• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هَلُوع (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: هلع (مفردات‌قرآن)، حرص.


هَلُوع: (اِنَّ الاِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً)
جمعی از مفسران و ارباب لغت، «هَلُوع» از مادّه‌ «هَلْع» را به معنای حریص و جمعی به معنای‌ «کم طاقت» تفسیر کرده‌اند، بنابر تفسیر اول، در اینجا به سه نکته منفی اخلاقی در وجود این گونه انسان‌ها اشاره شده، «حرص»، «جزع» و «بخل» و بنابر تفسیر دوم، به دو نکته «جزع» و «بخل»؛ زیرا آیه دوم تفسیری است برای معنای «هَلُوع».
این احتمال نیز وجود دارد که: هر دو معنا در این واژه جمع باشد؛ چرا که این دو وصف لازم و ملزوم یکدیگرند، آدم‌های حریص غالباً بخیلند، و در برابر حوادث سوء، کم تحمل و عکس آن نیز صادق است.



(إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا) (به يقين انسان حريص و كم‌طاقت آفريده شده است)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه هلوع صفتى است كه از مصدر هلع - به فتحه هاء و لام- كه به معناى شدت حرص است اشتقاق يافته. و نيز گفته‌اند كه اين كلمه را دو آیه بعد تفسير كرده، پس هلوع كسى است كه هنگام برخورد با ناملايمات بسيار جزع مى‌كند، و چون به خيرى مى‌رسد از انفاق به ديگران خوددارى مى‌كند. و به نظر ما اين وجه بسيار وجه خوبى است و سیاق آیه هم با آن مناسب است.
از نظر اعتبار عقلی هم هلوع چنين كسى است، چون آن حرصى كه جبلی انسان است حرص بر هر چيزى نيست، كه چه خیر باشد و چه شر، چه نافع باشد و چه ضار نسبت به آن حرص بورزد، بلكه تنها حريص بر خير و نافع است، آن هم نه هر خير و نافعى، بلكه خير و نافعى كه براى خودش و در رابطه با او خير باشد، و لازمه اين حرص اين است كه در هنگام برخورد با شر مضطرب ومتزلزل گردد، چون شر خلاف خير است، و اضطراب هم خلاف حرص. و نيز لازمه اين حرص آن است كه وقتى به خيرى رسيد خود را بر ديگران مقدم داشته، از دادن آن به ديگران امتناع بورزد، مگر در جايى كه اگر كاسه‌اى مى‌دهد قدح بگيرد، پس جزع در هنگام برخورد با شر و منع از خير در هنگام رسيدن به آن از لوازم هلع و شدت حرص است. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. معارج/سوره۷۰، آیه۱۹.    
۲. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۴۱۱.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۶.    
۴. معارج/سوره۷۰، آیه۱۹.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۹.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۸.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۱۲.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۳۵.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «هَلُوع»، ص۶۲۶.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره معارج | لغات قرآن




جعبه ابزار