ولایت تکوینی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ولایت تکوینی:
(هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ) ولایت تکوینی: منظور از ولايت تكوينى چيزى جز اين نيست كه پيامبران يا امامان (علیهالسلام) به هنگام لزوم و ضرورت، تصرّفاتى در جهان خلقت به اذن
پروردگار انجام دهند.
اين چيزى بالاتر از «ولايت تشريعى» يعنى سرپرستى مردم از نظر حكومت و نشر قوانين و دعوت و
هدایت به راه راست است.
به موردی از کاربرد
ولایت تکوینی در
قرآن، اشاره میشود:
(هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَ خَيْرٌ عُقْبًا) (در آن جا ثابت شد كه ولايت و قدرت از آن
خداوند بر
حق است. اوست كه برترين ثواب و بهترين فرجام را براى مطيعان دارد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: قرائت مشهور كلمه الولاية را با فتح واو قرائت كرده و بعضى آن را به كسره خواندهاند.
از حيث معنا تفاوتى ندارد.
بعضى گفتهاند:
تفاوت دارد زيرا ولايت به فتحه واو به معناى نصرت و به كسره آن به معناى سلطنت و قدرت است، ولى سخن وى ثابت نشده است.
كلمه حق را بايد به كسره خواند تا صفت اللَّه باشد. كلمه ثواب به معناى مطلق اثر و نتيجه است، چه نيک و چه بد چه كيفر و چه پاداش و ليكن استعمالش در اجر نيک غلبه دارد. و كلمه عقب به ضمه عين و سكون قاف و همچنين عقب به دو ضمه به معناى سرانجام و عاقبت است.
در عصر
موسی (علیهالسلام) ساحران فراوان بودند، موسى (علیهالسلام) عملى انجام داد كه همه ساحران در برابر آن عاجز ماندند و در زمان
مسیح (علیهالسلام) در محيط دعوت او، پزشكان فوق العاده ماهرى بودند كه بيماران را معالجه مىكردند،
عیسی (علیهالسلام) در درمان بيماران غيرقابل علاج، بدون استفاده از وسايل مادى، حقانيّت خود را به ثبوت رساند و در عصر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خطبا و شعرا و سخنسرايان فوق العاده فصيح و بليغ وجود داشتند كه همگى در برابر فصاحت و بلاغت قرآن زانو زدند.
از مفاد آيه ۴۹
سوره آل عمران و آيات مشابه آن استفاده مىشود كه فرستادگان و اولياى خدا به فرمان و
اذن او مىتوانند، به هنگام لزوم، در جهان تكوين و آفرينش تصرّف كنند و برخلاف عادت و جريان طبيعى، حوادثى بهوجود آورند، مثلا جملههاى «ابرء» (بهبودى مىبخشم) و «احى الموتى» (مردگان را زنده مىكنم) و مانند آنها كه عيسى (علیهالسلام) در آيه ۴۹، آل عمران به صورت متكلم ذكر كرده است، دليل بر صدور اينگونه كارها از سوى اين پيامبر بزرگ است و تفسير اين عبارات به دعا كردن پيامبران و اينكه كار آنها تنها دعا براى تحقق اين امور بوده است نه غير آن، تفسير بىدليلى است، بلكه ظاهر اين عبارات اين است كه آنان در جهان تكوين تصرّف مىكردند و اين حوادث را بهوجود مىآوردند؛ منتها براى اينكه كسى تصوّر نكند كه پيامبران و اولياى خدا استقلالى از خود دارند و در مقابل دستگاه آفرينش، دستگاهى برپا ساختهاند و نيز براى اينكه احتمال هرگونه
شرک و دوگانهپرستى در خلقت و آفرينش برطرف شود، در چندين مورد از اين آيات روى كلمه «باذن اللّه» تكيه شده است (در آيه مورد بحث دو بار و در آيه ۱۱۰
سوره مائده چهار بار كلمه «باذن اللّه» تكرار شده است.)
آنچه گفته شد، پاسخ كسانى است كه ولايت تكوينى مردان خدا را منكر مىشوند و آن را يک نوع شرک مىدانند؛ مسلما هيچكس براى پيامبران يا امامان دستگاه مستقلى در مقابل خداوند قايل نيست، آنها همه اين كارها را به فرمان و اجازه او انجام مىدهند، ولى منكران ولايت تكوينى مىگويند كار پيامبران منحصرا تبليغ احكام و دعوت به سوى خداست و احيانا براى انجام گرفتن پارهاى از امور تكوينى از دعا استفاده مىكنند و بيش از اين كارى از آنها ساخته نيست، در حالى كه آيه مورد بحث و آيات مشابه آن غير از اين را مىگويد.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ولایت تکوینی»، ج۴، ص۷۴۲.