نَبْغ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَبْغ (به فتح نون و باء) و
نُبُوغ (به ضم نون و باء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای خارج شدن و ظاهر شدن شیء است.
نابغه به معنای مرد عظیم الشان و جمع آن
نوابغ است. این واژه دو بار در
نهج آمده است.
نَبْغ و
نبوغ به معنای خارج شدن و ظاهر شدن شیء آمده است. در لغت آمده: «
نبغ الشیء
نبغا و
نبوغا: خرج و ظهر»
نابغه به معنای مرد عظیم الشان و جمع آن
نوابغ است.
زن زناکاری را که زناکاریش شهرت یافته است «
نابغه» گویند.
آنجا که
عمرو بن عاص به اهل
شام میگفت:
علی بن ابی طالب شوخ طبع است حضرت فرمود:
«عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ! يَزْعُمُ لاَِهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً، .... لَقَدْ قَالَ بَاطِلاً، وَنَطَقَ آثِماً.» «شگفت از پسر زن
زناکار که به اهل شام میگوید: در من شوخ طبعی است باطل گفته و گناهکار سخن گفته است.»
(شرحهای خطبه:
)
در جای دیگر درباره اهل شام فرموده:
«وَأَقْرِبْ بِقَوْم مِنَ الْجَهْلِ بِاللهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ! وَمُؤَدِّبُهُمُ ابْنُ النَّابِغَةِ» «چه نزدیکتر است به جاهل بودن به
خدا قومی که پیشوای آنها
معاویه و معلمّشان فرزند زن زناکار است.»
(شرحهای خطبه:
)
واژه
نبغ دو بار در «نهج» آمده است و هر دو درباره عمرو بن عاص که زناکار مشهور بود و بالای خانهاش علم نصب میکرد و از زناکاران «ذوات الرایات» بود.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «نبغ»، ج۲، ص۱۰۰۹.