هوشنگ نهاوندی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
"هوشنگ نهاوندی"
فرزند"علیاکبر" در سال ۱۳۱۲ در
تهران به
دنیا آمد.
از دبیرستان «فیروز بهرام» دیپلم و از "دانشگاه تهران" لیسانس حقوق گرفت و از آنجا به
پاریس رفت و دکترای خود را در اقتصاد دولتی گرفت.
نهاوندی خواهرزاده "دکتر فریدون کشاورز" عضو سابق
رهبری«حزب توده» بود. سوابق سیاسی نهاوندی در
فرانسه مبهم است، زمانی که در فرانسه تحصیل میکرد به نفع «جبهه ملی» فعال بود. در اسناد
ساواک وی متهم به بهاییگری است؛ اما ثابت نشده است.
بعد از بازگشت به
ایران کارمند بانک اعتبارات شد و ترقی وی زمانی آغاز شد که "حسنعلی منصور" در دولت "منوچهر اقبال" به دبیر کلی شورای عالی اقتصاد و وزارت کار رسید و از مرداد ۱۳۳۷ مشاور شورای عالی اقتصاد شد و پس از گذشت یک سال مشاور عالی وزارت کار شد.
در آبان ۱۳۴۰ به عنوان مستشار اقتصادی سفارت شاهنشاهی به بروکسل رفت و چند ماه بعد با حفظ این سمت نائب
ریئس نمایندگی شاهنشانی ایران در اتحادیه اقتصادی
اروپا شد و پس از پایان ماموریت دو ساله به ایران بازگشت و ضمن شرکت در گروه مترقی به
ریاست هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت معاملات خارجی رسید و همزمان در هیئت مدیره فروشگاه فردوسی انتخاب شد.
در کابینه "حسنعلی منصور" به عنوان وزیر وزارتخانه جدیدالتاسیس «آبادانی و مسکن» منصوب شد انتصاب او به این سمت مخالفتهایی را به دنبال داشت.
"دکتر امینی" ضمن انتقاد از "حسنعلی منصور" گفت: در دنیایی که کلیه شئون و مقامات اداری مملکت تخصصی است ما داریم درست بر خلاف آن رفتار میکنیم؛ مثلا این دکتر نهاوندی ما در ماموریت بسیار ورزیده بود و خیلی خوب منافع ایران را در بازار مشترک حفظ میکرد به وزرات مسکن منصوب کردهاند که به هیچ وجه اطلاع ندارد و به محل کارش آشنا نیست.
با تبدیل گروه «مترقی» به حزب «ایران نوین» در سال ۱۳۴۲ و حمایت آشکار "محمدرضا پهلوی" از آن، مشخص شد که دولت آینده را "حسنعلی منصور" تشکیل خواهد داد. از همین زمان بود که گروههای مختلفی برای دبیر کلی حزب پس از نخست وزیری "منصور" به تکاپو افتادند. هوشنگ نهاوندی یکی از این افراد بود و در زدو بندهای سیاسی همراه با "جمشید آموزگار" و "علینقی عالیخانی" و برخی دیگر شرکت میکرد. در گزارش ساواک آمده است: مدت دو سال است "دکتر آموزگار"، "دکتر عالیخانی"... دکتر نهاوندی جلسات ماهیانه دارند و... در این جلسات تصمیم گرفتند، از یکدیگر حمایت کنند... توافقی که با هم کردند این است که بعد از سقوط دولت فعلی موجبات نخست وزیری "دکتر آموزگار" را فراهم سازند. هنوز مدتی از این گزارشات نگذشته بود که بین این گروه اختلاف به وجود آمد که در گزارش ساواک این گونه آمده است: اخیرا بین دکتر نهاوندی و "کوروس آموزگار" (برادر جمشید آموزگار) اختلاف شدید بروز کرده... و جریان آن هم از این قرار است که میگویند "کوروس آموزگار" در چندین شرکت مقاطعهکاری شریک و سهیم است و بابت هر کاری که به آنها واگذار میکند، سهمی به نام او کنار گذاشته میشود.... در یک ملاقات کوتاه نهاوندی شدیدا به او اعتراض کرده و میگوید تو آبروی مرا بردهای و بهتر این است که استعفا بدهی و کار نکنی که به خاطر تو بین من و برادرت نیز اختلاف ایجاد گردد.
عمر کابینه "حسنعلی منصور" با کشته شدن او توسط "
محمد بخارایی" در بهمن ۱۳۴۳ پایان یافت و "
امیرعباس هویدا" مامور تشکیل کابینه شد و نهاوندی باز سمت قبلی خود؛ یعنی «وزارت آبادانی و مسکن» را به دست آورد.
با شروع سال ۱۳۴۶ درگیریهای درون سازمانی باعث شد، شخصی به نام "هادی جوادی" طی شکایتهایی نهاوندی را به سوء استفاده و حیف و میل
اموال دولتی متهم کند که منجر به عزل نهاوندی از این سمت شد نهاوندی بعد از آن عضو «هیئت امنای» دانشگاه مشهد شد و پس از سه سال به پیشنهاد "اسدالله علم" به
ریاست دانشگاه شیراز رسید و بعد از آن
رییس دانشگاه تهران شد.
در مراسم معارفه نهاوندی که در دانشگاه شیراز برگزار گردید، نهاوندی گفت: من افتخار دارم که هم استاد دانشگاه بوده و خواهم بود و بعد از این انتصاب به عنوان آجودان کشوری "
محمدرضا پهلوی" منصوب شد.
هوشنگ نهاوندی در دوران فعالیتش در دانشگاه، فعالیت ماسونی خود را بیشتر کرد. سابقه فعالیت او در
فراماسونری به تاریخ ۱۴/۹/۱۳۴۴ برمیگردد که با معرفی مهندس "حسینعلی شیخالاسلامی"، به عضویت «لژ آفتاب» درآمد. در زمان
ریاست بر دانشگاه شیراز با معرفی "اردشیر ایدون"
ریس دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز عضو «لژ ماسونی شیراز» شد. در تاریخ ۲۷/۱۰/۱۳۴۸ در جلسه «لژ فارابی» در تهران شرکت داشت، در تاریخ ۳۰/۷/۱۳۴۸ «لژ ژاندارک» به استادی "رحیم آذر" در جهت پذیرش نهاوند تشکیل جلسه داد. در تاریخ ۴/۷/۱۳۵۰ در جلسه وسیع «لژ بزرگ ایران» با شرکت ۱۲۰ نفر از بلند پایگان رژیم پهلوی شرکت داشت. اوج فعالیت ماسونی نهاوندی از تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۵۱ آغاز میشود که از سوی «لژ بزرگ ایران»، «لژ امیرکبیر» به عنوان یک نهاد دانشگاهی تاسیس شد و نهاوندی به سمت استاد ارجمند آن منصوب شد. او در تاریخ ۱۶/۱۲/۱۳۵۲ به عضویت «لژ فروغی» نیز در آمد.
نهاوندی که به پیشنهاد "مهرداد پهلبد" به عضویت «هیئت امنای دانشگاه هنر» نیز در آمده بود به علت کنار گذاشتن برخی از استادان دانشگاه عضو «امیرکبیر از سمتهای خود با مخالفت و عدم استقبال ماسونهای این لژ مواجه گردید و زمانی که این اختلافها به «لژ مشعل» نیر سرایت کرد و "پرفسور حسین حاجبی" به جانبداری از اعضای لژ پرداخت، «لژ بزرگ ایران» به حمایت نهاوندی آمد و اخطار نمود، چنانچه بخواهد در «لژ مشعل» و نظم آن اعمال نفوذ نموده و یا حقی را از کسی سلب و به دیگری تفویض نماید. مدت دو سال از شرکت در مجامع طریقت به کلی محروم خواهد شد و مورد توبیخ استاد اعظم، قرار خواهد گرفت. نهاوندی در این دوران به تشکیل گروه بررسی مسائل
ایران در پرتو انقلاب
شاه و ملت مشغول شد که گاه گاهی به عنوان جایگرینی «حزب ایران» نیز مطرح شد. هوشنگ نهاوندی در سال ۱۳۵۵ برای مدت سه سال به عضویت «شورای شاهنشاهی» آموزشی در آمد.
"ریچارد هلمز" (
رییس پیشین سیا در خرداد ۵۷) در
سفر خود به
تهران با هوشنگ نهاوندی ملاقاتهای زیادی داشت که در نتیجه این ارتباطات نهاوندی تصمیم به تاسیس «جناحاندیشمندان» میگیرد که بیشتر اعضای آن از استادان دانشگاه بودند. او این جناح را در زمان
ریاست خود بر دانشگاه تهران تشکیل داد.
در سال ۱۳۵۵ به
ریاست دفتر مخصوص "
فرح پهلوی" رسید. هوشنگ نهاوندی عدهای از اعضای باند خود را به عنوان مشاورین عالی
دفتر "فرح پهلوی" برد این عمل مورد اعتراض قرار گرفت و شعری نیز با عنوان "گرگ در مزرعه آهوی مشکین ختاست" که علیه وی سروده شد بود به صورت محدود پخش گردید؛ ولی علیرغم آن هوشنگ نهاوندی به سازماندهی خود در
دفتر "فرح مشغول" شد. در سال ۱۳۵۷ با نزدیک شدن انقلاب کمیتهای با عنوان «بررسی مسائل انقلاب شاه و مردم" تشکیل داد.»
آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) در پژوهش نخبگان و توزیع قدرت در ایران مینویسد حرفه هوشنگ نهاوندی وزیر مسکن و عمران سابق در زمان نخست وزیری "منصور" و "هویدا" نشانگر آن است که چگونه میتواند با استفاده از یک انتصاب دانشگاهی در ایجاد یک پایگاه سیاسی موفق شود. در سال ۱۹۶۸ نهاوندی به عنوان
رییس دانشگاه پهلوی جانشین "علم" گردید با وجود اینکه حرفه نهاوندی سیاسی بوده؛ ولی
ریاست دانشگاه پهلوی برای او یک سمت رویایی بود... در تهران نهاوندی موفق به ایجاد یک پایگاه سیاسی آن هم با تشکیل کمیتهای جهت «بررسی انقلاب شاه و مردم شد».
با آمدن "جعفر شریف امامی" هوشنگ نهاوندی به وزارت آموزش عالی رسید؛ ولی کشتار مردم در
روز۱۷ شهریور در «میدان ژاله» تهران کار را برای رژیم پهلوی دشوار کرد و هوشنگ نهاوندی در تاریخ ۱۷/۷/۵۷ نامهای به شریف امامی نوشت.
و در این
نامه خود را از کار کنار کشید. او در این نامه نوشت چون دریافتم که در شرایط دشوار آن روز ۶ شهریور ۵۷ میل و خواسته شاهنشاه آریا مهر به این است که تمام ملاحظات نو محذورات را کنار بگذارم و زمان فداکاری و از خودگذشتگی است. در مذاکره تلفنی بعدی پذیرفتم در نخستین ساعات تشکیل دولت بحثی که به میان آمد مسئله دانشگاهها بود که تصمیم گرفته شد، اول شروع سال تحصیلی ۱۵ روز به عقب بیفتد و ثانیا لایحه استقلال دانشگاهها هرچه زودتر تقدیم مجلسین شود. طرح در هیات دولت با ایرادها و بحثهای فراوان مواجه شد که استقلال منظور شده برای دانشگاهها را زیاد از حد لزوم میدانستد. در یک جلسه به من فرمودید که این لایحه برای دولت ایجاد اشکال کرده است، تصدیق میفرمایید که با آن سابقه ارادتی که نسبت به حضرت عالی دارم نمیخواهم موجد اشکال برای دولت آن جناب باشم آیا حملات شخصی که در چند روز اخیر در جراید مختلف به اینجانب شده... دستمزد آن نیست که دوستانم و من در روزهای گذشته تنها کسانی بودیم که با
فساد و
دروغگویی و بدکاری که امروز نتایج آن دامنگیر دولت شما شده است
مبارزه کردیم؟ از نخستین روزهای تشکیل دولت شاید یکی از چند وزیری که بیش از همه بر ضرورت مبارزه با عوامل فساد و عناصر فاسد و تادیب و تنبیه آنان بر اساس
عدالت و قانون تکیه داشت من بودم... اگر تصور میفرمایید که این نظرات قابل قبول نیست... این کمترین، همکاری خود را با دولت پایان یافته تلقی مینمایم.
نهاوندی در دولت "ازهاری" جز لیستی قرار گرفت که به فساد مالی متهم شدند و به
زندان"جمشیدیه" منتقل شد؛ اما شور و شوق روزهای اول انقلاب باعث شد تا بسیاری از زندانیان "جمشیدیه" از زندان آزاد شوند که نهاوندی از این قاعده مستثنی نبود که نهاوندی به محض خروج از زندان به
فرانسه رفت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «هوشنگ نهاوندی» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۰۳.