• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ولاسیما

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



لاسیّما" لفظی است مرکب از چهار جزء ("واو"، "لا"، "سیّ" و "ما") که در علم نحو ، مباحثی را به خود اختصاص داده است.




غرض از آوردن این لفظ در کلام بیان این مطلب است که آنچه پس از لفظ "و لاسیّما" می‌آید، با آنچه پیش از آن آمده در یک ویژگی مشترک بوده اما آنچه پس از "و لاسیّما" ذکر شده بهره‌ی بیشتری از آن ویژگی دارد.
[۱] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۵، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
به عنوان مثال در عبارت «ما أجملَ الکواکب فی لیلِ الصیفِ و لاسیّما القمرُ»، متکلم ضمن بیان اشتراک ماه و ستارگان در ویژگی زیبایی و جمال، با ذکر لفظ "القمر" بعد از "و لاسیما" به بهره بیش‌تر ماه از آن ویژگی (زیبایی و جمال) اشاره دارد.



در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "و لاسیّما" دو رویکرد مشاهده می‌شود؛ بعضی (همچون محقق رضی در شرح " الکافیه " و اشمونی در شرح " الفیه ".) از عالمان نحو بحث از "و لاسیّما" را به عنوان خاتمه، در پایان مباحث باب " استثنا " مطرح کرده و در مقابل بعضی دیگر به جهت احتمال موصوله بودن "ما" در ترکیب آن، مبحث "و لاسیّما" را در مباحث " اسم موصول " مورد بررسی قرار داده‌اند.
[۲] حسن، عباس، ج۲، ص۳۱۱، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
[۳] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۵، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.




لاسیّما" از چهار جزء تشکیل شده است:

۳.۱ - "واو"


این لفظ جزء ابتدایی در "و لاسیّما" و "واو" اعتراضیه است.
[۴] الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
(بعضی "واو" را استینافیه دانسته‌اند.)
[۵] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.


۳.۲ - "لا"


این لفظ از حروف نفی و "لا"ی نفی جنس است که اسم آن "سیّ" و خبر آن مقدر و کلماتی از قبیل "حاصلٌ"، "موجودٌ" و یا "ثابتٌ" می‌باشد.
[۶] الشرتونی، ج۴، ص۲۸۴، پ۱،رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.


۳.۳ - "سیّ"


این لفظ اسم "لا"ی نفی جنس، نکره (هر چند به معرفه اضافه شود.)
[۷] ناظر الجیش، محب الدین محمد بن یوسف، ج۵، ص۲۲۳۶، شرح التسهیل المسمی بتمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، قاهره، دار السلام، ۱۴۲۸ هق، چاپ اول.
و به معنای "مثل" می‌باشد.
[۸] الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
[۹] الشرتونی، ج۴، ص۲۸۴،پ۱، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.


۳.۴ - "ما"


نوع لفظ "ما" با توجه به عبارت بعد از "و لاسیّما" تعیین شده و در آن چهار احتمال وجود دارد:
[۱۰] الرضی، ج۱، ص۲۸۴، پ۱، محمد بن الحسن الاسترآبادی، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
[۱۱] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.

۱. "ما"ی موصوله
۲. "ما"ی نکره تامّه به معنای "شیء" (که نیازی به صفت بعد از آن نیست.)
[۱۲] حسن، ج۱، ص۳۶۷، پ۵،عباس، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.

۳. "ما"ی نکره موصوفه به معنای "شیء" (که از آن به "ما"ی نکره ناقصه نیز تعبیر شده است.)
[۱۳] الشرتونی، ج۴، ص۲۸۴،پ۱، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.

۴. "ما"ی زائده
"ما"ی زائده ممکن است "کافّه" یا "غیر کافّه" باشد. ("ما"ی زائده کافّه بازدارنده از سه اعراب رفع، نصب و جر در بعد از خود می‌باشد به خلاف "ما"ی زائده غیر کافّه که بازدارنده از اعراب در بعد خود نیست.)
[۱۴] ابن هشام انصاری، عبدالله بن یوسف، ج۱، ص۵۸۸، مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸هق، چاپ اول.

"ما" در سه احتمال اول، اسم و در احتمال آخر، حرف است که در بررسی اعراب اسم بعد از "و لاسیّما"، به جایگاه این احتمالات اشاره می‌شود.



در اسم بعد از "و لاسیّما" سه وجه اعراب جایز است ازاین‌رو لفظ "عصفور" در عبارت «اشتریتُ طیوراً بدیعةً و لاسیّما عصفور» به سه وجه مرفوع (عصفورٌ)، منصوب (عصفوراً) و یا مجرور (عصفورٍٍٍٍ) به کار می‌رود. در ادامه ضمن بررسی هر یک از سه وجه اعراب، به نوع "ما" و نقش اسم بعد از آن اشاره می‌شود:
[۱۵] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
[۱۶] الشرتونی، ج۴، ص۲۸۳،پ۱، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.


۴.۱ - رفع


در صورتی که اسم پس از "و لاسیّما" مرفوع گردد، در نوع "ما" در "و لاسیّما" دو احتمال وجود دارد:
الف. "ما"ی موصوله
در این احتمال اسم مرفوع بعد از "و لاسیّما"، خبر برای مبتدای محذوف بوده و جمله تشکیل یافته از آن دو، صله‌ی "ما" است. حذف این مبتدا واجب
[۱۷] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
و تقدیر عبارت در مثال یادشده "... و لامثلَ الذی هو عصفورٌ موجودٌ"، بوده است.
ب. "ما"ی نکره موصوفه به معنای "شیء"
در این احتمال اسم مرفوع بعد از "و لاسیّما"، خبر برای مبتدای محذوف بوده و جمله تشکیل یافته از آن دو، صفت برای "ما" و در محل جر است. تقدیر عبارت در مثال یاد شده "... و لامثلَ شیءٍ هو عصفورٌ موجودٌ" بوده است.

۴.۲ - جر


در صورتی که اسم پس از "و لاسیّما" مجرور گردد، در نوع "ما" در "و لاسیّما" دو احتمال وجود دارد:
الف. "ما"ی زائده غیر کافّه
در این احتمال اسم مجرور بعد از "و لاسیّما"، مضاف‌الیه بوده که حرف زائد (ما) میان آن و اسم مضاف (سیّ) واقع شده است.
ب. "ما"ی نکره تامّه به معنای "شیء"
در این احتمال "ما" مضاف‌الیه و در محل جر بوده و اسم مجرور بعد از "و لاسیّما"، تابع ( بدل یا عطف بیان )
[۱۸] الشرتونی، ج۴، ص۲۸۳،پ۳، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسه دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
آن است. تقدیر عبارت در مثال یاد شده "... و لامثلَ شیءٍ عصفورٍ موجودٌ" بوده است.

۴.۳ - نصب


اعراب نصب در اسم بعد از "و لاسیّما" با توجه به نوع آن (نکره یا معرفه) مورد بررسی قرار می‌گیرد:
الف. نکره
در صورتی که اسم نکره بعد از "و لاسیّما" منصوب گردد، اسم منصوب، "تمییز" بوده و در نوع "ما" دو احتمال وجود دارد:
[۱۹] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.

۱. "ما"ی زائده کافّه
در این احتمال اسم منصوب بعد از "و لاسیّما"، تمییز برای کلمه "سیّ" واقع شده است.
۲. "ما"ی نکره تامّه به معنای "شیء"
در این احتمال اسم منصوب بعد از "و لاسیّما"، تمییز برای کلمه "ما" واقع شده است.
ب. معرفه
در نصب اسم معرفه بعد از "و لاسیّما" در میان عالمان نحو دو رویکرد مشاهده می‌شود، بعضی نصب آن را جایز ندانسته
[۲۰] الصبان، محمد بن علی، ج۱، ص۲۴۷، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، تحقیق طه عبدالرؤوف سعد، المکتبه التوفیقیه.
و بعضی دیگر نصب آن را بنا بر " مفعول‌به " جایز می‌دانند؛ مانند: «ما أجملَ الکواکب فی لیلِ الصیفِ و لاسیّما القمرَ».
در صورت جواز نصب اسم معرفه، "ما"، نکره تامّه به معنای "شیء" و مضاف‌الیه بوده و اسم منصوب بعد از "و لاسیّما"، "مفعول‌به" برای فعل محذوف (أخص یا أعنی) است.
[۲۱] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۸، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.




در مواردی "و لاسیّما" در کلام به معنای "خصوصاً" آمده (که در این صورت منصوب بنا بر مفعول مطلق است.)
[۲۲] الصبان، محمد بن علی، ج۱، ص۲۴۹، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، تحقیق طه عبدالرؤوف سعد، المکتبه التوفیقیه.
[۲۳] الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
[۲۴] الشرتونی، رشید، ج۴، ص۲۸۴، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
که در ادامه با ذکر انواع عبارت پس از آن، مورد بررسی قرار می‌گیرد:

۵.۱ - جمله شرطیه


"جمله شرطیه"؛ مانند: «أحبُّ زیداً و لاسیّما إنْ رکبَ»؛ در این مثال "و لاسیّما" به معنای "خصوصاً" و پس از آن جمله شرط (إن رَکبَ) واقع شده که جواب شرط آن، مقدر و تقدیر آن "أخصه بزیادة المحبة" می‌باشد.
[۲۵] الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
[۲۶] الصبان، محمد بن علی، ج۱، ص۲۴۹، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، تحقیق طه عبدالرؤوف سعد، المکتبه التوفیقیه.


۵.۲ - حال


در این صورت "ما" زائده کافّه بوده و "حال" بعد از "و لاسیّما" به هر دو نوع آن (مفرد و یا جمله) واقع می‌شود:
[۲۷] الشرتونی، رشید، ج۴، ص۲۸۴، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.

الف. حال مفرد؛ مانند: «أحبُّ زیداً و لاسیّما راکباً»؛ در این مثال لفظ "راکباً" حال مفرد و پس از "و لاسیما" به معنای "خصوصاً" واقع شده است.
ب. جمله حالیّه؛ مانند: «أحبُّ زیداً و لاسیّما و هو راکبٌ»؛ در این مثال جمله "و هو راکب"، جمله حالیّه است که پس از "و لاسیّما" به معنای "خصوصاً" آمده است.



کثرت به کارگیری "و لاسیّما"در کلام، سبب تصرفاتی در لفظ آن شده است.
[۲۸] الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
این تصرفات که در کلام مانعی از آن‌ها نیست بر پنج گونه‌اند:
[۲۹] پ۲، حسن، ج۱، ص۳۶۶، عباس، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.

۱. تخفیف "یاء" (و لاسیما)
۲. حذف "واو" (لاسیّما)
۳. حذف "واو" و تخفیف "یاء" (لاسیما)
۴. حذف "واو" و "لا" (سیّما)
۵. حذف "واو" و "لا"و تخفیف "یاء" (سیما)



در مباحث "و لاسیّما" به تعابیری اشاره می‌شود که در معنا با آن مشارکت داشته و از جمله نظائر "و لاسیّما" به حساب می‌آیند. این موارد با توجه به نوع مشارکت آن‌ها با "و لاسیّما" بر دو گونه‌اند:
[۳۰] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۵، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.

۱. مواردی که در معنا و احکام اعراب با "و لاسیّما" مشارکت دارند؛ مانند: "لامثلَ ما" و "لاسوی ما".
۲. مواردی که در معنا با "و لاسیّما" مشارکت داشته ولی حکم اعراب متفاوتی دارند؛ مانند: "لا تَرَما" و "لو تَرَما". در این موارد "تَرَ" فعل مضارع مجزوم به "لا"ی ناهیه بوده و ضمیر مستتر "أنت"، فاعل و "ما"ی موصوله، مفعول‌به آن است.
[۳۱] حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۶، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.




۱. در مواردی پس از "و لاسیّما" ظرف واقع می‌شود
[۳۲] ناظر الجیش، محب الدین محمد بن یوسف، ج۵، ص۲۲۳۹، شرح التسهیل المسمی بتمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، قاهره، دار السلام، ۱۴۲۸ هق، چاپ اول.
که در این صورت "ما"، موصوله خواهد بود؛
[۳۳] الشرتونی، رشید، ج۴، ص۲۸۴، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
مانند: «یُعجبنی الإعتکاف و لاسیّما عِنْدَ الکعبةِ»؛ در این مثال بعد از "و لاسیّما" ظرف مکان (عِنْدَ) واقع شده و "ما"، موصوله است.
۲. پس از لفظ "و لاسیّما"، جمله‌ی آغاز شده با "واو"، واقع نمی‌شود، اگرچه در کلام بعضی این عیب مشاهده می‌شود؛ برای مثال می‌گویند: "لاسیّما و الامرُ کذا" که تعبیر صحیحی نمی‌باشد.
[۳۴] ناظر الجیش، محب الدین محمد بن یوسف، ج۵، ص۲۲۴۲، شرح التسهیل المسمی بتمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، قاهره، دار السلام، ۱۴۲۸ هق، چاپ اول.




لفظ "و لاسیّما" در قرآن کریم به کار نرفته است ازاین‌رو به مواردی از کاربرد آن در احادیث اشاره می‌شود:
۱. قالَ الصادق علیه‌السلام: «فاغلقْ بابَ لسانَکَ عمّا لکَ منهُ بُدٌّ لاسیّما إذا لمْ تجدْ أهلاً للکلامِ و المُساعِدَ فی المُذاکَرَةِ للّهِ و فی اللّهِ»،
[۳۵] گیلانی، ج۱، ص۱۹۵،ب۲۷، عبد الرزاق، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، تصحیح و تنظیم رضا مرندی، تهران، پیام حق، چاپ اول، ۱۳۷۷ هـ ش.
( امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: در اموری که ضرورتی ندارد سخن مگو خصوصا وقتی که شخص صلاحیت سخن گفتن را ندارد و در گفتگو برای خدا و در راه خدا یاری نرساند.)؛ در این حدیث شریف "لاسیّما" بدون "واو" به کار رفته و بر ظرف (إذا) وارد شده است.
۲. فقال علیه‌السلام: «ما مِن بلدةٍ مِن البلدانِ أکثرَ محبّاً لنا مِن أهلِ الکوفةِ و لاسیّما هذه العصابةُ إنَّ اللّه جلّ ذکره هداکُم لأمرٍ جَهِلَهُ النّاسُ»،
[۳۶] الکلینی، محمد بن یعقوب، الروضه من الکافی، ص۸۳،ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۵۰ ش
(امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: در هیچ شهری بیش‌تر از شهر کوفه ما طرفدار و دوستدار نداریم و به خصوص این گروه ( شیعیان یا قبیله "کنده" که راوی نیز جزء آن‌ها بوده) همانا خداوند عزّ و جل شما را برای امری راهنمایی کرد که مردم آن را نمی‌دانند.)؛ در این حدیث شریف بعد از "و لاسیّما"، اسم معرفه (هذه) واقع شده است؛ از این رو رفع و جر آن جایز بوده و نصب آن را بعضی مجاز دانسته‌اند.



(۱) حسن، عباس، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
(۲) الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
(۳) الشرتونی، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
(۴) ناظر الجیش، محب الدین محمد بن یوسف، شرح التسهیل المسمی بتمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، قاهره، دار السلام، ۱۴۲۸ هق، چاپ اول.
(۵) ابن هشام انصاری، عبدالله بن یوسف، مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸هق، چاپ اول.
(۶) الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، تحقیق طه عبدالرؤوف سعد، المکتبه التوفیقیه.
(۷) گیلانی، عبد الرزاق، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، تصحیح و تنظیم رضا مرندی، تهران، پیام حق، چاپ اول، ۱۳۷۷ هـ ش.
(۸) الکلینی، محمد بن یعقوب، الروضه من الکافی، ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۵۰ ش.


 
۱. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۵، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۲. حسن، عباس، ج۲، ص۳۱۱، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۳. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۵، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۴. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
۵. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۶. الشرتونی، ج۴، ص۲۸۴، پ۱،رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۷. ناظر الجیش، محب الدین محمد بن یوسف، ج۵، ص۲۲۳۶، شرح التسهیل المسمی بتمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، قاهره، دار السلام، ۱۴۲۸ هق، چاپ اول.
۸. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
۹. الشرتونی، ج۴، ص۲۸۴،پ۱، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۱۰. الرضی، ج۱، ص۲۸۴، پ۱، محمد بن الحسن الاسترآبادی، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
۱۱. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۱۲. حسن، ج۱، ص۳۶۷، پ۵،عباس، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۱۳. الشرتونی، ج۴، ص۲۸۴،پ۱، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۱۴. ابن هشام انصاری، عبدالله بن یوسف، ج۱، ص۵۸۸، مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸هق، چاپ اول.
۱۵. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۱۶. الشرتونی، ج۴، ص۲۸۳،پ۱، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۱۷. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۱۸. الشرتونی، ج۴، ص۲۸۳،پ۳، رشید، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسه دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۱۹. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۷، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۲۰. الصبان، محمد بن علی، ج۱، ص۲۴۷، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، تحقیق طه عبدالرؤوف سعد، المکتبه التوفیقیه.
۲۱. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۸، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۲۲. الصبان، محمد بن علی، ج۱، ص۲۴۹، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، تحقیق طه عبدالرؤوف سعد، المکتبه التوفیقیه.
۲۳. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
۲۴. الشرتونی، رشید، ج۴، ص۲۸۴، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۲۵. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
۲۶. الصبان، محمد بن علی، ج۱، ص۲۴۹، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، تحقیق طه عبدالرؤوف سعد، المکتبه التوفیقیه.
۲۷. الشرتونی، رشید، ج۴، ص۲۸۴، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۲۸. الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج۱، ص۱۱۲، شرح الرضی علی کافیة ابن حاجب، قم، دار المجتبی، ۱۳۸۹ ش، چاپ اول، ج۱،.
۲۹. پ۲، حسن، ج۱، ص۳۶۶، عباس، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۳۰. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۵، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۳۱. حسن، عباس، ج۱، ص۳۶۶، النحوالوافی، تهران، آوند دانش، ۱۴۲۵هـق، چاپ اول.
۳۲. ناظر الجیش، محب الدین محمد بن یوسف، ج۵، ص۲۲۳۹، شرح التسهیل المسمی بتمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، قاهره، دار السلام، ۱۴۲۸ هق، چاپ اول.
۳۳. الشرتونی، رشید، ج۴، ص۲۸۴، مبادی العربیة قسم النحو، قم، موسسة دار الذکر، ۱۴۱۷هـق، چاپ اول.
۳۴. ناظر الجیش، محب الدین محمد بن یوسف، ج۵، ص۲۲۴۲، شرح التسهیل المسمی بتمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، قاهره، دار السلام، ۱۴۲۸ هق، چاپ اول.
۳۵. گیلانی، ج۱، ص۱۹۵،ب۲۷، عبد الرزاق، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، تصحیح و تنظیم رضا مرندی، تهران، پیام حق، چاپ اول، ۱۳۷۷ هـ ش.
۳۶. الکلینی، محمد بن یعقوب، الروضه من الکافی، ص۸۳،ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۵۰ ش



سایت پژوهشکده باقرالعلوم    




جعبه ابزار