• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

واقعه کشف حجاب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کشف حجاب یا واقعه کشف حجاب، از رویدادهای دوره رضاخان که با تصویب قانونی در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۱۴ش، زنان و دختران ایرانی را از استفاده چادر، روبند و روسری منع کرد.
هرچند مسئله بی‌حجابی از زمان ناصرالدین شاه آغاز شده بود اما رسمیت نداشت تا اینکه رضاشاه با سفر به ترکیه و دیدن تمدن تجددگرایانه، تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند و از همان زمان مسئله کشف حجاب را مطرح کرد و مدت‌ها با زمینه‌سازی، نهایتا در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ش به تصویب و آنرا اجباری کرد. در پی این اقدام، علمای شهرهای مختلف ایران به این تصمیم، اعتراض‌ کردند که شدیدترین آنها در مشهد بود که به قیام مسجد گوهرشاد معروف گشت، دولت برای سرکوبی این اعتراض، به مردم حمله کرده و کشتار عظیمی در مشهد انجام داد که تا آن روز در ایران کم‌سابقه بود.
از عوامل گسترش بی‌حجابی، حمایت رضا‌شاه از زنان بی‌حجاب، آزادی اقلیت‌های مذهبی مثل ارمنی و زرتشتی و کشف حجاب اعضای خانواده سلطنتی را می‌توان برشمرد.



حجاب از ضروریات اسلام است. فقهای شیعی، بلکه همه علمای دین از صدر اسلام تاکنون، با توجه به دلایل نقلی (آیات و روایات) و عقلی، به وجوب حجاب، حکم کرده و آن را از احکام مسلم و ضروری اسلام دانسته‌اند. آیات و روایات متعدد دیگر... و در تشریح دلیل‌ها و حکمت آن رساله‌ها و کتاب‌های فراوانی نگاشته‌اند.
برخلاف پندار برخی از روشنفکران سکولار، حجاب در ایران باستان و دیگر ملل گوناگون جهان، پیش از اسلام نیز وجود داشته است. به گفته "ویل دورانت" حجابی که در میان قوم یهود وجود داشته خیلی سخت‌تر از اسلام بوده است. در میان یهودیان اگر زنی به نقض قانون می‌پرداخت و یا با مردان نامحرم به گفتگو می‌نشست و یا در خانه خود صدایش را طوری بلند می‌کرد که همسایگان می‌توانستند آن را بشنوند، مرد حق داشت بدون مهریه او را طلاق دهد.
[۴] ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجه احمد آرام و دیگران، تهران، انتشارات هنرهای زیبا، ۱۳۴۳، ج۱۲، ص۳۰.

در ایران باستان نیز زنان دارای حجاب بوده‌اند. ویل دورانت در این‌باره می‌گوید: «در ایران باستان معمولاً ‌زنان در‌ اندرون خانه بودند و مخفی نگه داشته می‌شدند».
[۵] ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجه احمد آرام و دیگران، تهران، انتشارات هنرهای زیبا، ۱۳۴۳، ج۱۲، ص۳۰.



در روزگار صفویه، زندیه و قاجاریه، چادر حجاب رسمی به شمار می‌آمد.
از زمان ناصرالدین شاه در پی توجه او به فرهنگ تغییراتی در نوع پوشش زنان درباری به وجود آمد و دامن‌های کوتاه متداول شد و بی‌حجابی در میان برخی از خانواده‌های اشراف رسوخ کرد و در روزگار مشروطیت روشنفکران غرب‌زده با الگوگیری از غرب بحث بی‌حجابی را مطرح کردند و حجاب را مخالف تمدن و تجدد شمردند.
[۶] آدمیت، فریدون،‌ اندیشه‌های آقاخان کرمانی، تهران، انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص۱۹۵.
[۷] آدمیت، فریدون،‌ اندیشه‌های آقاخان کرمانی، تهران، انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص۱۹۴.
تا اینکه در تاریخ معاصر ایران، قرةالعین وابسته به بابیه، اولین زنی بود که پوشش خود را برداشت. تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه و صدیقه دولت‌آبادی نیز از پیشگامان رفع حجاب هستند.
[۸] مجله‌ی زن روز، ش ۱۹۹، سال ۴۷، شنبه ۱۴ دی ماه، ص۵۱.



رضاخان به کمک جریان وابسته روشنفکری، تمام تلاش خود را در تغییر لباس ملی بکار گرفت و به عنوان لباس متحدالشکل، مردم را مجبور به تغییر لباس و کلاه نمود، حتی لباس روحانیت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه نمود.

۳.۱ - سفر رضاخان به ترکیه

سفر رضاخان به ترکیه که در آن هنگام به وسیله تمام مصطفی پاشا (آتاتورک) عرصه تاخت و تاز فرهنگ غرب قرار گرفته بود و فرهنگ اسلامی با زور از صحنه زندگی مردم خارج می‌شد، یکی از توطئه‌های روشنفکران وابسته بود تا رضاخان، تحت تاثیر قرار گرفته و در تغییر ماهیت ملی و اسلامی مردم ایران تلاش بیشتری بنماید.
نقل شده: محمدعلی فروغی مدتی سفیر کبیر ایران در ترکیه بود. در آن مدت بین او و "کمال آتاتورک" رئیس جمهور و "عصمت اینونو" نخست وزیر و سایر مقامات ترکیه، روابط بسیار حسنه‌ای ایجاد شده بود، به‌طوری که در تمام مدت، او مورد مشورت مقامات ترکیه قرار می‌گرفت. مراد از این نزدیکی این بود که شاه از نزدیک با مظاهر تمدن اروپا، که به وضع شایانی در ترکیه رواج یافته بود، آشنا شود و بعد به عنوان سوغات، قسمتی از آن تمدن را در ایران پیاده نماید.
رضاشاه روز دوازدهم خرداد ۱۳۱۳ عازم ترکیه شد. مدت مسافرت شاه در ترکیه چهل روز به طول انجامید و کمال آتاتورک از شاه ایران تجلیل شایسته‌ای کرد. رضاشاه وقتی که به ایران بازگشت تصمیم گرفت، ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند. تغییر کلاه، کشف حجاب، تاسیس دانشگاه، تمام اینها سوغات ترکیه بود. فروغی با مهارت خاصی موفق به انجام خواسته‌های خود شد، بدون اینکه شخصاً قدمی برداشته باشد.
[۹] هدایت، مهدی قلی‌خان (فخرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۵۷، ص۴۰۴.
فروغی خود مجدداً رئیسالوزراء رضاخان شد و نتایج سفر رضاخان به ترکیه را پی گرفت.
محمدرضا اعتراف می‌کند که: «ایران پس از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که رسماً حجاب را ممنوع ساخت.»
[۱۰] ماموریت برای وطنم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۰، ص۴۶۷.


۳.۲ - جوگیری رضاخان در ترکیه

رضاشاه در مدت سفر به ترکیه با همه زوایای غرب‌گرایی و شیوه زدودن ارزش‌های ملی و اسلامی رژیم آتاتورک آشنا شد و وقتی به ایران بازگشت تصمیم گرفت که ایران را به پای ترکیه برساند. مخبرالسلطنه که از سال ۱۳۰۶ تا ۲۲ شهریور ۱۳۱۳ به مدت شش سال نخست‌وزیر رضاشاه بود می‌نویسد: «فکر تشبه به اروپا از آن (ترکیه) بر سر پهلوی آمد.»
[۱۱] هدایت، مهدی قلی‌خان (فخرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۵۷، ص۴۰۵.

به هنگام حضور شاه در ترکیه، او از مدرسه‌ای دخترانه در آنکارا به نام عصمت پاشاه دیدن کرد. در آن مدرسه دختران بی‌حجاب هنگام ورود شاه با کف زدن‌های ممتد، مقدم او را گرامی داشتند.
[۱۲] صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینه ما پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشی، ۱۳۸۴، ص۱۱۷ به نقل از روزنامه‌ی اطلاعات شماره ۲۲۳۳.
رضاشاه پس از این دیدار به سفیر کبیر ایران، مستشارالدوله صادق می‌گوید: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً‌ زنان اقدام کنیم».
[۱۳] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله‌ی ایران، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، ج۶، ص۱۵۷.


۳.۳ - تشکیل کانون بانوان

تشکیل کانون بانوان، به ریاست افتخاری شمس پهلوی و بانو هاجر تربیت بود، که اینان - در سخنرانی‌های خود که در دانشسرای مقدماتی برگزار شد- حل همه مشکلات و بدبختی‌های زنان را در رفع حجاب می‌دانستند.
[۱۴] ملک، فاطمه، حجاب و کشف حجاب در ایران، تهران، مؤسسه مطبوعاتی عطایی، سال ۱۳۶۸، ص‌۱۲۲.

در جلسات کانون بانوان که بیشتر در حضور دختران رضاشاه (شمس و اشرف) تشکیل می‌شد، مشکلات مربوط به عدم پذیرش جامعه برای ترک حجاب مورد بررسی قرار می‌گرفت و تصمیمات لازم اتخاذ می‌شد. این کانون‌ها از شهرهای مهم از جمله اصفهان دارای شعبه گردید تا به پندار دست‌اندرکاران کشف حجاب، زنان را با اصول شرقی و مدنیت غربی آشنا سازند.
[۱۵] صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینه ما پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشی، ۱۳۸۴، ص۱۲ به نقل از روزنامه‌ی اطلاعات شماره ۲۲۳۳.

افزون بر عوامل یاد شده، روزنامه‌ها و مجله‌های زنانه از جمله زبان زنان به مدیریت صدیقه دوست‌آبادی در اصفهان و تهران، نام بانوان به مدیریت شهناز آزاد و مجله جهان زنان به سردبیری فخرآماق پارسا در مشهد و تهران و از همه مهمتر مجله «عالم نسوان» به مدیریت نوابه صفوی و... از عوامل بسترسازی و زمینه‌سازی کشف حجاب بودند. این مجله‌ها نیز حجاب را سر راه ترقی و پیشرفت معرفی کرده و به رفع حجاب تشویق می‌کردند.
[۱۶] ‌هاشمی صدر، محمد، تاریخ جراید و مجلات در ایران، اصفهان، انتشارات کمال، ۱۳۶۳، ج۳ـ۴، ص۶.
[۱۷] ‌هاشمی صدر، محمد، تاریخ جراید و مجلات در ایران، اصفهان، انتشارات کمال، ۱۳۶۳، ج۳ـ۴، ص۱۶۹.
[۱۸] بامراد، بدرالملوک، زن ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید تهران، ابن سینا، ۱۳۴۷، ص۵۰.
[۱۹] بامراد، بدرالملوک، زن ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید تهران، ابن سینا، ۱۳۴۷، ص۵۸.


۳.۴ - فرهنگ کردن بی‌حجابی

گسترش مدارس دخترانه به شیوه ارزیابی از عوامل دیگر بود که توسط مبلغان مسیحی پایه‌گذاری شد و بعدها به وسیله برخی از بانوان غرب‌گرا و متجدد گسترش یافت.
[۲۰] صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینه ما پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشی، ۱۳۸۴، ص۱۱۱، به نقل از روزنامه‌ی اطلاعات شماره ۲۲۳۳.

در این مدارس کشف حجاب را به دانش‌آموزان به عنوان یک فرهنگ می‌آموختند و در این مدارس از حجاب نکوهش و بی‌حجابی را ستایش می‌کردند و دختران نیز صف منظم و آراسته‌ای تشکیل می‌دادند و سرودها می‌سراییدند و سپس به دروس در حضور وزیر معارف علی اصغر حکمت می‌پرداختند.
[۲۱] صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینه ما پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشی، ۱۳۸۴، ص۱۱۲ به نقل از روزنامه‌ی اطلاعات شماره ۲۲۳۳.


۳.۵ - حمایت از زنان بی‌حجاب

یکی از سفرنامه‌نویسان خارجی که در سال ۱۳۱۲ مشغول یادداشت مسائل مربوط به ایران بوده است، می‌نویسد:
«می‌گویند: حدود دو سال پیش شاه دستور داده بود، تمام کسانی که می‌توانند چادرشان را از سرشان بردارند
[۲۲] بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۳۱.
[۲۳] بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۸۵.
و نیز به گفته وی به گونه‌ای سری و محرمانه توافق شده بود که اگر زنی مایل باشد، بدون چادر بیرون بیاید، می‌تواند این کار را انجام دهد و اگر ملایی یا یک فرد عادی ایجاد مزاحمت کند، شهربانی از این زنان حمایت می‌کند.»
[۲۴] بامراد، بدرالملوک، زن ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید تهران، ابن سینا، ۱۳۴۷، ص۹۱.


۳.۶ - آماده‌سازی افکار عمومی

برنامه‌هایی که رضاشاه انجام می‌داد، برای آماده‌سازی افکار عمومی، جهت تبدیل طرح کشف حجاب به یک قانون بود که در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۱۴ تصویب و به اجرا گذاشته شد. درست است که کشف حجاب اجباری در این زمان صورت گرفته بود، ولی زمینه‌های آن از پیش فراهم شده بود.
محمدرضا شاه می‌گوید: «پدرم بعداً به رفع حجاب زنان اقدام کرد و در اثر تشویق و تحریص وی در سال ۱۳۰۹ برای نخستین‌بار، بانوان طبقه اول در خانه‌های خود در مجالس مهمانی، به لباس زنان اروپایی درآمدند و عده کمی هم جرئت کردند، بدون حجاب در خیابان‌ها ظاهر شوند. در سال ۱۳۱۳ آموزگاران و دختران دانش‌آموز از داشتن حجاب ممنوع شدند.»
[۲۵] ماموریت برای وطنم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۰، ص۴۶۴.



برای برداشتن حجاب بانوان، مجالس جشن و سخنرانی‌هایی ابتدا در تهران و شهرهای شمال ایران و سپس به تدریج در سایر شهرها برقرار می‌گردید، ولی پیشرفت زیادی نداشت و اکثریت مردم نه تنها استقبالی نمی‌کردند، بلکه با نظر تنفر می‌نگریستند تا روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴، که شاه به اتفاق ملکه و شاهدخت‌ها به دانشسرای عالی رفتند تا شاه گواهینامه فارغ‌التحصیلان را به دست خود دانشجویان بدهد و این روز را برای زنان روز ترقی و پیشرفت و سعادت برای خدمت به کشور بنامند.
[۲۶] واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۲۵.



بلافاصله بعد از مراسم ۱۷ دی در تهران دو امر پیش‌ آمد که یکی به افراط و دیگری به تفریط بود. از یک طرف بعضی از زن‌های معلوم‌الحال به کافه‌ها و رقاص‌خانه‌ها هجوم آورده و در نظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقص‌های معمول فرنگستان، مشغول دست‌افشانی و پایکوبی شدند و از طرف دیگر مامورین شهربانی و پلیس‌ها در تهران، فرمانداری‌ها و بخش‌داری‌ها در شهرها و قصبات مملکت برحسب دستور وزارت کشور به زنان، بی‌خبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب می‌کردند، حتی چادر و نقاب آنان را پاره می‌کردند.
[۲۷] سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، کشف حجاب.

دیگر اینکه در طول سخنرانی شاه، بعضی از بانوان چنان از بی‌حجابی خود ناراحت بودند که رو به دیوار ایستاده و روی خود را بر نمی‌گرداندند و از گریه خود نمی‌توانستند، جلوگیری نمایند. (این هم رفع حجاب اجباری) از فردای آن روز، بر سر کردن چادر در خیابان‌های تهران ممنوع گردید.
[۲۸] ملک، فاطمه، حجاب و کشف حجاب در ایران، ص۱۴۷.



غالباً مطالبی که در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان تحت عناوین متعدد از جمله نهضت آزادی زنان مورد تاکید قرار می‌گرفت، این بود که وجود حجاب اولاً، خلاف تمدن ثانیاً، خلاف قانون طبیعت و ثالثاً سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه کار می‌شود.
مخبرالسلطنه هدایت که خود بیش از شش سال و سه ماه به عنوان رئیسالوزراء در خدمت رضاشاه بود، در خاطرات خود سه اصل یاد شده را این‌گونه تحلیل می‌کند: (در این اوقات سال‌ها بعد از تصویبِ تغییر لباس ۶دی ۱۳۰۷) روزی به شاه عرض کردم، تمدنی که آوازه‌اش عالم‌گیر است دو تمدن است، یکی تظاهرات در بولوارها، یکی تمدن ناشی از لابراتورها، تمدنی که مفید است و قابل تقلید، تمدن ناشی از لابراتورها و کتابخانه‌ها است. گمان کردم به این عرض من توجهی فرمودند، آثاری که بیشتر ظاهر شد، تمدن بولوارها بود که به کار لاله‌زار می‌خورد و مردم بی‌بندوباری خوستار بودند».
[۲۹] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله‌ی ایران، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، ج۶، ص۲۵۸.

در جای دیگر ضمن استهزاء روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ در مورد نقش زن ایرانی در اقتصاد کشور می‌نویسد: «۱۷ دی روز ورود به صحنه تمدن است، مملکت را آوازه تمدن و ترقی فرا گرفته است. آنان که مشغول خانه‌داری بودند به عرصه ولنگاری قدم نهادند. در هیچ جای و نیازی به قدر ایرانی کار نمی‌کرد و نمی‌کند، در شهرها و روستاها زن علاوه بر کارخانه‌داری بزرگ‌ترین کمک را به اقتصاد مملکت می‌کند. قالی، گیلم، جاجیم، اغلب از زیر دست زن بیرون می‌آید یا دخترها.»
[۳۰] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله‌ی ایران، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، ج۶، ص۲۶۱.



از عواملی که در گسترش بی‌حجابی نقش داشت، حمایت رضا‌شاه از زنان بی‌حجاب بود. این نکته هم خواست دولت‌مردان داخلی بود و هم به گفته مخبرالسلطنه خواست دولت‌های خارجی.
[۳۱] بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۸۴.
[۳۲] بامراد، بدرالملوک، زن ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید تهران، ابن سینا، ۱۳۴۷، ص۹۱.

بنا به گفته بدرالملوک بامراد رضاشاه پیش از اعلام رسمی کشف حجاب به پلیس دستور داده بود که از زنان بی‌حجاب حمایت کند.
[۳۳] صلاح، مهدی، کشف حجاب، ص۱۱۵، به نقل از مجله زن روز، شماره ۱۹۹، سال ۴۷، شنبه چهاردهم دی ماه.
بنا به اظهار دیلی تلگراف، حضور تحصیل‌ کردگان ایران در خیابان‌های تهران با زن‌های اروپایی خود که لباس اروپایی پوشیده بودند، فوق‌العاده چشم‌گیر بود و همین عاملی شد که زنان متجدد و اشراف در معابر عمومی بتوانند از لباس‌های اروپایی و رفع حجاب استفاده کنند.
[۳۴] صلاح، مهدی، کشف حجاب، ص۱۲۰، به نقل از مجله زن روز، شماره ۱۹۹، سال ۴۷، شنبه چهاردهم دی ماه.

از عوامل دیگر که در گسترش بی‌حجابی نقش داشت آزادی اقلیت‌های مذهبی بود، زنان ارمنی و زرتشتی، اجازه داشتند، آزادانه لباس بپوشند. برابر گزارش نظمیه مازندران در خرداد ۱۳۰۹ رفت و آمد یک زن بی‌حجاب کلیمی در معابر مورد اعتراض، علما واقع شده بود و حکومت مازندران در این زمینه از عمل این زن پشتیبانی کرد و اعتراض علما را وارد ندانست و اعلام کرد که زنان کلیمی در کشف حجاب آزادند.
[۳۵] بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۹۱.

اعضای خانواده سلطنتی نیز در این نمایش نقش اساسی داشتند. شاهدخت و ماهدخت دختران بزرگ شاه به فرمان پدر چادر از سر برداشتند و با همراهان سوار بر اسب در خیابان‌های تهران گردش می‌کردند.
[۳۶] بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۹۲.
[۳۷] بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۹۱.



به دلیل ریشه‌دار بودن تفکرات دینی و حضور طولانی مدت مذهب در ایران، سیاست اسلام‌زدایی با مقاومت اجتماعی مواجه شد و در پی اجرای مقدمات طرح کشف حجاب، نخستین واکنش را علمای شیراز بروز دادند. علما پس از دریافت گزارش از چگونگی برگزاری مراسم جشن در مدرسه دخترانه شیراز تصمیم گرفتند، مخالفت خود را بیان کنند تا از اعمال مشابه در سایر نقاط ایران جلوگیری شود. آنها طی تلگرافی به شاه اعتراضات رسمی خود را اعلام کردند
[۳۸] حیدریان، فاطمه، کشف حجاب به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، ص۷۶ـ۷۷.
[۳۹] واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۰۲.
[۴۰] واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۰۳.
و شاه هم بی‌توجه به پاسخ علما، اقدامات جدی خود را پی‌گیری کرد.
پس از علمای شیراز و اعتراضات پراکنده روحانیون در مناطق دیگر، روحانیون مشهد، شدیدترین اعتراض‌ها را نسبت به اجرای این طرح بیان کردند و در اعتراض وسیع به این اقدام ضد اسلامی، در مسجد گوهرشاد خواستار رسیدگی به وضعیت ایجاد شده و توضیح دولت شدند. خبر این تجمع عظیم به تهران رسید، شاه دستور متفرق ساختن مردم را به استاندار مشهد، بر طبق دستوری محرمانه صادر کرد، زمانی که مردم حاضر نشدند به اجتماع خود پایان دهند، از سوی فرمانده نظامیان، دستور حمله صادر شد و کشتار عظیمی در مشهد انجام شد که تا آن روز در ایران کم‌سابقه بود و از آن پس ارتش ابزار مهم و کارآمدی در دست شاه شد و در موارد مشابه برای جلوگیری از اعتراضات عمومی استفاده می‌شد.
[۴۱] واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۷۸.
[۴۲] ملک، فاطمه، حجاب و کشف حجاب در ایران، ص۱۴۵.
[۴۳] واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۰۲.



در عید نوروز سال ۱۳۰۶ رضاخان و خانواده‌اش به زیارت می‌روند (بدون حجاب کامل) با اینکه هنوز کشف حجاب نشده بود، در حرم مطهر حضور به هم می‌رسانند. این عمل و جسارت سبب خشم مردم می‌شود و روحانی‌ای به نام "واعظ" مردم را به امر به معروف و نهی از منکر فرا می‌خواند. این خبر به مرحوم شیخ محمدتقی بافقی (از روحانیون قم) می‌رسد و ایشان نخست به خانواده رضاخان پیام می‌دهد که اگر مسلمان هستید نباید در این مکان با این وضع حضور یابید و اگر مسلمان نیستید، باز هم حق ندارید در این مکان حضور یابید. پیام مؤثر واقع نمی‌شود، مرحوم حاج شیخ محمدتقی شخصاً به حرم می‌آید و به خانواده رضاخان شدیداً اخطار می‌کند. این حادثه منجر به قیام مردم شد و رضاخان شخصاً با یک واحد موتوری به قم رفت و با چکمه وارد صحن مطهر شد و شیخ محمدتقی بافقی را مورد ضرب و شتم قرار داد. رضاخان از رئیس نظمیه، شیخ محمدتقی بافقی را مطالبه کرد و رئیس نظمیه اظهار کرد که او فرار کرده است. به محض اینکه این جمله را گفت، شاه با عصا به وی حمله کرد و او را مورد ضرب و شتم جدی قرار داد و دستور داد او را به زندان انتقال دهند.
[۴۴] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ش۳۷۳، ج۱ ص۱۱۰.
[۴۵] واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۸۷.
[۴۶] واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۸۸



۱. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۲. نور/سوره۲۴، آیه۵۸.    
۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۴. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجه احمد آرام و دیگران، تهران، انتشارات هنرهای زیبا، ۱۳۴۳، ج۱۲، ص۳۰.
۵. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجه احمد آرام و دیگران، تهران، انتشارات هنرهای زیبا، ۱۳۴۳، ج۱۲، ص۳۰.
۶. آدمیت، فریدون،‌ اندیشه‌های آقاخان کرمانی، تهران، انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص۱۹۵.
۷. آدمیت، فریدون،‌ اندیشه‌های آقاخان کرمانی، تهران، انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص۱۹۴.
۸. مجله‌ی زن روز، ش ۱۹۹، سال ۴۷، شنبه ۱۴ دی ماه، ص۵۱.
۹. هدایت، مهدی قلی‌خان (فخرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۵۷، ص۴۰۴.
۱۰. ماموریت برای وطنم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۰، ص۴۶۷.
۱۱. هدایت، مهدی قلی‌خان (فخرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۵۷، ص۴۰۵.
۱۲. صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینه ما پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشی، ۱۳۸۴، ص۱۱۷ به نقل از روزنامه‌ی اطلاعات شماره ۲۲۳۳.
۱۳. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله‌ی ایران، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، ج۶، ص۱۵۷.
۱۴. ملک، فاطمه، حجاب و کشف حجاب در ایران، تهران، مؤسسه مطبوعاتی عطایی، سال ۱۳۶۸، ص‌۱۲۲.
۱۵. صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینه ما پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشی، ۱۳۸۴، ص۱۲ به نقل از روزنامه‌ی اطلاعات شماره ۲۲۳۳.
۱۶. ‌هاشمی صدر، محمد، تاریخ جراید و مجلات در ایران، اصفهان، انتشارات کمال، ۱۳۶۳، ج۳ـ۴، ص۶.
۱۷. ‌هاشمی صدر، محمد، تاریخ جراید و مجلات در ایران، اصفهان، انتشارات کمال، ۱۳۶۳، ج۳ـ۴، ص۱۶۹.
۱۸. بامراد، بدرالملوک، زن ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید تهران، ابن سینا، ۱۳۴۷، ص۵۰.
۱۹. بامراد، بدرالملوک، زن ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید تهران، ابن سینا، ۱۳۴۷، ص۵۸.
۲۰. صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینه ما پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشی، ۱۳۸۴، ص۱۱۱، به نقل از روزنامه‌ی اطلاعات شماره ۲۲۳۳.
۲۱. صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینه ما پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشی، ۱۳۸۴، ص۱۱۲ به نقل از روزنامه‌ی اطلاعات شماره ۲۲۳۳.
۲۲. بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۳۱.
۲۳. بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۸۵.
۲۴. بامراد، بدرالملوک، زن ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید تهران، ابن سینا، ۱۳۴۷، ص۹۱.
۲۵. ماموریت برای وطنم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۰، ص۴۶۴.
۲۶. واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۲۵.
۲۷. سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، کشف حجاب.
۲۸. ملک، فاطمه، حجاب و کشف حجاب در ایران، ص۱۴۷.
۲۹. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله‌ی ایران، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، ج۶، ص۲۵۸.
۳۰. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله‌ی ایران، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، ج۶، ص۲۶۱.
۳۱. بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۸۴.
۳۲. بامراد، بدرالملوک، زن ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید تهران، ابن سینا، ۱۳۴۷، ص۹۱.
۳۳. صلاح، مهدی، کشف حجاب، ص۱۱۵، به نقل از مجله زن روز، شماره ۱۹۹، سال ۴۷، شنبه چهاردهم دی ماه.
۳۴. صلاح، مهدی، کشف حجاب، ص۱۲۰، به نقل از مجله زن روز، شماره ۱۹۹، سال ۴۷، شنبه چهاردهم دی ماه.
۳۵. بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۹۱.
۳۶. بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۹۲.
۳۷. بصیر منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، تهران، انتشارات عروج، ج۶، ص۱۹۱.
۳۸. حیدریان، فاطمه، کشف حجاب به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، ص۷۶ـ۷۷.
۳۹. واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۰۲.
۴۰. واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۰۳.
۴۱. واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۷۸.
۴۲. ملک، فاطمه، حجاب و کشف حجاب در ایران، ص۱۴۵.
۴۳. واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۰۲.
۴۴. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ش۳۷۳، ج۱ ص۱۱۰.
۴۵. واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۸۷.
۴۶. واحد تحقیقاتی مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ج۱، ص۸۸



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «کشف حجاب»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۹/۲۵.    






جعبه ابزار