخریب آثار بزرگان در مکه

وهّابیون در سال ۱۲۱۸ پس از مسلط شدن بر مکّه تمام آثار بزرگان دین را تخریب نمودند. آنان در «مُعَلّی» قبّه زادگاه پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را، و همچنین قبّه زادگاه علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، و حضرت خدیجه، و حتی ابوبکر را ویران و باخاک یکسان کردند. آثار باستانی که در اطراف خانه خدا و بر روی زمزم بود تخریب کرده و در تمام مناطقی که مسلط می‌شدند آثار صالحین را نابود می‌کردند، و هنگام تخریب طبل می‌زدند و به رقص و آواز خوانی می‌پرداختند.
[۴۸] امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب‌، ص۲۷ به نقل از تاریخ «الجبرتی.


بلکه اینان شقاوت را به جایی رساندند که خانه حضرت خدیجه را که مدّتی مهبط وحی الهی بود خراب کرده و به توالت تبدیل کردند (قال الرفاعی احد کبار علماء الکویت: رضیتم ولم تعارضوا هدم بیت السیّدة خدیجة الکبری امّ المؤمنین والحبیبة الاولی لرسول ربّ العالمین صلی اللّه علیه وآله، المکان الذی هو مهبط الوحی الاوّل علیه من ربّ العزّة والجلال، وسکتم علی هذا الهدم راضین ان یکون المکان بعد هدمه دورات میاه وبیوت خلاء ومیضات، فاین الخوف من اللّه؟ واین الحیاء من رسوله الکریم علیه الصلاة والسلام.
[۴۹] رفاعی، یوسف بن سید‌هاشم، نصیحة لاخواننا علماء نجد، ص۵۹، با مقدمه دکتر محمّد سعید رمضان البوطی.

زادگاه رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ویران ساخته وبه محل خرید وفروش حیوانات در آمد که با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابی‌ها در آمد و به کتابخانه مبدّل گردید (قال الرفاعی: حاولتم ولا زلتم تحاولون وجعلتم دابکم هدم البقعة الباقیة من آثار رسول اللّه صلی اللّه تعالی علیه وآله وسلم الا وهی (البقعة الشریفة التی ولد فیها)، التی هُدمت، ثمّ جُعلت سوقاً للبهائم، ثمّ حولها بالحیلة الصالحون الی مکتبة هی (مکتبة مکّة المکرّمة).
[۵۰] رفاعی، یوسف بن سید‌هاشم، نصیحة لاخواننا علماء نجد، ص۶۰.


۹.۷.۱ - سخن رفاعی

رفاعی بعد از این قضیّه می‌نویسد: فصرتم یرمون المکان بعیون الشرّ والتهدید والانتقام، وتتربّصون به الدوائر وطالبتم صراحة بهدمه واستعدیتم السلطة وحرضّتموها علی ذلک بعد اتّخاذ قرار بذلک من هیئة کبار علمائکم قبل سنوات قلیلة (وعندی شریط صریح بذلک) غیر انّ خادم الحرمین الشریفین الملک فهد العاقل الحکیم العارف بالعواقب تجاهل طلبکم وجمّده. فیا سوء الادب وقلّة الوفاء لهذا النبیّ الکریم الذی اخرجنا اللّه به وایّاکم والاجداد من الظلمات الی النور! ویا قلّة الحیاء منه یوم الورود علی حوضه الشریف! ویا بؤس وشقاء فرقة تکره نبیّها سواء بالقول او بالعمل وتحقّره وتسعی لمحو آثاره!
[۵۱] رفاعی، یوسف بن سید‌هاشم، نصیحة لاخواننا علماء نجد، ص۶۰.


شما وهّابیان در این سال‌های اخیر تصمیم گرفتید نیّات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده کنید، تمام تلاش خود را جهت نابودی محل ولادت رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به کار بستید، حتّی از شخصیّتها و علماء بزرگ سعودی مجوّز ویران کردن آن مکان مقدس را گرفتید، ولی ملک فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه کرد و شما را از این کار ننگین باز داشت.
این چه کار بی ادبانه‌ای است که از شما سر می‌زند؟! این چه بی وفایی است از شما به رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)! که خداوند به وسیله آن حضرت، ما و شما و اجداد ما را از تاریکی‌های شرک و بدبختی به سوی نور اسلام هدایت فرمود؟! بدانید که به هنگام مشاهده رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در کنار حوض، جز بی حیایی نصیب شما نخواهد شد.
و به یقین بدانید که نتیجه شقاوت خود را در نابودی آثار پاک آن نبی مکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که موجب رنجش گردیده است مشاهده خواهید کرد.
آثار قبور صحابه و امّهات المؤمنین و آل البیت را نابود کرده و قبر آمنه بنت وهب مادر گرامی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را با بنزین به آتش کشیدید واثری از آنها باقی نگذاشتید) (هدمتم معالم قبور الصحابة وامّهات المؤمنین وآل البیت الکرام رضی اللّه عنهم وترکتموها قاعاً صفصفاً وشواهداً حجارة مبعثرة لا یُعلم ولا یُعرف قبر هذا من هذا بل سُکب علی بعضها البنزین فلا حول و لاقوّة الاّ باللّه. ثمّ ذکر فی الهامش: قبر السیدّة آمنة بنت وهب‌ام الحبیب المصطفی نبیّ هذه الامّة (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).
[۵۲] رفاعی، یوسف بن سید‌هاشم، نصیحة لاخواننا علماء نجد، ص۳۸.


۹.۸ - آتش زدن کتابخانه‌ها

دردناکترین چیزی که وهّابیّت مرتکب شد و ننگ او برای ابد بر پیشانی آنان باقی است، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبة العربیّة» بود که بیش از ۶۰ هزار عنوان کتاب گرانقدر و کم نظیر، و بیش از ۴۰ هزار نسخه خطّی منحصر به فرد داشت، که در میان آنها برخی از آثار خطّی دوران جاهلیّت، یهودیان، کفّار قریش، و همچنین آثار خطّی علی (علیه‌السّلام)، ابوبکر، عمر، خالد بن ولید، طارق بن زیاد، و برخی از صحابه پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و قرآن مجید به خطّ «عبداللّه بن مسعود» وجود داشت.
و نیز در همین کتابخانه انواع سلاح‌های رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، و بت‌هایی که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود، مانند «لات»، «عُزّی»، «مَناة» و «هُبَل» موجود بود.
«ناصر السعید» از قول یکی از مورّخان نقل می‌کند که هنگام تسلط وهّابیان، این کتابخانه را به بهانه وجود کفریّات در آن به آتش کشیده و به خاکستر تبدیل کردند.
[۵۳] رک به: سعید، ناصر، تاریخ آل‌سعود‌، ج۱‌، ص۱۵۸.
[۵۴] امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب، ص۵۵.
[۵۵] امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب، ص۱۸۷.
[۵۶] امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب، ص۳۲۴.
[۵۷] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة‌، ج۲‌، ص۷.
[۵۸] عامری، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبیّ الاعظم‌، ج۱‌، ص۸۱.
[۵۹] صخر، محمد، آل سعود من این الی این‌، ص۴۷.


۹.۹ - تخریب آثار اسلامی مدینه

آل‌سعود در سال ۱۳۴۴ که تسلط کامل بر حجاز یافت تمام آثار صحابه را در مدینه نابود کرد، مانند زادگاه امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در مدینه، قبور شهداء بدر، بارگاه ائمّه بقیع: امام حسن، امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم‌السّلام)، وبیت الاحزانی که علی (علیه‌السّلام) برای حضرت زهراء ساخته بود، و مرقد فاطمه بنت اسد مادر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام).


۱. ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور‌، ص۱۷.    
۲. ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، قریب منه فی الهدیّة السنیّة‌، ص۴۰.
۳. امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب‌، ص۲۱۴.
۴. ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، کشف الشبهات‌، ص۷.    
۵. ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع مؤلّفات الشیخ محمّد بن الوهاب‌، ج۶‌، ص۱۱۵، رسالة کشف الشبهات.
۶. دحلان، احمد زینی، الدرر السنیّة‌، ج۱‌، ص۴۶.
۷. زهاوی‌، جمیل صدقی، الفجر الصادق، ص۱۷.
۸. امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب‌، ص۱۳۵.
۹. دحلان، احمد زینی، خلاصة الکلام‌، ص۲۲۹ - ۳۳۰.
۱۰. ابن‌جبرین، عبدالله بن عبدالرحمن، اللؤلؤ المکین من فتاوی فضیلة، ص۳۹.
۱۱. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۸۰-۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۲. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۹۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، کشف الاسرار، ص۷۸، تهران، بی‌تا.
۱۵. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۳۳۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۶. سایت المنجد، سؤال شماره ۱۰۲۷۲.
۱۷. اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج۳‌، ص۳۷۳ فتوی رقم ۳۰۰۸.    
۱۸. سایت بازتات، مورخ ۸/۳/۱۳۸۴.    
۱۹. رک به: ابن‌غنام، حسین‌ بن ابی‌بکر‌، تاریخ نجد‌، ص۹۵، الفصل الثالث، الغزوات.
۲۰. سعید، ناصر، تاریخ آل‌سعود‌، ج۱‌، ص۳۱.
۲۱. امین، سیدمحسن، تاریخچه نقد و بررسی وهّابی‌ها‌، ص۱۳-۷۶.
۲۲. ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد، ص۳۴.
۲۳. ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد، ص۴۳.
۲۴. ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد، ص۶۷.
۲۵. ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد، ص۶۰ - ۶۱.
۲۶. ابن‌اثیر جزری، علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۲۸۴.    
۲۷. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۸، ص۸.    
۲۸. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۸، ص۱۸.    
۲۹. بیهقی، احمد بن حسین، سنن بیهقی، ج۹، ص۱۹۹.    
۳۰. رک به:کثیری، سیدمحمد، السلفیة بین اهل السنة والامامیة، ص۳۲۴.    
۳۱. عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ المملکة السعودیة‌، ج۳‌، ص۷۳.
۳۲. ابن‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد فی تاریخ نجد‌، ج۱‌، ص۱۲۱، حوادث سال ۱۲۱۶.
۳۳. امین، سیدمحسن، تاریخچه نقد و بررسی وهابی‌ها‌، ص۱۶۲.
۳۴. اصفهانی، ابوطالب بن محمد، مسیر طالبی‌، ص۴۰۸.
۳۵. آل‌محبوبه، جعفر، ماضی النجف وحاضرها‌، ج۱‌، ص۳۲۵.
۳۶. عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ المملکة السعودیّة‌، ج۱‌، ص۹۲.
۳۷. صدقی زهاوی، جمیل، الفجر الصادق‌، ص۲۲.
۳۸. رسول قادری، شاه فضل، سیف الجبر المسلول علی الاعداء‌، ص۲.
۳۹. صبری پاشا، ایوب، تاریخ وهابیان، ص۳۳.
۴۰. صبری پاشا، ایوب، تاریخ وهابیان، ص۷۴.
۴۱. صبری پاشا، ایوب، تاریخ وهابیان، ص۱۰۷.
۴۲. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.    
۴۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۶.    
۴۴. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۶‌، ص۲۰۳.    
۴۵. مسعودی، أبوالحسن بن علی، مروج الذهب‌، ج۲‌، ص۲۸۸.
۴۶. ابن‌جبیر‌، محمد بن أحمد، رحلة ابن‌جبیر‌، ص۱۵۵.    
۴۷. رک به:سبحانی، شیخ جعفر، وهابیت مبانی فکری وکارنامه عملی، ص۱۴۹-۱۷۹.    
۴۸. امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب‌، ص۲۷ به نقل از تاریخ «الجبرتی.
۴۹. رفاعی، یوسف بن سید‌هاشم، نصیحة لاخواننا علماء نجد، ص۵۹، با مقدمه دکتر محمّد سعید رمضان البوطی.
۵۰. رفاعی، یوسف بن سید‌هاشم، نصیحة لاخواننا علماء نجد، ص۶۰.
۵۱. رفاعی، یوسف بن سید‌هاشم، نصیحة لاخواننا علماء نجد، ص۶۰.
۵۲. رفاعی، یوسف بن سید‌هاشم، نصیحة لاخواننا علماء نجد، ص۳۸.
۵۳. رک به: سعید، ناصر، تاریخ آل‌سعود‌، ج۱‌، ص۱۵۸.
۵۴. امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب، ص۵۵.
۵۵. امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب، ص۱۸۷.
۵۶. امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب، ص۳۲۴.
۵۷. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة‌، ج۲‌، ص۷.
۵۸. عامری، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبیّ الاعظم‌، ج۱‌، ص۸۱.
۵۹. صخر، محمد، آل سعود من این الی این‌، ص۴۷.



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «وهابیت از منظر عقل و شرع»    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار