نِعْمَت (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نِعْمَت (به کسر نون و سکون عین) از
واژگان قرآن کریم به معنای آنچه
خدا به انسان داده است و
نَعْمت (به فتح نون و سکون عین) به معنای
تنعّم یعنی ترفّه و وسعت
عیش میباشد. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
اِنْعام (به کسر الف و سکون نون) به معنای
نعمت دادن؛
تَنْعیم (به فتح تاء و سکون نون) به معنای
نعمت دادن و مرفّه کردن؛
ناعِم (به کسر عین) به معنای صاحب
نعمت؛
نَعْماء (به فتح نون و سکون عین) به معنای
نعمت؛
نَعیم (به فتح نون) به معنای
نعمت وسیع و کثیر و
نِعَم (به کسر نون و فتح عین) و
اَنْعُم (به فتح الف و سکون نون و ضم عین) که جمع
نعمت میباشند.
نِعْمت یعنی آنچه
خدا به
انسان داده است. در
صحاح از جمله معانی آن گفته: «
النِّعْمَةُ: ما
انعم به علیک».
به نظر نگارنده: اصل آن از
نِعْمَ (
فعل مدح) است و
نعمت را به جهت خوب و دلچسب بودن
نعمت گفتهاند، لذا در
اقرب از
کلیّات ابوالبقا نقل شده: آن در اصل حالتی است که انسان از آن
لذّت ببرد؛
و در
مفردات گفته: «
النِّعْمَةُ الحالة الحسنة».
در
مجمع ذیل
(صِراطَ الَّذِینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) فرموده: اصل آن مبالغه و زیادت است، گویند: «دققت الدواء
فانعمت دقه»، یعنی:
دوا را کوبیدم و زیاد کوبیدم.
نَعْمت: به معنی
تنعم است. در
قاموس گوید:
تنعّم به معنی ترفّه و وسعت عیش و اسم آن
نعمة به فتح نون است.
راغب میگوید: «
النَّعْمَةُ:
التنعّم».
این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
(وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ) (و
نعمت خدا را بر خود به ياد بياوريد).
(اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی اَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ) (
نعمتم را، كه به شما ارزانى داشتم به
یاد آوريد).
(کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ • وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ • وَ نَعْمَةٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ) «چقدر از دست دادند از باغات، چشمهها، کشتها، مقام دلپسند و وسعت عیشی که در آن متمتّع بودند».
(وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ اُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا) «بگذار مرا با تکذیب کنندگانی که صاحبان
تنعّماند و اندکی مهلتشان بده».
اِنْعام: (از
باب افعال) به معنی
نعمت دادن میباشد.
راغب گوید: اطلاق
اِنْعام در صورتی است که
نعمتِ داده شده از جنس
انسان باشد، زیرا در
حیوان نمیگویند: «
انعم علی فرسه».
(وَ اِذْ تَقُولُ لِلَّذِی اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِ اَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ) « آنگاه به شخصی که خدا به او
نعمت داده و تو هم به او
نعمت داده بودی، میگفتی: زنت را برای خودت نگاهدار و از خدا بترس».
تَنْعیم:
نعمت دادن و مرفّه کردن است.
(فَاَمَّا الْاِنْسانُ اِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَاَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی اَکْرَمَنِ) «امّا انسان آنگاه که خدایش او را
امتحان کرد و محترم نمود و مرفّه فرمود گوید: خدایم محترمم داشته».
ناعِم: صاحب
نعمت است و به معنی
نرم و
صاف نیز آمده است.
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ • لِسَعْیِها راضِیَةٌ) «چهرههائی (مردمانی) در آن روز در نعمتند و از تلاشی که در
دنیا کردهاند راضیاند».
نَعْماء: مفرد است، به معنی
نعمت، چنانکه در
صحاح گفته.
در
مجمع فرموده:
نعمتی است که اثر آن در صاحبش آشکار است، مقابل ضرّاء.
(وَ لَئِنْ اَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی) «و اگر پس از ضرری که به او رسیده
نعمتی بر او بچشانیم گوید بدیها از من رفت».
نَعیم:
نعمت وسیع و کثیر است و راغب گوید: «
النَّعِیمُ:
النّعمة الکثیرة».
قاموس و اقرب،
مال، و صحاح، مطلق
نعمت گفته است.
از
طبرسی ظاهر میشود که قید کثرت را لازم نشمرده؛
المنار نیز قید کثرة را دارد.
(وَ لَاَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ) «آنها را به
جنّات پر
نعمت داخل میکنیم».
(لَهُمْ فِیها نَعِیمٌ مُقِیمٌ) «برای آنها در بهشت
نعمت فراوانی است پیوسته».
این لفظ هفده بار در
قرآن مجید به کار رفته که همه درباره
نعمت بهشت است، مگر:
(ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) (سپس در آن روز همه شما از
نعمتها ى الهى بازپرسى خواهيد شد)
که درباره
نعمت دنیا است. ظاهرا الف و لام در آن برای استغراق باشد، یعنی: «از تمام
نعمتها مسئول میشوید». مسئول شدن از
نعمتها مسئول شدن از
دین است که آیا از آنها مطابق دین استفاده کردید یا نه؟.
در
برهان از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده:
«قَالَ: نَحْنُ النَّعِیمُ» و در روایت دیگری از آن حضرت که فرمود:
«قَالَ: تُسْاَلُ هَذِهِ الْاُمَّةُ عَمَّا اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهَا بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِالْاَئِمَّةِ» و در روایت سوم از
حضرت باقر (علیهالسّلام) که فرمود:
«اِنَّمَا یَسْاَلُکُمْ عَمَّا اَنْتُمْ عَلَیْهِ مِنَ الْحَقِّ» و در روایت چهارم از حضرت صادق (علیهالسّلام) نقل کرده که فرمود:
«وَ اللَّهِ مَا هُوَ الطَّعَامُ وَ الشَّرَابُ وَ لَکِنْ وَلَایَتُنَا اَهْلَ الْبَیْتِ».
المیزان تمام
نعمتها را داخل در
نعمت دین دانسته و منافاتی میان عموم
آیه و
روایات نمیداند.
نِعَم و
اَنْعُم: جمع
نعمت یعنی آنچه
خدا به
انسان داده است.
(وَ اَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً) «
نعمتهای ظاهری و باطنی خویش را بر شما فراوان کرد».
(فَکَفَرَتْ بِاَنْعُمِ اللَّهِ فَاَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ) (امّا
نعمتهاى خدا را
ناسپاسی كردند؛ و خداوند بخاطر اعمالى كه انجام مىدادند،
لباس گرسنگی و
ترس را بر آنها پوشانيد)
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "نعمت"، ج۷، ص۸۴.