• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وحدانیّت خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توحید که از مهم‌ترین اصول ادیان ابراهیمی است، به معنای یگانه دانستن و یکتا شمردن حق‌تعالی است که در نقطه مقابل آن، شرک به خدا قرار دارد. نفی هرگونه شرک و شبیه و نظیر؛ و هرگونه ترکیب عقلی خارجی و وهمی از خداوند و اثبات بساطت باری‌تعالی، در دائره اثبات یکتایی و توحید حق‌تعالی می‌گنجد.



دلایل عقلی متعددی بر توحید و یگانگی خداوند اقامه شده است؛ مانند: برهان وحدت، برهان نظم، (هماهنگی عالم)؛ برهان وحدت انبیا؛ برهان نفی شبیه و مثل و نظیر؛ برهان بی‌نیازی خداوند و برهان بساطت و عدم محدودیت خداوند. در این بین آنچه می‌تواند آسان‌تر ما را به یگانگی خداوند برساند، شناخت این نکته است که حضرت حق وجود صرف است و وجود صرف به خاطر بی‌کرانگی وجودش، هیچ‌گونه ماهیت و حَدّ وجودی برای آن مطرح نیست. اگر شریکی برای واجب باشد هر کدام کمال مخصوص به خود را دارند و فاقد کمال مخصوص به دیگری هستند، و این با فرض نامتناهی بودن خداوند و وجود صرف بودن او منافات دارد. پس فرض خدای دیگر ممتنع است و خداوند شریکی ندارد.


"توحید" یکی از مهم‌ترین اصول دین اسلام، بلکه ادیان ابراهیمی به شمار می‌آید.


توحید در لغت به معنای یکی دانستن و در اصطلاح اهل کلام، یگانه دانستن و یکتا شمردن حق‌تعالی است و در نقطه مقابل آن، شرک به خدا قرار دارد که قرآن مجید از آن به عنوان ظلم عظیم («وَ اِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ») و گناه نابخشودنی («اِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ اَنْ یُشْرَکَ به وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ») تعبیر کرده است.


توحید دارای مراتب و درجاتی است که عبارت‌اند از: توحید ذاتی، صفاتی، افعالی (توحید در خالقیت و ربوبیت)، توحید عبادی، توحید در مالکیت و حاکمیت و قانون‌گذاری و توحید در اطاعت. در زیر تنها اشارتی و لو اجمالی به توحید ذاتی و براهین آن خواهیم داشت:


این مرتبه از توحید به دو مرتبه توحید واحدی و توحید احدی تقسیم می‌شود؛ توحید واحدی یعنی توحید در وجوب وجود و ضروری دانستن یک وجود و نفی هرگونه شرک و شبیه و نظیر؛ و توحید احدی یعنی نفی هرگونه ترکیب عقلی خارجی و وهمی از خداوند و اثبات بساطت باری‌تعالی؛ یعنی حق‌تعالی یک فرد از مفهوم کلی واجب‌الوجود که رقیب و فرد دیگری نداشته باشد (کلی منحصر به فرد) نیست، بلکه تصور فرد دیگر برای آن محال است. در فلسفه، این نوع از وحدت را وحدت حقه حقیقیه می‌نامند؛ در برابر وحدت عددی، جنسی، نوعی و مانند اینها.

۵.۱ - براهین اثبات توحید ذاتی

برای توحید ذاتی حق‌تعالی می‌توان دلایل عقلی بی‌شماری ارائه کرد که در آیات قرآن و روایات نیز شواهدی بر آن وجود دارد. در زیر به تعدادی از این دلایل اشاره می‌شود:

۵.۱.۱ - برهان وحدت هماهنگی عالم

اگر دو تدبیر و اراده در عالم هستی حاکم باشد، فساد و بی‌نظمی در عالم یافت می‌شود؛ پس نبودن فساد در عالم، دلیل بر وحدت ذات باری‌تعالی است. شایان ذکر است، گر چه این برهان اولا و بالذات، وحدت خالق و مدبّر را ثابت می‌کند، ولی می‌توان از آن به وحدت ذات نیز نایل آمد.

۵.۱.۲ - برهان وحدت انبیا

اگر ذات واجب‌الوجود بیش از یکی بود، هر آینه می‌بایست خدایان دیگر نیز به ارسال رسل بپردازند، تا مردم را هدایت کنند، ولی در هیچ جای عالم چنین اتفاقی نیفتاده است. به عبارت دیگر؛ نفس نیامدن پیغمبر از جانب شریک مفروض و نیز عدم مشاهده آثار ملک سلطنت شریک و همچنین شناخته نشدن افعال و صفات شریک دلیل بر نبود شریک است.
[۷] امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، نامه ۳۱.


۵.۱.۳ - برهان نفی شبیه

برهان نفی شبیه و مثل و نظیر: ذات خدا ذاتی است که از هر جهت نامتناهی و دارای تمام کمالات است. او وجودی است که از هر جهت که فرض کنیم نامحدود است. جایی نیست که نباشد، زمانی نیست که وجود نداشته باشد، کمالی نیست که دارا نباشد. او هیچ حد و مرزی ندارد و به فرموده قرآن کریم "ُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْاَرْضِ"، و " فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ". او در همه جا وجود داشته و محدود به حد و مرز خاصی نیست و از جمله، فوق زمان و مکان است.
[۱۲] مکارم شیرازی، ناصر، عقیده یک مسلمان، ص۴۳.
حال اگر خدای دیگری را فرض کنیم، باید آن خدا مثل ذات واجب‌الوجود باشد و بین آن دو ما به الاشتراک و ما به الامتیازی وجود داشته باشد؛ و چون خداوند، وجود صرف و نامتناهی است و به لحاظ کمال نامحدود است، شبیه و نظیری ندارد، پس فرض خدای دیگر ممتنع است.

۵.۱.۴ - برهان بی‌نیازی خداوند

در جای خود به اثبات رسیده است که هیچ نوع نیازمندی در وجود خداوند راه ندارد. بدیهی است که نفی نیازمندی به معنای نفی ترکیب از خداوند است؛ زیرا موجود مرکب، به اجزای خود محتاج است، پس می‌توان با نفی نیاز از خداوند، توحید ذاتی به معنای بساطت واجب تعالی را اثبات کرد. (آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که بر بی‌نیازی خداوند دلالت می‌کنند؛ مانند «وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ»

۵.۱.۵ - برهان بساطت

برهان بساطت و عدم محدودیت خداوند: همان‌گونه که بیان گردید و در جای خود نیز براهین زیادی بر آن اقامه گشته است، حضرت حق وجود صرف است و وجود صرف به خاطر بی‌کرانگی وجودش، هیچ‌گونه ماهیت و حَدّ وجودی برای آن مطرح نیست. اگر شریکی برای واجب باشد هر کدام کمال مخصوص به خود را دارند و فاقد کمال مخصوص به دیگری هستند، پس هر کدام مرکب از وجدان و فقدان هستند که این قسم از ترکیب (ترکیب از وجدان و فقدان و به عبارت دیگر وجود و عدم)، بدترین قسم از ترکیب است.
[۱۵] جوادی آملی، عبداللَّه، شرح حکمت متعالیه (اسفار اربعه)، ج۶، بخ ۱، ص۴۳۴ - ۴۳۳ - انتشارات الزهراء.
بر این اساس ممکن الوجود به خاطر محدودیت وجودی یارای در کنار وجود حضرت حق قرار گرفتن را ندارد؛ چرا که بساطت و عدم محدودیت وجود باری‌تعالی او را از شریک منزّه ساخته است.


۱. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۳.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۴۸.    
۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.    
۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۱.    
۵. احقاف/سوره۴۶، آیه۴.    
۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۵.    
۷. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، نامه ۳۱.
۸. مکارم شیرازی، ناصر، عقیده یک مسلمان، ص۳۸، مطبوعاتی هدف، چاپ اول.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، خدا را چگونه بشناسیم، ص۳۷.    
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۳.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، عقیده یک مسلمان، ص۴۳.
۱۳. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۱۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.    
۱۵. جوادی آملی، عبداللَّه، شرح حکمت متعالیه (اسفار اربعه)، ج۶، بخ ۱، ص۴۳۴ - ۴۳۳ - انتشارات الزهراء.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «دلیل عقلی یگانگی خدا چیست»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۰۷.    




جعبه ابزار