هنر حجاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حجّاری، هنر کندن نقش بر
سنگ و صنعت بریدن آن برای کاربرد در معماری و نیز هنر و
صنعت ساختن اشیای
سنگی می باشد.
حَجَر در عربی به معنای
سنگ است.
در فارسی، واژه
سنگتراشی مترادف حجاری بهکار رفته
و در
اصطلاح هر نوع کار با
سنگ را دربرمیگیرد. این مقاله تنها بهکاربرد
سنگ در معماری و ساختن ظروف
سنگی میپردازد. در مورد ساختن مجسمههای
سنگی، کندن خطوط و اشکال ظریف بر
سنگهای گرانبها، کندن نقش بر
سنگ در ابعاد بزرگتر برای تزیین بنا و تهیه
سنگ قبر،
منبتکاری سنگی و سنگاب ذیل مدخلهای خاصشان بحث خواهد شد و در اینجا، به
اجمال به برخی نکات در این حوزهها اشاره خواهد شد.
سنگ از قدیمترین مواد در دسترس بشر است که از دوره پارینه
سنگی برای ساختن ابزارها و
اسلحه و در بنّایی و معماری مورد استفاده قرار گرفت. نوع
سنگ و مکانی که
سنگ از آن بهدست میآید، هنرمند یا کارگاهی که حجاری را برعهده دارد و روند کار در ارزشگذاری حاصل کار مهم است.
نخستین تجربه بشر در حجاری و
سنگتراشی در ابزارسازی بوده است. به این ترتیب که با ایجاد تراشهایی در
سنگ خشنترین ابزاری را ساخت که به
ساطور ابزار و
قلوه ابزار معروف است.
ملازمت حجاری با زندگی روزمره
انسان در این دوران به حدی بود که در تداول عامه، این نخستین دورههای تمدن انسان ابزارساز را، بهسبب همین بهکارگیری
سنگ به عنوان مادّه اولیه تهیه دستافزار، «
عصر حجر » نامیدهاند.
ساختن ظروف
سنگی در
ایران از صنایع کهن این سرزمین است. در حدود هزاره سوم قبل از میلاد در
بلوچستان ، ظروفی
سنگی ساخته میشد که به
سومر و دره سند صادر میگردید
با کاوشهای ۱۳۵۰ش در تپه یحیی
کرمان و سپس
شهداد ، معلوم گردید
سنگ سبزی که این اشیا از آن ساخته شده بود، از این نواحی به دست آمده است.
امروزه نیز از این
سنگ برای ساخت اشیای کوچک و گرانبها استفاده میشود.
هماکنون مشهد و
قم مراکز مهم حجاری هستند.
سنگ مورد استفاده هنرمندان قم مرمر است که شاید ادامه سنّت ساخت ظروف مرمری در
بینالنهرین باشد.
سنگ بهکار رفته در ظروف
سنگی مشهد نوعی
سنگ سیاه (ترکیبی از تالک و میکا) و به
سنگ هرکاره نیز مشهور است.
معادن عمده این
سنگ در حومه شهر مشهد، در منطقه زکریا، حوالی
کوهسنگی و منطقه
خلج قرار دارند.
درباره پیدایش و رونق
سنگتراشی در مشهد باوری وجود دارد که براساس آن، ساختن ظروف
سنگی به توصیه
امام رضا علیهالسلام برای درمان و پیشگیری از بیماری
تراخم اهالی صورت پذیرفته است.
محصول عمده این حجاران دیگهای بزرگ و کوچک، سرقلیان، هاون، حوضچههای
سنگی، شمعدان، سرمهدان، تبرزین، کاسه و بشقاب و قدح، گلدان، قلمدان و زیرسیگاری است
در
آناطولی نیز ساخت دیگهای
سنگی معمول است
برای ساخت این اشیا ابتدا تخته
سنگهای به دست آمده از معادن را به سه تا چهار قسمت، بسته به تقاضای کارگاه، میبُرند؛ سپس
سنگها را که در این مرحله «
اَنْگاره » نامیده میشوند، با کلنگ تقریبآ به شکل ظرف موردنظر درمیآورند. در این مرحله،
سنگ را «
چالور »، «کلنگی» و «قلوه» مینامند. مراحل بعدی با دست یا روی چرخ مخصوص انجام میشود. در کار با دست، چالور را با میخ و میله درشتی تهی میکنند و برای پرداخت سطح بیرونی آن، نخست روی آن سوهان میکشند و سپس با
سمباده پارچهای آن را صیقل میدهند
در کار با دستگاه
سنگتراشی، کمانه آن را که زهش به دور محوری چوبی قرار دارد و با قیر به
سنگی متصل است، به حرکت درمیآورند.
سنگتراش با یک دست کمانه را جلو و عقب میبرد و با دست دیگر با افزار مخصوصی که قلابی در انتها دارد،
سنگ را میبرد. این دستگاه در اساس مانند مته آتشی ابتدایی و بسیار شبیه دستگاه
خراطی اما نیرومندتر است. در سالهای اخیر، دستگاههای موتوری بهویژه در قم جای دستگاه
سنگتراشی سنّتی را گرفته است.
در
مشهد ظرفها را روغن مالی و تقریباً سیاه میکنند. آنگاه با کندهکاری با قلمهای حکاکی (
اسگرافیت ) نقوشی مانند گل و بوته، خطوط هندسی، چهره، صحنه شکار و ابیات شاعران معروف را بر آن میکنند.
این نقشاندازی خود مراحل گوناگونی دارد که عبارتاند از طرحاندازی، زمینهبرداری و سایهزدن.
یک نمونه نفیس دیگهای خوراکپزی
سنگی، ظرفی سهجداره است که در موزه مردمشناسی کاخ گلستان نگاهداری میشود. در آناطولی نیز ساخت دیگهای
سنگی معمول است
حجاری از روشهای متداول برش
سنگ و به کارگیری آن در مصالح بنا بوده است.
اهرام ثلاثه مصر یکی از کهنترین آثار باستانی جهان از
سنگ میباشد که از نیمه دوم هزاره سوم قبل از میلاد برجای مانده است. بناهای
سنگی دیگری نظیر ستونهای کاخ
رامسس دوم، از آثار حدود ۱۲۶۰ قبل از میلاد و نیز تختجمشید و کعبه زردشت در ایران از آثار معروف
سنگی پیش از اسلام هستند که از
سنگهای سخت طبیعی ساخته شدهاند.
در دوره اسلامی، در اسکلتسازی برخی بناها نیز از
سنگ استفاده فراوان شده است. در بناهای مساجد، مدارس، کاخها و قلعهها از
سنگ برای پیسازی و ازارهسازی به صورت اتصالات منظم و ریشهای تا ارتفاعی چشمگیر، استفاده شده و نیز در برخی بناها فضای داخلی و خارجی با
سنگهای مقاوم مفروش شدهاند.
در تزیینات معماری نیز، نقوش حجاری یا نقوش کنده شده بر
سنگ به جای پیکرههای انداموار به نقشمایههای اسلیمی و گیاهی و نقوش تجریدی گرایش یافت
و با به کارگرفتن انواع خطوط غنیتر شد.
از نخستین نمونههای حجاری در دوره اسلامی میتوان به تزیینات کاخ المشَتّی یا کاخ زمستانی در
اردن از سده اول هجری
اشاره کرد که یادآور روشهای گوناگون برخاسته از سنّتهای پیشین است. کتیبه عریضنمای بنا نقوشی ملهم از هنر رومی و بینالنهرینی دارد
قصر اُخَیضِر در همین دوره نیز نمونه دیگری از کاربرد هنر حجاری در
معماری اولیه اسلامی است.
محراب
مسجدجامع قرطبه ، از سده سوم، نیز از درخشانترین نمونههای معماری اسلامی است
در دوره عباسی نیز کندهکاری و حجاری روی مرمر رواج داشت،
همچنین در
مصر دوره فاطمی بهویژه کاربرد
سنگ و تزیینات داخلی در مساجد و به خصوص مرمر در محراب چشمگیر است.
در
سنگهایی که برای نمای خارجی مساجد استفاده میشد نیز، حجاری متأثر از نمونههای مغربی دیده میشود که یکی از زیباترین آنها سردر مسجد اَقْمَر در
قاهره از دوره فاطمیان است.
نقوش حجاری پرکار این بنا عبارتاند از نواری از کتیبه در بالا و زیرسطح بام، مقرنسکاری و قوسی با ردیفهای افقی با حجاری خاص.
در همین دوره، استفاده از
سنگ در ساخت بناهای نظامی مانند استحکامات
بدرالجمالی و بناهای مذهبی در
تونس و مغرب معمول بود.
کاربرد و علاقه به حجاری در عصر ممالیک (از اواسط سده هفتم تا اوایل سده دهم) نیز همچنان معمول بود، از جمله کندهکاری شیر بر
سنگ مرمر در مسجدی از دوره
بیبرس اول، حجاریهای دیوارهای شهر قدیمی اسکندریه
نمای
مسجدجامع تیروزی (سده هشتم) در دمشق که با
سنگهای رنگارنگ ساخته شده
متعلّق به این دورهاند. استفاده از لاشه ـ
سنگ در معماری شمال
افریقا و کاربرد
سنگ تراشیده ــکه ادامه سنّت معماری رومی و بیزانسی در
سوریه بودــ تا سدههای بعد ادامه داشت. برای نمونه ورودی مسجد مهدی در تونس
یا گلدستههای مسجدجامع «کتیبه» در
مراکش از
سنگ خام، گلدسته مسجد حَسّان در
رباط از
سنگ کندهکاری شده و مناره مسجد کبیر در
تِلِمْسان از
سنگِ تراشیده است.
در
آسیای مرکزی ، شاید به سبب کمبود
سنگ، حجاری در سطحی محدود در معماری این سامان دیده میشود. از نمونههای نادر در این منطقه، مرمر مکعب شکلی به نام تخت تیمور است که در حفاری صحن مقبره او کشف گردیده و دارای نقوش اسلیمی ظریف حجاری شده است.
به همین ترتیباند کنارههای تابوت مرمرین در صحن مقبره
خواجه عبداللّه انصاری در گازرگاه
هرات یا حجاریهای ظریف کاخی در
غزنه .
در معماری ایرانی، با وجود معادن غنی انواع
سنگ در ایران، این مادّه عنصری فرعی بوده است.
با این همه،
سنگ در احداث پیدیوارها و ستونها و بهندرت در بنای کاروانسراهای کوهستانی بهکار میرفت. در مناطق کوهستانی در ایران، نوعی معماری صخرهای با کندن فضاهای مسکونی یا یادمانی در دل کوه معمول بوده است؛ مثلا در فخریگاه/ فقرگاه در
مهاباد از پیش از
اسلام ،
مسجدسنگی
داراب ،
شهرسازی
کندوان آذربایجان
و
میمند کرمان.
گنبدعلی از دوره
آلبویه و گنبد جبلیه از دوره سلجوقی از نمونههای نادر معماری
سنگی در ایران است.
از دوره صفوی، نمونههایی از حجاری معماری ایران باقیمانده است، از جمله تزیینات
سنگی کاخ هشت بهشت در
اصفهان .
در این دوره، بیشتر پایه بناها دارای پوشش مرمری است. همچنین تعبیه حوضهای فوارهدار مرمرین رواج داشته است.
از دیگر کاربریهای حجاری در این دوره، ساخت انواع سنگابها و منبرهای زیبا و نفیس بود. از سده دوازدهم و پس از دوره صفویان، حجاریهای
مسجد وکیل شایان ذکر است از جمله قطعه
سنگ گندمی مستطیل شکلی با کتیبهای به خط نستعلیق در دیوار روبهروی در ورودی یا
سنگهای تراشیده حوض میان حیاط و ستونهای حجاری شده (پیچ) شبستان آن. در
حمام وکیل نیز حجاریهای هنرمندانه اطراف و حوض سربینه و ستونهای
سنگی جالب توجه است.
در دوره
قاجار ، توجه دوبارهای به حجاری بهویژه در ازارههای مساجد و بناهای باشکوه یادمانی شد، برای نمونه ازارههای
مسجد فیلسوف و مسجد سلطانی (امروزه
امام خمینی ) در
تهران ، حجاریهای
شاه عبدالعظیم و نقش برجسته
چشمهعلی در ری.
از اوایل دوره پهلوی بهتدریج استفاده از
سنگ در روبنای ساختمانها با نقش کم و ساده معمول شد. بنای
کاخ مرمر نمونهای از این استفاده از
سنگ است.
در حال حاضر، معادن
سنگهای ساختمانی تزیینی در کرمان، همدان،
خراسان ، قم و کردستان از ثروتهای ملی ایران محسوب میشوند که بهرغم رشد چشمگیر بهرهبرداری از آنها، سهم ناچیزی در
صادرات دارند. از ۱۳۶۳ش، برای استفاده بهینه از ذخایر
سنگ، در روش
استخراج سنّتی آن یعنی استفاده از باروت (روش انفجاری) دگرگونیهایی حاصل شد و روش مکانیزه (سیم برش الماسه) و سپس استفاده از ماشینآلات جدید برش ـ ساب جای آن را گرفت و به کارگیری روش انفجاری از ۱۳۷۲ش ممنوع اعلام گردید.
در
آسیای صغیر در دوره سلجوقیان و سپس عثمانی، کاربرد
سنگ و حجاری در معماری بهسبب در دسترس بودن بیشتر
سنگ، بسیار معمولتر بود و
سنگ از مصالح عمده معماری بهشمار میرفت.
برای نمونه در دوره
سلجوقیان تحت تأثیر معماری مسیحی، احداث برج مدور با پوشش
سنگی رایج شد، مانند مقبره اَخْلاط.
حجاریهای زیبا و ظریف و پرکار مدرسه
چفته منارهلی ،
نقوش هندسی کنده شده بر ورودی مقبره ماماخاتون یا حجاریهای مقبره
مولانا در قونیه از نمونههای برجسته حجاری آسیای صغیر در این دوره است.
در این منطقه علاوه بر نقوش هندسی و اسلیمی و خطوط کوفی، نقوش حیوانی نیز جزو نقوش حجاری بوده است آنها را در ستونهای صحن مسجدکبیر در
ملطیه یا حجاریهای مدرسه اینچه منارلی در
قونیه میتوان دید.
استفاده از
سنگهای ساده در ابعاد بزرگ و گاه
سنگمزارهای قدیمی در نمای خارجی نیز معمول بود، برای نمونه در دیوارهای کاروانسرای سعدالدین در قونیه.
در معماری هند دوره اسلامی نیز سنّتی بسیار غنی در زمینه حجاری وجود داشته است.
دروازه علایی از بناهای سده هفتم در دهلی است که نقوش هندسی مانند ستارههای ششپر توخالی، نوارهای موازی کتیبهها و گلهای نیلوفر با ظرافت و پرکاری شگفتی بر آن کنده شده است، چنانکه بهندرت میتوان سطحی کوچک بدون نقش در آن یافت
همچنین آرامگاه
سکندرشاه (حک: ۷۵۹ـ ۷۹۲)، سلطان
بنگال ، در چامپانگر که از قطعات بزرگ
سنگی ساخته شده و ستونهای آن از
سنگ یکپارچه است. چهارستون
سنگی، سردر را نگاهداشته که با نقوش شاخ و برگ حجاری شدهاند
بهکارگیری ماسه
سنگ قرمز با نقوش تزیینی که از دوره
هندوئیسم باقیمانده بود، در دوره اکبر شاه (حک ۹۶۳:ـ۱۰۱۴) رونق دوباره یافت. برای نمونه قلعه آگرا (اکبرآباد) که به
قلعه سرخ مشهور است
نقطه اوج این هنر در بنای مرمرین
تاجمحل دیده میشود. مسجد مروارید که آن نیز از بناهای دوره شاهجهان (حک: ۱۰۳۷ـ۱۰۶۸) است، با
سنگ قرمز در نمای بیرونی و مرمرسفید در داخل، مسجد کوچک تمامآ مرمرین در قصر
اورنگزیب (حک: ۱۰۶۸ـ۱۱۱۸)، و
سنگفرش شبستان مسجد بیبی در
اورنگآباد نمونههای دیگری از حجاری در معماری هندی است.
روشها و ابزارهای حجاری در کاربردهای گفته شده با اندک تفاوت در عملکرد و شکل، در همهجا شبیه هم است.
در مرحله نخست، ابزارها و وسایلی برای استخراج
سنگ در روش سنّتی انفجاری بهکار میرفته است که عبارتاند از دیلم، میلگوشی برای سوراخ کردن
سنگ به منظور باروتگذاری، پتک، چکش، کلنگ، پرگار، نردبان و فرغون.
این مرحله
سنگشکنی نام دارد.
سنگشکنی با وجود سختی کار، از پیشههای پیشپا افتاده محسوب میشده است
که برای انجام دادن آن به ابزار بسیاری نیاز نیست. نخست با دیلم یک رشته سوراخ در
سنگ ایجاد میکردهاند. سپس با ریختن باروت در این سوراخها و انفجار آنها
سنگ را از کوه جدا مینموده و با پاک کردن
سنگ از قطعات اضافی، آن را آماده کار میکردهاند
مرحله بعد،
سنگتراشیاست که از کهنترین و قابل احترامترین پیشهها در ایران است. مهمترین ابزار کار در این مرحله عبارتاند از: قلم موج و قلم درز (برای کم کردن زوائد و بریدن
سنگ)، قلم نَقّاری باریک (برای ایجاد خط و کارهای ظریف)، قلم دندان تیشهای (برای زدودن زوائد سطح
سنگ)، قلم کشو (برای صیقلی کردن کف و زمینه نقوش که همراه با خراشیدن است)، قلم حفره، انواع
تیشه برای ایجاد سطوح زبر که اصطلاحآ به آن یک تیشه یا دو تیشه کردن میگویند و نیز تیشه کمپرسی یا کلنگ
سنگتراشی دودَم نیز برای ایجاد سطوح بسیار زبر.
در این مرحله، سطح
سنگ را میتراشند تا به زبری آن برسند. به این سطح «
تیشه بسته » میگویند و در موارد ویژه، با رشتهای
سنگ سمباده آن را صیقل و پرداخت مجدد میکنند. سپس بر سطح صاف و براق به دست آمده با قلمهای متعدد نقوش تزیینی میکَنَد
در مرحله نهایی،
سنگتراش علامت
سنگتراشی خود را روی هر
سنگی میگذارد. این علامت را او در زمان شاگردی انتخاب کرده و تا آخر عمر همان نشانه را بهکار میبرد
(۱) ابنمنظور، لسان العرب.
(۲) عنایتاللّه امیرلو، نگاهی به فرهنگهای کهن
سنگی ایران.
(۳) ایرانشهر، تهران: کمیسیون ملی یونسکو در ایران.
(۴) هاینریش کارل بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران: ۱۸۶۱ـ ۱۸۵۹.
(۵) عفیف بهنسی، الفنالاسلامی.
(۶) محمود پدرام، تمدن مهاباد.
(۷) هورست ولدمار جنسن، تاریخ هنر.
(۸) اکبر حاجیابراهیم زرگر، درآمدی برشناخت معماری روستایی ایران.
(۹) محمدرضا حسن بیگی، مروری برصنایعدستی ایران.
(۱۰) محمدحسن رضوانیان، شاهکارهای معماری و سنگتراشی پیامهایی از عظمت گذشته.
(۱۱) حسین زمرشیدی، معماری ایران.
(۱۲) خانعلی صیامی، آذربایجان شرقی.
(۱۳) ابوالفضل عشقی و علیرضا عطاران، طرح جامع کاربردی نمودن تولیدات صنایعدستی خراسان.
(۱۴) لیلا غلامی، سنگتراشی در مشهد.
(۱۵) فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی حسن انوری.
(۱۶) حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری.
(۱۷) بهمن فیروزمندی، باستانشناسی و هنر آسیای صغیر.
(۱۸) احد قربانی،
سنگ سیاه مشهد.
(۱۹) ارنست کونل، هنر اسلامی.
(۲۰) جی گلاک و کارل نپتون، «سنگتراشی»، در سیری در صنایعدستی ایران.
(۲۱) محمدکریم متقی، شناخت
سنگ در معماری دوره صفوی ـ قاجار اصفهان.
(۲۲) درک هیل و آلک گرابار، معماری و تزئینات اسلامی.
(۲۳) Mohamed Abdel Aziz and Tarek Torky, "Alexandria: gateway to the West", in Mamluk art: the splendour and magic of the sultans, Vienna: Museum With No Frontiers, ۲۰۰۱;.
(۲۴) The Dictionary of art, ed Jane Turner, New York: Grove, ۱۹۹۸;.
(۲۵) Oleg Grabar, The formation of Islamic art, New Haven ۱۹۷۳;.
(۲۶) "Islamic art in the Mediterranean", (by) Jamila Binous et al, in Mamluk art, ibid;.
(۲۷) R A Jairazbhoy, Islami architecture, Lahore ۲۰۰۰;.
(۲۸) Ebba Koch, Mughal architecture: an outline of its history and development (۱۵۲۶-۱۸۵۳) , Munich ۱۹۹۱;.
(۲۹) Mehrdad Shokoohy, Muslim architecture of South India: the sultanate of MÈbar and the traditions of the maritime settlers on the Malabar and Coromandel coasts (Tamil Nadu, Kerala and Goa) , London ۲۰۰۳;.
(۳۰) Hans E Wulff, The traditional crafts of Persia, Cambridge, Mass ۱۹۷۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «هنر حجاری»، شماره ۵۸۲۲.