وحی به انبیاء (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از دریافتکنندگان
وحی که در
آیات قرآن به آنها شاره شده،
انبیاء هستند.
دريافت وحى الهى، از سوى انبيا:
۱. «قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ ...؛
بگو: به خدا ايمان آورديم؛ و همچنين به آنچه بر ما نازل گردیده و نازل گردیده بر
ابراهیم و
اسماعیل و
اسحاق و
یعقوب و
اسباط (پيامبران از فرزندان يعقوب)؛ و آنچه به
موسی و
عیسی و ساير پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ در ميان هيچ يك از آنان فرقى نمى گذاريم....»
۲. «إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ ...؛
ما به تو وحى فرستاديم؛ همانگونه كه به
نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم....»
۳. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ...؛
و ما نفرستاديم پيش از تو، جز مردانى از اهل آباديها كه به آنها وحى مىكرديم....»
۴. «وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ؛
ولى
کافران به پيامبران خود گفتند: ما به يقين شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم كرد، مگر اينكه به آيين ما بازگرديد. در اين هنگام، پروردگارشان به آنها وحى فرستاد كه: ما
ستمکاران را هلاك مىكنيم.»
۵. «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ ...؛
فرشتگان را با روح و وحى الهى به فرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل مىكند....»
۶. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ...؛
و پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مىكرديم، نفرستاديم....»
۷. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ...؛
ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم....»
۸. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ ...؛
ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم....»
۹. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ ...؛
و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، مردم را
هدایت مىكردند؛ و به آنها وحى كرديم....»
۱۰. «وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ ...؛
به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده....»
۱۱. «رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ ...؛
او درجات بندگان صالح را بالا مىبرد، او صاحب
عرش است، روح (وحى الهى) را به فرمانش بر هر كس ازبندگانش كه بخواهد القاء مىكند....»
۱۲. «كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ ...؛
اين گونه خداوند به تو و پيامبرانى كه پيش از تو بودند وحى مىكند....»
۱۳. «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً ...؛
و امكان ندارد خدا با هيچ انسانى سخن بگويد، مگر از راه وحى....»
امام خمینی وحی را مشاهده انبیاء (علیهمالسّلام) از حقایق عینی میداند که از طریق تمثل حقایق بر عالم مثال یا
عالم ملکوت صورت میگیرد.
وحی با واژگانی چون الهام و کشف مرتبط است. الهام القای معنایی است در قلب از طریق فیض، بدون سعی و اکتساب. امام خمینی با تاثیرپذیری از متون دینی کوشیده است این مرزبندی را رعایت کند و با روشی که مبتنی بر قرآن، عرفان و برهان است به تبیین وحی بپردازد.
ایشان با فرق گذاشتن میان شناخت علمی و شناخت شهودی، بر این باور است که دو گونه شناخت از وحی امکانپذیر است. در معرفت عقلی و فلسفی، تنها میتوان به گوشهای از این پدیده پی برد، ولی در شناخت شهودی، میتوان با خود واقعیت ارتباط داشت، به این معنا که انسان باید از عوالم امکانی و تاریک طبیعت و دنیا خارج شود و به
مقام فنا برسد و از حالات جذبه و فنا به مقام بقا ترقی کند.
به اعتقاد امام خمینی مفهوم و حقیقت وحی دارای مراتبی است، در یکمرتبه کشف وحی الهی در مرحله حضرت علیه و اعیان ثابته در مرحله بعد کشف حقایق در
لوح و
قلم قدسی است که به مقدار احاطه علمی و نشئه کمال خود، به حقایق و شرایع و اختلاف آنها اطلاع پیدا میکند و گاهی ممکن است این حقایق از طریق غیب نفس و سرّ روح شریف پیامبر به واسطه فرشته وحی، در قلب پیامبر تنزل کند و گاهی در شهادت مطلقه بهگونهای دیگر و ممکن است این مراحل چندگانه اشاره به روایتی باشد که مراحل هفتگانه نزول قرآن را بر هفت حرف شمرده است.
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۲، ص۲۴۱، برگرفته از مقاله « دریافتکنندگان وحی (انبیاء)». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.