ولی قلیخان شاملو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ولی قلیخان شاملو، مورخ،
ادیب،
شاعر و از مستوفیان دورۀ
صفویه میباشد.
ولی قلی خان شاملو «که از او با نام ولیقلی بیگ نیز یاد کرده اند»
فرزند داود قلی شاملوست.
پدرش کدخدا بود که به هنگام
سفر حج درگذشت و در
قبرستان بقیع دفن شد.
ولی قلی خان شاملو در ۱۰۳۴ در
هرات به
دنیا آمد، در همانجا رشد کرد و، به گفتۀ خودش، در جوانی از هرات به سیستان رفت.
با لطف ملک نصرت خان،
حاکم سیستان، ولی قلی خان مستوفی سیستان شد و چندین
سال در این سمت مشغول به کار بود
تا اینکه در حدود ۱۰۵۰ به قندهار رفت. از زندگی او تا سال ۱۰۵۸ آگاهی نداریم. ظاهراً وی به سیستان بازگشته است، زیرا به هنگام لشکرکشی
شاه عباس دوم به قندهار در ۱۰۵۹ و نیز در
زمان محاصرۀ شهر، جزو سپاهیان ملک نصرتخان حاکم سیستان بوده، هرچند که
اقرار کرده تا آن زمان در جنگی شرکت نکرده بوده است.
او پس از پایان
جنگ در قندهار ماند و مدتی نیز بیکار بود، اما با ورود به دارالحکومۀ قندهار، به کار دفترنویسی مشغول شد، تا اینکه مورد توجه ذوالفقار خان، حاکم قندهار، قرار گرفت واز سوی او ناظر بیوتات قندهار شد.
شاملو این شغل را پس از مرگ ذوالفقارخان در ۱۰۷۳ و در دورۀ
حکومت برادراو، کرجاسی بیگ ملقب به منصورخان، نیز بر عهده داشت، اما پس از چندی، با
سعایت دو تن از دیوانیان، شغلش را از دست داد.
پس از آن به سیستان بازگشت و مستوفی آنجا شد.
از تاریخ مرگ او اطلاعی در دست نیست.
تنها اثری که از شاملو باقیمانده قصص الخاقانی است. از محتوای این
اثر برمیآید که وی
ادیب و فاضل بوده است. نصرآبادی از این
کتاب ذکری به میان نیاورده و فقط اشاره کرده که شاملو، به دستور ذوالفقارخان، رویدادهای روزهای محاصرۀ قندهار را، با شرح حال کوتاهی از شاه عباس دوم، در چهل هزار
بیت به نظم درآورده است.
به نوشتۀ شاملو،
وی در
زمان اقامتش در سیستان، در صدد نگارش کتابی دربارۀ رویدادهای جنگ و محاصرۀ قندهار برآمد، اما کارهای زیادش مانع نوشتن آن شد. در سفر به قندهار، او با کتابی به نام لطائف الاخبار، تألیف رشیدخان، از سپاهیان هند، آشنا شد که دربارۀ محاصره قندهار در ۱۰۶۲ بود.
شاملو نیز بر آن شد، در مقابل آن کتاب و بر اساس اسناد و دیدهها و شنیدههایش، کتابی دربارۀ رشادتهای قزلباشان بنویسد، اما به سب گرفتاریهایش در مقام نظارت کل بیوتات دارالحکومۀ قندهار، نوشتن کتاب بازهم به تعویق افتاد. با مرگ ذوالفقار خان، شاملو نیز برکنار شد و به سیستان رفت؛ وی احتمالاً این کتاب را در سیستان نوشته است.
شاملو نام کتابش را قصص الخاقانی گذاشت، که این نام با مادّه تاریخ شروع کتاب (۱۰۷۳) یکی است.
او میخواست فقط رویدادهای زمان شاه عباس دوم را بنویسد،
اما چون بر آن بود که هر اثری باید مقدمهای مرتبط با موضوع داشته باشد، کتابش را در یک مقدمه (دربارۀ نسب و سیادت شاهان صفوی)، سه باب و یک خاتمه نوشت. باب نخست دربارۀ شرح احوال اجداد شاه عباس دوم، از سلطان فیروز شاه تا شاه اسماعیل اول؛ باب دوم دربارۀ
روزگار شاه اسماعیل اول تا زمان
شاه صفی؛ و باب سوم دربارۀ روزگار شاه عباس دوم، از شروع سلطنت تا مرگ وی. خاتمه در سه بخش و دربارۀ سرگذشت عالمان دینی، شاعران نامدار و
حکما، صوفیان و درویشان مشهور روزگار شاه عباس دوم است.
تألیف این کتاب در ۱۰۷۶ پایان یافته، اما شاملو، برای تکمیل اثرش، رویدادهای مهم را تا ۱۰۷۹ ضبط کرده و به کتابش افزوده است.
از جمله منابع شاملو در تألیف کتابش این آثار بوده است: صفوة الصفا (در روزگار او به کتاب مقالات مشهور بود)، که در نگارش مقدمه و باب نخست از آن بهره برده است؛ و عالم آرای عباسی و روضةالصفویه، تألیف جنابدی، که در تألیف باب دوم از آنها استفاده کرده و از کتاب دوم، تنها به ذکر نام نویسندۀ آن، با نام میرزا بیگ حکیم،
اکتفا کرده است.
وی در نگارش باب دوم بنا را بر اختصار گذاشته، زیرا بر آن بوده است که اسکندر بیگ منشی و میرزا بیگ حسن حسینی جنابدی رویدادهای روزگار شاه عباس اول را کامل نوشتهاند؛ پس، از تکرار مطالب پرهیز کرده و فقط به ذکر رویدادهایی از روزگار شاه عباس اول و شاه صفی پرداخته است که از دیدگاه او ارزش نوشتن داشتهاند و نظر اسکندربیگ و جنابدی را برای تأکید بر مطالبش آورده است.
گاهی که نوشتهاش طولانی شده (همچون شرحنامۀ علمای ماوراءالنهر)، خواننده را از درازی نوشته آگاه کرده و کوشیده است به شیوۀ گذشته، نوشتۀ خود را ادامه دهد.
اگر هم رویداد خاصی نبوده (مانند سال ۱۰۴۱)، هیچ مطلبی ننوشته است.
در باب سوم، وی رویدادهای هر
سال را گزارش کرده و حتی اگر رویداد خاصی نبوده (همچون وقایع سال ۱۰۶۷)، کوشیده است مقدمهای هر چند کوتاه از رویدادهای آن سال بنویسد. برای نگارش این باب، وی از اسناد و نامهها و فرمانهای حکومتی و سوادنامهها و نیز دیدهها و شنیدههایش از
جنگ و محاصرۀ قندهار و روزگار کاریاش در آن شهر و نیز زمانی که در سیستان بود، بهره برده است.
شنیدههای او به چند دسته تقسیم میشود: از درباریان شاه عباس دوم و از جلسات مهم دارالحکومۀ قندهار؛ دربارۀ اوضاع سپاهیان اورنگ زیب، سلطان مرادبخش و درباریان شاه
جهان، شنیدههایش از کسانی بوده که با عنوان عزیز یا صحیح القول از آنان یاد کرده است
دربارۀ
جنگ و محاصرۀ قندهار، شنیدههای او از ایرانیانی بوده است که در صحنۀ برخی نبردهای قندهار حضور داشتهاند، که به گفتۀ وی صحیح القول بودهاند و او بیواسطه از آنان نقل قول کرده است.
شاملو دربارۀ اردوی سپاهیان گورکانی مطالبی آورده که منبعش کتاب لطائف الاخبار بوده است.
برای معرفی پیشینۀ برخی از شهرها نیز از تاریخ گزیده حمدالله مستوفی بهره برده است.
قصص الخاقانی ویژگیهایی دارد که آن را از آثار نویسندگان معاصر ولیقلی خان شاملو متمایز میکند، از جملۀ آنها ذکر کنیه و القاب افراد است.
همچنین مؤلف، چون سالها در قندهار و مکران و سیستان زندگی و کار کرده، دربارۀ روستاها، قلعهها، دروازهها، رودها و
آداب و رسوم اهالی آن مناطق آگاهیهای خوبی داده است.
بخش پایانی کتاب نیز تذکرهای است در شرح حال علما و شعرا و عرفای زمانۀ مؤلف، که حتی برخی از آنان را از نزدیک دیده، مثل ملاقات با میرزا بدیع سبزواری، از علمای مشهد، یا آمدن به
تهران برای دیدار با درویش منیری در تهران و بازدید از
خانقاه او.
او برای نگارش سرگذشت شعرا و معرفی دیوان آنان با ایشان همنشینی و گفتگو داشته است.
شاملو
شعر هم میسرود
و به حماسهسرایی علاقهمند بود.
وی برخی رویدادهای تاریخی را به نظم بیان کرده، از آن جمله است مرثیهای دربارۀ مرگ شاه عباس دوم، اشعاری دربارۀ مرگ مطروداس راجپوت در هنگام جنگ قندهار، و خودسوزی همسر او پس از شنیدن خبر مرگ مطروداس.
وی همچنین از اشعار دیگران، همچون
فردوسی،
اوجی،
مرتضی قلی بیگ سروشی،
جامی،
سعدی،
نظامی گنجوی،
سنایی غزنوی،
وحید قزوینی
و
امام علی علیه
السلام بهره برده است.
نصرآبادی در تذکرهالشعراء
مطالبی را از کتاب شاملو نقل کرده است.
قصص الخاقانی را نخستینبار حسن سادات ناصری در ۱۳۷۱ش تصحیح و چاپ کرد، که بخشهایی از نسخۀ خطی «که مشتمل بر قریب به پانزده سال از رویدادهای روزگار شاه عباس دوم است» در این چاپ دیده نمیشود.
(۱) محمدتقی بهار، سبکشناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی، تهران ۱۳۳۷ش.
(۲) ولیقلی خان شاملو، قصص الخاقانی، چاپ حسن سادات ناصری، ۱۳۷۱ش، ش۱۳۷۴.
(۳) ولیقلی خان شاملو، قصص الخاقانی (نسخۀ خطی)، کتابخانۀ موزه و مرکز اسناد مجلس شورای
اسلامی، شمارۀ ۳۹۵۵.
(۴) حمد مظفر حسین صبا، تذکرۀ روز روشن، چاپ محمّدحسین رکن زاده آدمیت، تهران۱۳۴۳ش.
(۵) محمد طاهر وحید قزوینی،
جهان آرای عباسی، چاپ سیّد سعید میر محمّد صادق، تهران ۱۳۸۳ش.
(۶) احمد گلچین معانی، نظری به تذکرۀ احمد گلچین معانی، ناموارۀ دکتر محمود افشار یزدی، ج۴، چاپ ایرج افشار و کریم اصفهانیان، تهران ۱۳۷۳ش.
(۷) محمّد طاهر نصرآبادی، تذکرة الشعراء، چاپ محسن ناجی نصر آبادی، تهران ۱۳۷۸ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ولی قلی خان شامل»، شماره۷۱۹۷.