وِزْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وِزْر (به کسر واو و سکون زاء) از
واژگان نهجالبلاغه به معنی سنگینی و سنگین است. مواردی از آن در
نهجالبلاغه آمده است.
وِزْربه معنای سنگینی و سنگین است.
«موازره» به معنى يارى كردن نيز آمده است.
بعضی از مورد که در
نهجالبلاغه استفاده شده به شرح ذیل میباشد.
حضرت در مقام
موعظه فرمود:
«وَاِِنَّما أَنْتُم إِخْوانٌ عَلَى دينِ اللهِ، مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلاّ خُبْثُ السَّرائِرَ، وَسُوءُ الضَّمائِرِ، فَلا تَوازَرونَ، وَلا تَناصَحونَ، وَلا تَبَاذَلونَ، وَلا تَوَادّونَ.» «شما همه از نظر
دین خدا برادر (و برابريد) چيزى جز زشتى درون و سوء
نیّت، شما را از هم پراكنده نكرده، نه به يکديگر كمک مىكنيد و نه همديگر را
نصیحت، نه به هم
بذل و بخششى داريد و نه به يکدیگر مهر و
محبّت مىورزيد.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره
تألیف قلوب فرموده:
«لِيَتَأَسَّ صَغيرُكُمْ بِكَبيرِكُمْ، وَلْيَرأَفْ كَبيرُكُمْ بِصَغيرِكُمْ، وَلاَ تَكونوا كَجُفاةِ الْجاهِلِيَّةِ لا في الدّينِ يَتَفَقَّهونَ، وَلا عَنِ اللهِ يَعْقِلونَ، كَقَيْضِ بَيْض في أَداح يَكونُ كَسْرُهَا وِزْراً، وَيُخْرِجُ حِضانُهَا شَرّاً.» «بايد خردسالان شما به بزرگسالان تأسّى كنند و بزرگسالان شما به كودكانتان
رؤف و
مهربان باشند. همچون ستم پيشگان
دوران جاهلیّت مباشيد كه نه آگاهى از
دین داشتند و نه در شناسايى
خداوند انديشه مىكردند، يعنى همچون تخم افعى در لانه پرندگان (مباشيد) كه شكستن آن
گناه است (زيرا گمان مىرود تخم پرنده باشد) امّا جوجه آن شرّ و زيانبار است.»
(شرحهای خطبه:
)
آنگاه كه بعد از
قتل عثمان خواستند به حضرت
بیعت كنند فرمود:
«وَاعْلَموا أَنّي إنْ أَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ ما أَعْلَمُ، وَلَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقائِلِ وَعَتْبِ الْعاتِبِ، وَإِنْ تَرَكْتُموني فَأَنا كَأَحَدِكُمْ; وَلَعَلّي أَسْمَعُكُمْ وَأَطْوَعُكُمْ لِمنْ وَلَّيْتُموهُ أَمْرَكُمْ، وَأَنا لَكُمْ وَزيراً، خَيْرٌ لَكُمْ مِنّي أَميراً.» «آگاه باشيد، اگر
دعوت شما را اجابت كنم طبق آنچه خود مىدانم با شما رفتار مىكنم و به سخن اين و آن و سرزنش كنندگان گوش فرا نخواهم داد، اگر مرا رها كنيد من هم چون يكى از شما هستم، شايد من شنواتر و مطيعتر از شما نسبت به رييس
حکومت باشم، و در چنان حالى من
وزیر و مشاورتان باشم، بهتر از آن است كه
امیر و رهبرتان گردم.»
(شرحهای خطبه:
)
مواردی از آن در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وزر»، ج۲، ص۱۱۳۲.