• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

واحد برید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَرید، بزرگترین و یکی از مهم‌ترین واحدهای اندازه‌گیری طول در احکام شرعی می‌باشد.



این واژه برگرفته از وردوس لاتینی یا بردس یونانی ، به معنای اسب چاپار، و اصل آن آشوری
[۱] دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، ذیل واژه، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ ش.
یا احتمالاً معرّب بوریدو (پریدو)‌ ی اکدی است.
[۲] ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش ها، ج۱، ص۶۸، تبریز ۱۳۶۷ ش.

به نوشته بسیاری از کتاب‌های جغرافیایی و واژه‌نامه‌ها ، اصل برید فارسی و بُریده دُنْب یا بریده دُم بوده که بعدها قسمت انتهایی آن حذف و در زبان عربی با تخفیف بیان شده است.


در گذشته، واژه برید، علاوه بر مَرکَب ، بر سوار ( پیک ) و ایستگاه‌ها(رباطها) ی محل توقف پیک نیز اطلاق می‌شد، اما بعدها برای اندازه‌گیری مسافت به کار رفت.
[۳] محمد بن احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ج۱، ص۸۹، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۴] عبدالملک بن محمد ثعالبی، تاریخ غررالسیر: المعروف بکتاب غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ج۱، ص۳۹۸ـ۳۹۹، چاپ زُتنبرگ، پاریس ۱۹۰۰، چاپ افست تهران ۱۹۶۳.
[۵] احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۱، ص۸۸، ترجمه ابوالقاسم امامی، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۶] محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، ج۱، ص۵۸، یا، مقدمة الادب، چاپ سید محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۷] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۵۶، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸] حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة والسلام، ج۱، ص۳۸، بیروت (بی تا).
[۹] احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱۴، ص۳۶۶ـ۳۶۷، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).



اندازه برید در نواحی مختلف، متفاوت بوده است؛ چنانکه طول آن را در شهرهای ایران دو فرسخ (شش میل ) و در بلاد غربی اسلامی چهار فرسخ (دوازده میل) ذکر کرده‌اند.
به گفته مقدسی
[۱۰] محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۶۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
برید در بادیه و عراق دوازده میل و در شام و خراسان شش میل اختیار می‌شد.


خوارزمی
[۱۱] محمد بن احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ج۱، ص۸۹، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
فاصله تقریبی دو ایستگاه خبررسانی را دو فرسخ یا یک برید دانسته است.
اغلب فقها و جغرافیا‌نویسان ، برید را چهار فرسخ و هر فرسخ را سه میل و هر میل را سه هزار ذراعِ هاشمی می‌دانند،
[۱۲] احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱۴، ص۳۶۶، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).
و چون هر ذراع هاشمی ۶ر۶۱ سانتیمتر است،
[۱۳] محمد احمد اسماعیل خاروف، «اوزان و مکاییل و مقاییس اسلامی از قرن ۱ـ۱۴ هجری و مقایسه آن‌ها با اوزان و مکاییل و مقاییس بین المللی کنونی»، ج۱، ص۴۴۱، پایان نامه دکتری دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران ۱۳۵۳ ش.
مقدار برید ۱۷۶ر۲۲ کیلومتر خواهد شد.
به نوشته ابن طقطقی
[۱۴] ابن طقطقی، تاریخ فخری: در آداب ملکداری و دولتهای اسلامی، ج۱، ص۱۴۵، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران ۱۳۶۰ ش.
برید چهار فرسخ تمام ( معادل دوازده میل) و حد نهایی فاصله میان دو ایستگاه است.
ابن بطوطه ،
[۱۵] ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، ج۱، ص۶۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
فاصله شهر منُف، مرکز علمی و سیاسی مصر ، با فُسطاط را یک برید (چهار فرسخ) ذکر کرده است.
ابن خرداذبه نیز که در عهد عباسیان از کارداران اداره برید بوده و خود فواصل برید را پیموده، مقدار متوسط آن را چهار فرسخ یا ۰۰۰، ۴۸ ذراع نوشته است
[۱۶] ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش ها، ج۱، ص۶۹، تبریز ۱۳۶۷ ش.
[۱۷] محمدمؤمن بن علی حسینی استرآبادی، رساله مقداریه، ج۱، ص۴۳۲، چاپ تقی بینش، فرهنگ ایران زمین، ج ۱۰ (۱۳۴۱ ش).
و چون هر ذراع شرعی ۲ر۴۶ سانتیمتر است،
[۱۸] محمد احمد اسماعیل خاروف، «اوزان و مکاییل و مقاییس اسلامی از قرن ۱ـ۱۴ هجری و مقایسه آن‌ها با اوزان و مکاییل و مقاییس بین المللی کنونی»، ج۱، ص۴۵۵، پایان نامه دکتری دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران ۱۳۵۳ ش.
مقدار یک برید شرعی ۱۷۶ر۲۲ کیلومتر خواهد شد.
البته این مقدار، مخالف نظریات کسانی است که برید را ۲۴ کیلومتر دانسته‌اند و یا مقدار مشخصی برای آن تعیین نکرده‌اند ( والتر هینتس، اوزان و مقیاسها در اسلام، ص ۸۸ـ۸۹؛
[۱۹] ذیل واژه، المعجم الوسیط، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.



بسیاری از واژه‌نامه‌ها نیز اندازه یک برید را دوازده میل، یا همان چهار فرسخ، ضبط کرده‌اند
[۲۰] محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، ج۱، ص۵۸، یا، مقدمة الادب، چاپ سید محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۲۱] چاپ علی اوسط ابراهیمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
[۲۲] محمود بن عمر زنجی سجزی، مهذب الاسماء فی مُرَتَّبِالحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۲۳] سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة والشوّارِد، قم ۱۴۰۳.
[۲۴] محمدعلی داعی الاسلام، فرهنگ نظام، ذیل واژه، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۴ ش.

در برخی مآخذ ، واژه «مرحله» و گاه «منزل» به معنی برید به کار رفته است،
[۲۵] محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنند راج: فرهنگ جامع فارسی، ذیل «مرحله»، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۲۶] محمد بن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۷ـ ۱۳۳۸ ش.
[۲۷] علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل «مرحله» و «منزل»، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش.
با این تفاوت که اندازه منزل، یعنی مسافتی که معمولاً کاروانی در یک روز طی می‌کند، بسیار متغیر است.
[۲۸] ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش ها، ج۱، ص۴۵۶ـ۴۵۷، تبریز ۱۳۶۷ ش.

برای مثال در استان لرستان ، منزل که از واحدهای رایج طول به شمار می‌رود معادل شش فرسخ است.
[۲۹] حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، ج۲، ص۵۶۵، تهران ۱۳۶۳ ش.



در آثار فقهی نیز، در مبحث مسافرت و حد شرعی آن، از واحد برید استفاده شده و از روایاتی که از امامان علیهم‌السلام نقل شده است، چنین برمی‌آید که اندازه هر برید چهار فرسخ بوده است.
[۳۱] محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی، ج۲، باب ۱۴، ص۲۴، قم ۱۴۰۴.
[۳۲] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۱۴، ص۱۹۳ـ۲۰۱، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۳] حبیب الله بن علی اکبر کاشانی، توضیح البیان فی تسهیل الاوزان، ج۱، ص۴۱۹، چاپ محمد شریف، قم ۱۴۰۴.

حرّ عاملی این مطلب را که حد شرعی مسافرت یک بریدِ دو فرسخی است، قولی نادرست و ناشی از سهو کاتبان روایت‌ها می‌داند.


(۱) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۲) ابن طقطقی، تاریخ فخری: در آداب ملکداری و دولتهای اسلامی، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۳) حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴) تاج الاسامی (تهذیب الاسماء) : فرهنگ عربی به فارسی، چاپ علی اوسط ابراهیمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۵) عبدالملک بن محمد ثعالبی، تاریخ غررالسیر: المعروف بکتاب غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، چاپ زُتنبرگ، پاریس ۱۹۰۰، چاپ افست تهران ۱۹۶۳.
(۶) محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) محمدمؤمن بن علی حسینی استرآبادی، رساله مقداریه، چاپ تقی بینش، فرهنگ ایران زمین، ج ۱۰ (۱۳۴۱ ش).
(۸) حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة والسلام، بیروت (بی تا).
(۹) محمد احمد اسماعیل خاروف، «اوزان و مکاییل و مقاییس اسلامی از قرن ۱ـ۱۴ هجری و مقایسه آن‌ها با اوزان و مکاییل و مقاییس بین المللی کنونی»، پایان نامه دکتری دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران ۱۳۵۳ ش.
(۱۰) محمد بن احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۱) محمدعلی داعی الاسلام، فرهنگ نظام، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۴ ش.
(۱۲) دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ ش.
(۱۳) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش.
(۱۴) ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش ها، تبریز ۱۳۶۷ ش.
(۱۵) محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، یا، مقدمة الادب، چاپ سید محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۱۶) محمود بن عمر زنجی سجزی، مهذب الاسماء فی مُرَتَّبِالحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۷) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنند راج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۸) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة والشوّارِد، قم ۱۴۰۳.
(۱۹) محمد بن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۷ـ ۱۳۳۸ ش.
(۲۰) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی، قم ۱۴۰۴.
(۲۱) احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).
(۲۲) حبیب الله بن علی اکبر کاشانی، توضیح البیان فی تسهیل الاوزان، چاپ محمد شریف، قم ۱۴۰۴.
(۲۳) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۴) احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ترجمه ابوالقاسم امامی، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۲۵) المعجم الوسیط، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۶) محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۲۷) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱.
(۲۸) والتر هینتس، اوزان و مقیاسها در اسلام، ترجمه و حواشی غلامرضا ورهرام، تهران ۱۳۶۸ ش؛


۱. دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، ذیل واژه، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ ش.
۲. ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش ها، ج۱، ص۶۸، تبریز ۱۳۶۷ ش.
۳. محمد بن احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ج۱، ص۸۹، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۴. عبدالملک بن محمد ثعالبی، تاریخ غررالسیر: المعروف بکتاب غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ج۱، ص۳۹۸ـ۳۹۹، چاپ زُتنبرگ، پاریس ۱۹۰۰، چاپ افست تهران ۱۹۶۳.
۵. احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۱، ص۸۸، ترجمه ابوالقاسم امامی، ج ۱، تهران ۱۳۶۹ ش.
۶. محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، ج۱، ص۵۸، یا، مقدمة الادب، چاپ سید محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ ش.
۷. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۵۶، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۸. حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة والسلام، ج۱، ص۳۸، بیروت (بی تا).
۹. احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱۴، ص۳۶۶ـ۳۶۷، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).
۱۰. محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۶۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۱۱. محمد بن احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ج۱، ص۸۹، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱۲. احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱۴، ص۳۶۶، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳).
۱۳. محمد احمد اسماعیل خاروف، «اوزان و مکاییل و مقاییس اسلامی از قرن ۱ـ۱۴ هجری و مقایسه آن‌ها با اوزان و مکاییل و مقاییس بین المللی کنونی»، ج۱، ص۴۴۱، پایان نامه دکتری دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران ۱۳۵۳ ش.
۱۴. ابن طقطقی، تاریخ فخری: در آداب ملکداری و دولتهای اسلامی، ج۱، ص۱۴۵، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران ۱۳۶۰ ش.
۱۵. ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، ج۱، ص۶۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۶. ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش ها، ج۱، ص۶۹، تبریز ۱۳۶۷ ش.
۱۷. محمدمؤمن بن علی حسینی استرآبادی، رساله مقداریه، ج۱، ص۴۳۲، چاپ تقی بینش، فرهنگ ایران زمین، ج ۱۰ (۱۳۴۱ ش).
۱۸. محمد احمد اسماعیل خاروف، «اوزان و مکاییل و مقاییس اسلامی از قرن ۱ـ۱۴ هجری و مقایسه آن‌ها با اوزان و مکاییل و مقاییس بین المللی کنونی»، ج۱، ص۴۵۵، پایان نامه دکتری دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران ۱۳۵۳ ش.
۱۹. ذیل واژه، المعجم الوسیط، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۲۰. محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، ج۱، ص۵۸، یا، مقدمة الادب، چاپ سید محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ ش.
۲۱. چاپ علی اوسط ابراهیمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
۲۲. محمود بن عمر زنجی سجزی، مهذب الاسماء فی مُرَتَّبِالحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش.
۲۳. سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة والشوّارِد، قم ۱۴۰۳.
۲۴. محمدعلی داعی الاسلام، فرهنگ نظام، ذیل واژه، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۴ ش.
۲۵. محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنند راج: فرهنگ جامع فارسی، ذیل «مرحله»، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲۶. محمد بن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۷ـ ۱۳۳۸ ش.
۲۷. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل «مرحله» و «منزل»، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش.
۲۸. ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجش‌ها و ارزش ها، ج۱، ص۴۵۶ـ۴۵۷، تبریز ۱۳۶۷ ش.
۲۹. حمید ایزدپناه، آثار باستانی و تاریخی لرستان، ج۲، ص۵۶۵، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۰. محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج۵، ص۴۹۰۵۰۲، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۳۱. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی، ج۲، باب ۱۴، ص۲۴، قم ۱۴۰۴.
۳۲. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۱۴، ص۱۹۳ـ۲۰۱، بیروت ۱۹۸۱.
۳۳. حبیب الله بن علی اکبر کاشانی، توضیح البیان فی تسهیل الاوزان، ج۱، ص۴۱۹، چاپ محمد شریف، قم ۱۴۰۴.
۳۴. محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج۵، ص۴۹۵، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «واحد برید»، شماره۱۱۵۴.     zwnj;دانند،




جعبه ابزار