هلاک (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هلاک: (هالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ)منظور از
«هلاک» و نابودی و
فنا ، «به هم خوردن نظام» است، نه از بین رفتن مواد، مثلًا اگر یک ساختمان به وسیله زلزله متلاشی شود در اینجا هالک و فانی بر آن صدق میکند، در حالی که مواد آن موجود است، تنها نظامش از هم گسیخته.
(وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) (
معبود ديگرى را با
خدا مخوان، كه هيچ معبودى جز او نيست؛ همه چيز جز ذات پاك او فانى مىشود؛
حاکمیّت تنها از آنِ اوست؛ و همه به سوى او باز گردانده مىشويد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ) كلمه شىء از نظر مصداق با كلمه موجود مساوى است، (هر چيزى كه موجود باشد چيز هم هست، و هر چه كه چيز باشد موجود نيز هست)، در نتيجه بر تمامى موجودات اطلاق مىشود حتى بر خداى تعالى، هم چنان كه در آيه
(قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ) مىبينيم كلمه شىء بر خدا اطلاق شده، و كلمه هلاك به معناى بطلان و معدوم شدن است. بنا بر اين هر موجودى كه تصور شود فى نفسه هالك و باطل است، و حقيقتى جز آنچه كه از ناحيه خداى تعالى به آن افاضه شود ندارد، و آنچه كه منسوب به خداى تعالى نباشد از
حقیقت به طور كلى خالى است، و جز موهومى كه
وهم متوهم آن را تراشيده نيست، و يا
سرابى است كه
خیال آن را به صورت حقيقت جلوه داده، مانند
اصنام و
بتها كه از حقيقت جز اين مقدار كه سنگ و يا چوب و يا
فلز است ندارند، و اما اينكه
رب و يا
معبود باشند و
نفع و
ضرر يا اثر ديگرى داشته باشند حقيقت ندارد، و بيش از نامهايى كه از ناحيه پرستندگان آنها صورت گرفته چيز ديگرى نيستند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «هلاک»، ص۶۲۶.