هلاکت اصحاب القریه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
سوره یس يادآور مىشود كه براى نابودى اصحاب قریه هيچ نيازى به فرستادن لشكريان الهى (
فرشتگان) از
آسمان نبود؛ چنانكه براى هلاكت امتهاى پيشين نيز چنين نبود؛ بلكه تنها با فرود آوردن صيحهاى آسمانى آنان را نابود كرديم.
اصحاب قریه به آسانترين شيوهها به هلاکت رسیدند:
• «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ؛ و براى آنها، اصحاب قريه (
انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان
خدا به سوى آنان آمدند».
• «إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً
وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ؛ (بلکه) فقط يک صيحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند!».
یعنى آن امرى که به مشیت ما سبب هلاکت آنان گردید، غیر از یک صیحه چیز دیگرى نبود.
و اگر فعل (کانت) را مؤنث آورد و نفرمود (کان) بدین جهت بود که
خبر این فعل یعنى صیحه
مؤنث بود. و اگر (صیحه) را نکره - بدون الف و لام - آورد، و آن را به وصف
وحدت متصف کرد، براى این بود که بفهماند هلاک کردن اهل قریه کارى ناچیز و حقیر بود. و کلمه (خامدون) از خمود است، که به معناى
سکون و خاموشى از سر و صدا و جنب و جوش است، مىفرماید: (وسیله هلاکت آنها چیزى به جز یک صیحه نبود، که ناگهان همه را خاموش و بىحرکت کرد).
و اگر جمله مورد بحث را به ما قبل
عطف نکرد، براى این است که این جمله به منزله جوابى است از سؤالى تقدیرى و فرضى گویا کسى پرسیده: وسیله هلاکتشان چه بود؟ فرموده: (نبود مگر تنها یک صیحه).
و معناى
آیه این است که سبب هلاکت اهل قریه امرى بود که آسانتر از آن دیگر
تصور نداشت، و آن یک صیحه بود که به ناگهانى برخاست، و مردم را در جاى خود بخشکانید، مردمى بى سر و صدا و بى حس و حرکت شدند؛ به طورى که صداى آهسته هم از ایشان شنیده نمىشد، تا آخرین نفر مردند و بىحرکت شدند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۴۵، برگرفته از مقاله «هلاکت اصحاب القریه».