نَقَضَت (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَقَضَت:(وَ لا تَكونواْ كَالَّتي نَقَضَتْ) «نَقَضَت» از مادّۀ «نقض» چنانكه
راغب در مفردات مىگويد در اصل به معنى گسستن و از هم دررفتن پيوستگى ساختمان و بنا، يا گسستن گره
ریسمان يا
طناب است.
به موردی از کاربرد «نَقَضَت» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لا تَكونواْ كَالَّتي نَقَضَتْ غَزْلَها مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكاثًا تَتَّخِذونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَن تَكونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلوكُمُ اللّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنتُمْ فيهِ تَخْتَلِفونَ) «همانند آن
زن سبکمغز نباشيد كه پشمهاى تابيده خود را، پس از استحكام، وا مىتابيد! درحالى كه سوگندها و پيمان خود را
وسیله خیانت و
فساد در ميان خود قرار مىدهيد؛ بخاطر اينكه گروهى، جمعيّتشان از گروه ديگر بيشتر است و
کثرت دشمن را بهانهاى براى شكستن
بیعت با
پیامبر مىشمريد). خدا شما را با اين وسيله مىآزمايد؛ و به
یقین روز قیامت، آنچه را در آن
اختلاف داشتيد، براى شما روشن مىسازد.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَ لا تَكونوا كَالَّتي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً ...) نقض كه مقابلش واژه
ابرام است، به معناى افساد چيزى است كه محكم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن، پس نقض چيزى كه ابرام شده مانند حل و گشودن.
چيزى است كه گره خورده است، و كلمه
نکث به معناى نقض است، و در
مجمع البیان گفته:
و هر چيزى كه بعد از تابيده شدن و يا رشته شدن نقض گردد، آن را انكاث مىگويند، چه طناب باشد و چه رشته.
و كلمه دخل - به فتحه دال و خاء- در اصل به معناى هر چيزى است كه به چيزى داخل شود در حالى كه از آن
جنس نباشد، و- بطورى كه گفته شده- دغل و خدعه و جنايت را هم از آن
کنایه آوردهاند، و كلمه اربى از رباء است كه به معناى زيادى است.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
آیه مورد بحث كه مىگويد: «مانند آن زن نباشيد كه پشمهاى تابيدۀ خود را پس از استحكام وا، مىتابيد.»
اين كلمه بهطور
استعاره دربارۀ شكستن پيمان (نقض
عهد) به كار رفته است، چنانكه در آيه ۹۱
سوره نحل مىخوانيم:
(وَ لا تَنْقُضوا اَلْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها) «و سوگندهايتان را بعد از تأكيد نشكنيد.»
همچنين در آيه ۲۵
سوره رعد مىخوانيم:
(وَ اَلَّذينَ يَنْقُضونَ عَهْدَ اَللّٰهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ) «و آنها كه عهد الهى را پس از محكم كردن مىشكنند. (
لعنت براى آنهاست)»
كه البته شكستن پيمانهاى الهى، شامل پيمانهاى فطرى و پيمانهاى عقلى و پيمانهاى تشريعى مىشود و طبيعى است كه
وفا به پيمانهايى كه انسان با ديگر انسانها مىبندد نيز در اين مجموعه وارد است، چرا كه خدا فرمان داده كه اين پيمانها را نيز محترم بشماريد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «نقضت»، ج۴، ص ۵۲۲.