نَحْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَحْر (به فتح نون و سکون حاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای بالای سینه و گلو است. این واژه سه بار در
نهج البلاغه آمده است.
نَحْر (مثل عقل) به معنای بالای سینه و گلو آمده و جمع آن نحور است.
راغب محلّ گردنبند از سینه گفته است.
امام علی (علیهالسلام) درباره
رحلت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده:
«فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ، وَفَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَصَدْرِي نَفْسُكَ.
(إنَّا لله وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ)» «من تو را در
لحد قبرت خوابانیدم و روح تو میان سینه و گلویم از بدنت خارج شد.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره اهل
شام فرموده:
«حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِيَّةِ.» «
معاویه جمعی از گمراهان را به دنبال خود کشیده و جریان را بر آنها پنهان کرده تا گلوهای خود را هدف مرگها قرار دادهاند.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره دشمنان و ظاهرا اهل شام فرموده:
«إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهمْ...وَحَتَّى تَدْعَقَ الْخُيُولُ فِي نَوَاحِر أَرْضِهِمْ، وَبِأَعْنَانِ مَسَارِبِهِمْ وَمَسَارِحِهِمْ.» «نواحر ارض» یعنی زمینهای متقابل و رو در رویهم، مسارح: چراگاهها، مسارب: راهها. یعنی «آنها از جایشان حرکت نمیکنند تا آنکه اسبان زمینهای روی در روی آنها را و اطراف راهها و چراگاههای آنها را زیر سمّ بکوبند.»
(شرحهای خطبه:
)
واژه نحر سه بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «نحر»، ج۲، ص۱۰۱۸.