نَدْب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَدْب (به فتح نون و سکون دال و باء ) از
واژگان نهج البلاغه به معنای خواندن و دعوت کردن و گریه کردن است. این واژه سه بار در
نهج البلاغه آمده است.
نَدْب (مثل عقل)
به معنای خواندن و دعوت کردن (ندبه للامر: دعاه) و گریه کردن (ندب المیّت: بکاه) است.
در اینجا به مواردی از کاربرد این واژه در
نهج البلاغه اشاره می کنیم:
امام علی (علیهالسلام) به
ابو موسی اشعری که حاکم
کوفه بود مینویسد:
«فاذا قدم رسولی علیک فارفع ذیلک و اشدد مئزرک و اخرج من جحرک واندب من معک فان حقّقت فانفد و ان تفشّلت فابعد» «چون فرستاده من پیش تو آید دامنت را بالا زن،
کمرت را محکم
ببند از سوراخت بیرون آی، آنهائی را که با تو هستند به
جهاد بر خوان، اگر حق را گرفتی دستور را اجرا کن و اگر سستی پیش گرفتی از کار من دور باش».
(شرحهای نامه:
)
ایشان به اهل
بصره فرموده:
«ویل لسکککم العامرة... من اولئک الذین لا یندب قتیلهم و لا یفتقد غائبهم» «وای بر راههای آبادتان از جماعتی که مقتولشان گریه کننده ندارد، و غائبشان مفقود خوانده نمیشود لشکریان صاحب زنج اغلب غلامان بیاهل و
عیال بودند، و کسی نداشتند که بر آنها گریه کند و نیز به قدری زیاد بودند که اگر کسی کشته میشود، معلوم نمیشد تا بگویند: فلانی چه شد».
(شرحهای خطبه:
)
امام (علیهالسلام) درباره اموات فرموده:
«فهم جیرة لا یجیبون داعیا و لا یمنعون ضیما و لا یبالون مندبة» «آنها همسایهاند ولی دعوت کننده را جواب نمیدهند، ظلمی را از خود منع نمیکنند به نوحهگری و گریه توجّهی ندارند».
(شرحهای خطبه:
) مندبه:
گریه و نوحهگری است.
این واژه سه بار در «نهج البلاغه » به کار رفته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ندب»، ج۲، ص۱۰۲۱.