نَسوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَسوا: (وَ نَسُوا حَظّاً مِّمَّا) «نَسوا» از مادّه «
نِسیان»
فعل ماضی است و شايد مراد آن باشد كه آنها دستور پذيرش دعوت
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) كه در «
تورات» آمده بود را يكباره به دست فراموشى سپردند، كه اين خود سبب
تحریف مرتب كلمات در طول تاريخ شده است.
(فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَ نَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَ لاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) (ولى بخاطر پيمان شكنى آنها، از رحمت خويش دورشان ساختيم؛ و دلهاى آنان را سخت و پر قساوت نموديم؛ آنها كلمات الهى را از موردش تحريف مىكنند؛ و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند؛ و پيوسته از خيانتى تازه از آنها آگاه مىشوى، مگر عده كمى از آنان؛ ولى از آنها درگذر و صرف نظر كن، كه خداوند
نیکوکاران را دوست مىدارد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: «
وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ»، و معلوم است كه اين حظى كه فراموش كردند قسمتى از اصول دينيشان بوده كه سعادتشان دائر مدار آن اصول بوده، اصولى كه هيچ چيزى جاى آن را اشغال نكرد مگر آنكه شقاوت دائمى را عليه آنان مسجل نمود مثل اينكه بجاى منزه دانستن خداى تعالى از داشتن شبيه كه يكى از اصول دين توحيد است مرتكب تشبيه شدند، و يا موسى را خاتم انبيا شمردند، و شريعت تورات را براى ابد هميشگى پنداشتند، و نسخ و بداء را باطل دانستند، و گرفتار عقائد باطل غير اينها شدند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «نَسوا»، ص۵۸۶.