اینکه انسان، کسی را برای حفظ آنچه از خویش بر جای میگذارد، به وصایت تعیین کند، مقبول عقل و فطرت انسانی است و همه شریعتها و دینها آن را پسندیدهاند. شریعتاسلام نیز برای وصایت حدود و قوانینی مشخّص برنهاده است.
پیامبران الهی (علیهم السلام) در امتهای پیشین نیز هنگام غیبت یا برای روزگار پس از خویش، وصی برمیگزیدهاند. وصایت از سنّتهای رایج همه پیامبران (علیمه السلام) بوده است. آنان از این گذر میخواستهاند آیین و شریعت خویش را ماندگار سازند و رسالت خود را دوام بخشند. آدم، شیث را به وصایت گمارد و نوح، سام را و ابراهیم، اسحاق را و موسی، هارون را و عیسی، شمعون را و سرانجام، پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) علی (علیه السلام) و یازده فرزند معصوم او را به وصایت برنهاد.
حقیقت وصایت همان ولایت- یعنی سرپرستی و زعامت امور دینی و دنیوی- است و پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) بر آن بسیار ارج مینهاد و بارها، با پافشاری تمام، از اهمیت آن سخن گفت.
سیره و سخن رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) نشان میدهد که وصایت و ولایت حضرت علی (علیه السلام) و یازده فرزندش، همسنگ نبوت و قرآن و بلکه روح نبوّت است. احادیث در این باره بسیارند و به روشنی و صراحت از اهمیت وصایت و ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) سخن میگویند.
در اینکه تعیین جانشین پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) و امام (علیه السلام) بر عهده کیست، فِرَق اسلامی با یکدیگر اختلاف دارند. شیعیان بر آناند که تنها خداوند است که او را بدین منصب میگمارد؛ همان گونه که پیامبران (علیهم السلام) را نیز خداوند به پیامبری میگمارد. دیگر فرقهها معتقدند که تعیین جانشین پیامبر از وظایف امّت است.