ولد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَلَد (به فتح واو و لام) از
واژگان قرآن کریم به معنای
فرزند است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات
قرآن به کار رفته است؛ مانند:
وِلادَة (به کسر واو و فتح لام و فتح دال) و
مَولِد (به فتح میم و کسر لام) به معنای زائیدن،
والِد (به فتح واو و کسر لام) و
والِدَة (به فتح واو و کسر لام و فتح دال) به معنای
پدر و
مادر حقیقی و
وَلید (به فتح واو و کسر لام) به معنای خادم و کودک.
وَلَد (بر وزن فرس) به معنای فرزند است. خواه فرزند
انسان باشد و یا غیر آن بر مذکر و مؤنّث، تثنیه و جمع اطلاق میشود و بر وزن (فرس، فلس، قفل، جسر) خوانده میشود. ولی در
قرآن مجید فقط وزن اوّل بکار رفته است. ولد بر وزن قفل جمع ولد نیز آید چنانکه جوهری گفته است.
(قالَتْ رَبِّ اَنَّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ) «گفت: خدایا چطور فرزندی خواهم داشت حال آنکه کسی بمن دست نزده است.»
جمع ولد اولاد است مثل
(وَ قالُوا نَحْنُ اَکْثَرُ اَمْوالًا وَ اَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ) (و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بيشتر است (و اين نشانه علاقه خدا به ماست!)؛ و ما هرگز مجازات نخواهيم شد!»)
وِلادَة (به کسر واو و فتح لام و فتح دال) و
مَولِد (به فتح میم و کسر لام) مصدراند به معنای زائیدن.
(اَلا اِنَّهُمْ مِنْ اِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ) «بدان آنها از روی باطل میگویند.»
(وَلَدَ اللَّهُ وَ اِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ) «
خدا فرزند زائیده و حقّا که آنها دروغگویانند.»
والِد (به فتح واو و کسر لام)
پدر حقیقی و
والِدة (به فتح واو و کسر لام)
مادر حقیقی که
انسان از آن دو بوجود آمده است به خلاف اب و امّ که اعماند.
(وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ) (و بترسيد از روزى كه نه پدر كيفر اعمال فرزندش را تحمّل مىكند.)
(لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها) (نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به كودک را دارد، و نه پدر.)
(وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ) «قسم به پدری بزرگ و آنچه متولّد کرده است.»
به قولی مراد از والد آدم و از «وَ ما وَلَدَ» ذریّه اوست. به قولی مراد
ابراهیم و فرزندش
اسماعیل (علیهماالسّلام) است.
در
المیزان فرموده:
میان قسم و مقسم علیه نوعی تناسب لازم است و لذا مراد از
(وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ) کسی است که میان او و بلد مقسوم علیه نسبتی است و آن منطبق است بر ابراهیم و فرزندش اسماعیل (علیهماالسّلام) و آن دو سبب اصلی بناء
مکه و بانیان بیت الحراماند و تنکیر والد دلالت بر تعظیم دارد و آمدن «ما وَلَدَ» در جای «من ولد» دالّ بر شگفتی امر اوست از جهت مدح مثل
(وَ اللَّهُ اَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ) (ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود.)
وَلید (به فتح واو و کسر لام) به معنای خادم و کودک است. به اعتبار نزدیک بودن ولادتش جمع آن ولدان میباشد. در
صحاح گوید: «الْوَلِیدُ: الصّبیّ»
و در
قاموس گفته: «الْوَلِیدُ: المولود و الصّبیّ و العبد».
راغب میگوید: ولید به کسی گفته میشود که از ولادتش چندان نگذشته و چون بزرگ شد دیگر ولید گفته نمیشود جمع آن ولدان میباشد.
علی هذا در ولید قریب الولادة بودن معتبر است.
(قالَ اَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ) «گفت: آیا تو را در کودکی تربیت نکردیم. و سالی چند در میان ما ماندی.»
(وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ) «چه شده که در راه خدا و خلاص بیچارگان از مردان و زنان و کودکان، جنگ و
جهاد نمیکنید؟!!»
(یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ) (نوجوانانى جاودان (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنان مىگردند.)
مراد از ولدان خدمتکاران بهشتاند و اطلاق ولدان روشن میکند که همه تازه جواناند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ولد»، ج۷، ص۲۴۳.