وقر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَقْر (به فتح واو و سکون قاف) از
واژگان نهجالبلاغه به معنای
ثقل سامعه (سنگینی
قوه شنوایی) است. یکی از مشتقات این مادّه
وَقار (به فتح واو و قاف) به معنای
عظمت میباشد. از این مادّه مواردی متعدد در
نهجالبلاغه آمده است.
وَقْربه معنای ثقل سامعه (سنگینی قوه شنوایی) است. این واژه دارای مشتقاتی است؛ مانند:
وِقْر (به کسر واو و سکون قاف) به معنای بار سنگین یا مطلق بار و
وَقار (به فتح واو و قاف) به معنای عظمت.
به برخی از مواردی که در
نهجالبلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود
بعد از
قتل طلحه و
زبیر در مقام
نصیحت فرمود:
«بِنا اهْتَدَيْتُمْ في الظَّلْماءِ، وَتَسَنَّمْتُمُ العلْياءَ، وبِنا انْفَجَرْتُم عَنِ السِّرارِ، وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الواعِيَةَ، كَيْفَ يُراعي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ.»«(اى مردم بصره!) از تاريكیهاى
جهالت و
گمراهی، به
وسیله ما
هدایت شديد، و به كمک ما به اوج ترقّى رسيديد،
صبح سعادت شما در پرتو شعاع وجود ما درخشيدن گرفت. كر باد گوشى كه نداى بلند پند و اندرز را درک نكند! مسلّماً گوشى كه با صيحه نادانى و جنايت كر شده است.»
(شرحهای خطبه:
)
امام (صلواتاللهعلیه) در
خطبه ۲۲۲ فرموده:
«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ.» «
خداوند متعال ياد خويش را جلاى قلبها قرار داده، كه در اثر آن گوش، پس از سنگينى مىشنود.»
(شرحهای خطبه:
)
به عامل
زکات مىنويسد:
«فَإِذا قَدِمْتَ عَلَى الْحَيِّ فَانْزِلْ بِمائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخالِطَ أَبْياتَهُمْ، ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكينَةِ وَ الْوَقارِ؛ حَتَّى تَقومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ، وَ لا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ.» «پس آنگاه كه به آبادى قبايل رسيدى، ابتدا در كنار
آب فرود آى و داخل خانههاشان مشو! سپس با آرامش و وقار به سوى آنان برو، تا در ميان آنها قرارگيرى، به آنها
سلام كن و از اظهار تحيّت به آنان بخل مورز.»
(شرحهای نامه:
)
امام (صلواتاللهعلیه) در
خطبه ۱۹۳ فرموده:
«يَعْفو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَيُعْطي مَنْ حَرَمَهُ، وَيَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ بَعيداً فُحشُهُ، لَيِّناً قَوْلُهُ، غائِباً مُنْكَرُهُ، حاضِراً مَعْروفُهُ، مُقْبِلاً خَيْرُهُ، مُدْبِراً شَرُّهُ في الزَّلازِلِ وَقورٌ، وَفي الْمَكارِهِ صَبورٌ، وَفي الرَّخاءِ شَكورٌ.» «
ستمکار (پشيمان) را مىبخشد و به آنكه محرومش ساخته
عطا مىكند؛ با آنكس كه پيوندش را قطع كرده مىپيوندد، از گفتار زشت و ناسزا بر كنار است، گفته هايش نرم، بدیهايش پنهان و نيکیهايش آشكار است نيكىهايش رو كرده و شرّش رخ بر تافته است در شدايد و مشكلات خونسرد و آرام، در برابر ناگواریها شكيبا و بردبار.»
(شرحهای خطبه:
)
از این مادّه مواردی متعدد در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وقر»، ج۲، ص۱۱۵۴.