والدین (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
والدین:
(إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ) والدین: به معنى «پدر و مادر» است.
والد به معناى پدر و
والدة به معنای مادر است.
گاهى از باب تغليب،
والد بر والده هم گفته شده است و
«والدين» اطلاق بر هردو مىباشد.
جمع والدة
«والدات» (مادران) است.
به مواردی از کاربرد
والدین در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا) (و
پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. هرگاه يكى از آن دو، يا هر دو، نزد تو به سنّ پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار و بر آنها فرياد مزن و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين جمله عطف است بر جمله قبلى و معنايش چنين است پروردگارت چنين حكم رانده كه: تحسنوا بالوالدين احسانا و احسان در فعل، مقابل بدى و آزار است. معلوم مىشود مساله
احسان به پدر و مادر بعد از مساله توحيد خدا واجبترين واجبات است هم چنان كه مساله عقوق بعد از شرک ورزيدن به
خدا از بزرگترين
گناهان کبیره است و به همين جهت اين مساله را بعد از مساله
توحید و قبل از ساير احكام اسم برده و اين نكته را نه تنها در اين
آیات متذكر شده، بلكه در موارد متعددى از كلام خود همين ترتيب را به كار بسته است.
(وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَ آتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنكُمْ وَ أَنتُم مِّعْرِضُونَ) (و به ياد آوريد زمانى را كه از
بنیاسرائیل پيمان گرفتيم كه جز
خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و مستمندان نيكى كنيد و به مردم سخن نيک بگوييد و
نماز را برپا داريد و
زکات بپردازيد. سپس با اينكه پيمان بسته بوديد همه شما- جز عدّه كمى- سرپيچى كرديد و از وفاى به پيمان خود روىگردان شديد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و مساكين احسان مىكنيد به خلاف اينكه امر بصورت امر و نهى به صورت نهى اداء شود، كه اين نكته را نمیرساند.
بعد از سياق غيبت همانطور كه گفتيم مجددا منتقل به سياق خطابى میشود، كه قبل از حكايت ميثاق بود و اين انتقال فرصتى داده براى اينكه به ابتداى كلام برگشت شود، كه روى سخن به بنىاسرائيل داشت و در نتيجه دو جمله:
(وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ) و
(ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ) به هم متصل گشته، سياق كلام از اول تا باخر منتظم میشود.
اين جمله امر و يا بگو خبرى به معناى امر است و تقدير آن
(احسنوا بالوالدين احسانا و ذى القربى و اليتامى و المساكين) میباشد، ممكن هم هست تقدير آن را
(و تحسنون بالوالدين احسانا) گرفت، (خلاصه كلام اينكه كلمه (احسانا) مفعول مطلق فعلى است تقديرى حال يا آن فعل صيغه امر است و يا جمله خبرى) نكته ديگرى كه در آيه رعايت شده، اين است كه در طبقاتى كه امر باحسان بانان نموده، ترتيب را رعايت كرده، اول آن طبقهاى را ذكر كرده، كه احسان به او از همه طبقات ديگر مهمتر است و بعد طبقه ديگرى را ذكر كرده، كه باز نسبت بساير طبقات استحقاق بيشترى براى احسان دارد، اول پدر و مادران را ذكر كرده، كه پيداست از هر طبقه ديگرى باحسان مستحقترند، چون پدر و مادر ريشه و اصلى است كه آدمى به آن دو اتكاء دارد و جوانه وجودش روى آن دو تنه روئيده، پس آن دو از ساير خويشاوندان به آدمى نزديکترند.
بعد از پدر و مادر، ساير خويشاوندان را ذكر كرده و بعد از خويشاوندان، در ميانه
اقرباء، يتيم را مقدم داشته، چون ايتام به خاطر خوردسالى و نداشتن كسى كه متكفل و سرپرست امورشان شود، استحقاق بيشترى براى احسان دارند. كلمه (يتامى) جمع يتيم است، كه به معناى كودک پدر مرده است و به كودكى كه مادرش مرده باشد، يتيم نمیگويند، بعضى گفتهاند: يتيم در انسانها از طرف پدر و در ساير حيوانات از طرف مادر است.
كلمه (مساكين) جمع مسكين است و آن فقير ذليلى است كه هيچ چيز نداشته باشد و كلمه (حسنا) مصدر بمعناى صفت است، كه به منظور مبالغه در كلام آمده و در بعضى قراءتها آن را (حسنا) بفتحه حاء و نيز فتحه سين خوانده شده است، كه بنابرآن قرائت، صفت مشبهه میشود و به هرحال معناى جمله اين است كه (به مردم سخن حسن بگویيد) و اين تعبير كنايه است از حسن معاشرت با مردم، چه كافرشان و چه مؤمنشان و اين دستور هيچ منافاتى با حكم قتال ندارد تا كسى توهم كند كه اين آيه با آيه وجوب قتال نسخ شده، براى اينكه مورد اين دو حكم مختلف است و هيچ منافاتى ندارد كه هم امر به حسن معاشرت كنند و هم حكم به قتال، هم چنان كه هيچ منافاتى نيست در اينكه هم امر به حسن معاشرت كنند و هم در مقام تاديب كسى دستور به خشونت دهند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ اعْبُدُواْ اللّهَ وَ لاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَ بِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا) (و خدا را بپرستيد و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد و به پدر و مادر، نيكى كنيد؛ همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه نزديک و همسايه دور و دوست و همنشين و واماندگان در سفر و بردگانى كه مالک آنها هستيد؛ زيرا خداوند، كسى را كه متكبّر و فخرفروش است و از اداى حقوق ديگران سرباز مىزند، دوست نمىدارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: ظاهرا كلمه احسانا مفعول مطلق براى فعلى تقديرى باشد و تقدير آيه، احسنوا بالوالدين احسانا باشد و كلمه احسانا هم با حرف (با) متعدى مىشود و هم با حرف (الى)، هم گفته مىشود: احسنت به و هم گفته مىشود احسنت اليه به او احسان كردم.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَكُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَ صَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ) (بگو: بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما
حرام كرده است برايتان بخوانم: اينكه چيزى را همتاى خدا قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد و فرزندانتان را از ترس فقر، نكشيد؛ ما شما و آنها را روزى مىدهيم و به كارهاى زشت نزديک نشويد، چه آشكار باشد چه پنهان و انسانى را كه خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانيد، مگر بحق و از روى استحقاق. اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش كرده، تا بينديشيد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: يعنى احسان كنيد به پدر و مادر احسان كردنى. در
مجمع البیان گفته: تقدير كلام اين است كه خداوند سفارش كرده درباره پدر و مادر احسان را و كلام خود را چنين توجيه كرده كه: جمله حرم اللَّه كذا- خداوند فلان چيز را حرام كرده معنايش اين است كه خداوند پيغمبر خود را سفارش كرده كه فلان چيز را تحريم كند و امت خود را امر به اجتناب از آن نمايد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَ هْنًا عَلَى وَ هْنٍ وَ فِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ) (و ما به
انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم؛ مادرش او را با ناتوانى روز افزون حمل كرد و دوران شيرخوارگى او در دوسال پايان مىيابد؛ آرى به او توصيه كردم كه براى من و براى پدر و مادرت شكر به جا آور كه بازگشت همه شما به سوى من است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: اين جمله تفسير
(وَصَّيْنَا ...) است و معنايش اين است كه وصيت ما همانا امر به شكر پدر و مادر بود، هم چنان كه امر به شكر خدا نيز كرديم و جمله
(إِلَيَّ الْمَصِيرُ) انذار و تاكيد امر به شكر است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ) (پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه
مؤمنان را، در آن روزى كه حساب برپا مىشود، بيامرز!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: اين جمله، فقره دوم از دعاى
ابراهیم (علیهالسلام) است كه فرزندانش را در آن شركت داده است. و دعاى اولش جمله
(وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ) و دعاى سومش جمله
(رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ) است كه پدر و مادر و عموم مؤمنين را در آن شركت داده.
نكتهاى كه در هر سه فقره رعايت شده اين است كه
ابراهیم در همه آنها خودش را به عنوان مفرد و مستقل ذكر كرده.
در دعاى اولش گفته است:
و اجنبنىو در دومى گفته است:
اجعلنىو در سومى گفته است:
اغفر لىو اين بدان جهت بوده كه خواسته است علاوه بر فرزندانى كه در اين موقع داشته، تمامى ذريه آيندهاش را هم به خود ملحق سازد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
چنانكه در آيه ۲۲۳
سوره بقره مىخوانيم:
(وَ اَلْوٰالِدٰاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاٰدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كٰامِلَيْنِ) «و مادران، فرزندان خود را دو سال كامل شير مىدهند.»
كه فقط در همين آيه به كار رفته است. بههرحال منظور از آيه مورد بحث (
اسراء/ ۲۳) مسأله
توحید و بلافاصله نيكى به «
والدين» است.
چنانكه ابراهيم (علیهالسلام) در آخرين دعا و تقاضايش به پروردگار مىگويد:
(رَبَّنَا اِغْفِرْ لِي وَ لِوٰالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ اَلْحِسٰابُ)«پروردگارا، من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را روزى كه حساب برپا مىشود بيامرز.»
در چهار سوره از
قرآن مجيد، نيكى به «
والدين» بلافاصله بعد از مسأله توحيد قرار گرفته است:
اين هم رديف بودن، بيانگر اين است كه
اسلام تا چه حدّ براى پدر و مادر احترام قايل است؛ اهميّت اين موضوع تا آن پايه است كه هم
قرآن و هم روايات صريحا توصيه مىكنند كه حتّى اگر پدر و مادر كافر باشند رعايت احترامشان لازم است. در
سوره لقمان، آيه ۱۵ مىخوانيم:
«اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرک شوى اطاعتشان مكن، ولى در زندگى دنيا به نيكى با آنها معاشرت نما.»
شكرگزارى در برابر پدر و مادر در
قرآن مجيد در رديف شكرگزارى در برابر نعمتهاى خدا قرار داده شده، چنانكه مىخوانيم:
(... أَنِ اُشْكُرْ لِي وَ لِوٰالِدَيْكَ...)«(آرى به او توصيه كردم) كه شكر براى من و براى پدر و مادرت بجا آور.»
با اينكه نعمت خدا بيش از آن اندازه است كه قابلاحصا و شماره باشد، ولى مىتواند دليل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران محسوب شود.
امام صادق (علیهالسلام) مىفرمايد:
«اگر چيزى كمتر از «اف» وجود داشت خدا از آن نهى مىكرد و اين حدّاقل مخالفت و بىاحترامى نسبت به پدر و مادر است...» (جامع السعادات، ج ۲۵۸/۲.)
با اينكه جهاد يكى از مهمترين برنامههاى اسلامى است، مادام كه جنبه وجوب عينى پيدا نكند، يعنى داوطلب به قدر كافى باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است و اگر موجب ناراحتى آنها شود، جايز نيست.
در مورد ساير واجبات كفايى و همچنين مستحبات، مسأله همينگونه است و درباره والدين، احاديث و روايات فراوان است كه شرح آنها موجب تطويل كلام مىشود، سخن خود را در اين زمينه با حديثى از
امام کاظم (علیهالسلام) پايان مىدهيم: امام (علیهالسلام) مىفرمايد:
«كسى نزد پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمد و از حق پدر و فرزند سؤال كرد، فرمود: بايد او را با نام صدا نزند (بلكه بگويد پدرم) و جلوتر از او راه نرود و قبل از او ننشيند و كارى نكند كه مردم از پدرش بدگويى كنند» (نگويند خدا پدرت را نيامرزد كه چنين كردى).
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر
لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «والدین»، ج۴، ص۷۳۳.