نورُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نورُ:(اللَّهُ نورُ السَّماواتِ) «نورُ» به معنى «روشنايى و فروغ» (خلاف
ظلمت) است.
به موردی از کاربرد «نورُ» در
قرآن، اشاره میشود:
(اللَّهُ نورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبارَكَةٍ زَيْتونِةٍ لّا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نّورٌ عَلَى نورٍ يَهْدي اللَّهُ لِنورِهِ مَن يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ) «
خداوند نور آسمانها و
زمین است؛ و مَثَل نورش همانند چراغدانى است كه در آنچراغى پرفروغ باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون ستارهاى فروزان، چراغى كه افروخته مىشود از روغن درخت پربركت زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى؛ روغنش آنچنان صاف و خالص است كه نزديک است بدون تماس با
آتش شعلهور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هركس را بخواهد با نور خود
هدایت مىكند، و خدا براى مردم مثلها مىزند و خداوند به هر چيزى داناست.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
اين آيات متضمن مقايسه مؤمنين به حقيقت ايمان با كفار است، مؤمنين را به داشتن اين امتيازات معرفى مىكند كه به
وسیله اعمال صالح هدايت يافته، و به نورى از ناحيه پروردگارشان راه يافتهاند كه ثمرهاش معرفت خداى سبحان، و سلوک و راهيابى به بهترين پاداش، و نيز به
فضل خداى تعالى است، در روزى كه پرده از روى دلها و ديدههايشان كنار مىرود.
به خلاف كفار كه اعمالشان ايشان را جز به سرايى بدون حقيقت راه نمىنمايد، و در ظلماتى چند طبقه و بعضى روى بعض قرار دارند، و خدا براى آنان نورى قرار نداده، نور ديگرى هم نيست كه با آن روشن شوند.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
(اَللّٰهُ نورُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ) «خداوند نور آسمانها و زمين است.»
جملهاى است زيبا و جالب و پرارزش، آرى خدا نور آسمانها و زمين است، روشنى و روشنىبخش همۀ آنها.
گروهى از مفسران كلمۀ «نور» را در اينجا به معنى «هدايتكننده» و بعضى به معنى «روشنكننده» و بعضى به معنى «زينتبخش»
تفسیر كردهاند كه همه اين معانى صحيح است، ولى مفهوم كلمۀ نور بازهم از اين گستردهتر مىباشد، چرا كه در
قرآن مجید و روايات اسلامى از چند چيز به عنوان «نور» ياد شده است:
۱ - قرآن مجيد - چنانكه در آيۀ ۱۵۷
سوره اعراف مىخوانيم:
(وَ اِتَّبَعوا اَلنّورَ اَلَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحونَ) «كسانى كه پيروى از نورى مىكنند كه با پيامبر نازل شده است آنها رستگارانند.»
و در آيۀ ۱۵
سوره مائده مىخوانيم:
(قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اَللّٰهِ نورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ) «از سوى خداوند نور و كتاب آشكارى براى شما آمد.»
۲ - ايمان - چنانكه در آيۀ ۲۵۷
سوره بقره آمده است:
(اَللّٰهُ وَلِيُّ اَلَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُمٰاتِ إِلَى اَلنُّورِ) «خداوند ولى كسانى است كه ايمان آوردهاند، آنها را از ظلمتهاى (
شرک و
کفر) به سوى نور (ايمان) رهبرى مىكند.»
۳ - هدايت الهى و روشنبينى - چنانكه در آيۀ ۱۲۲
سوره انعام آمده:
(أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نوراً يَمْشي بِهِ في النّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ في الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها) «آيا كسى كه مرده (
جهل و
ضلالت) بود و ما او را زنده كرديم و نور هدايتى براى او قرار داديم كه در پرتو آن بتواند در ميان مردم راه برود همانند كسى است كه در تاريكى (جهل و گمراهى) باشد و هرگز از آن خارج نگردد؟.»
۴ - آيين
اسلام - چنانكه در آيۀ ۳۲
سوره توبه مىخوانيم:
(وَ يَأْبَى اَللّٰهُ إِلاّٰ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْكٰافِرُونَ) «خداوند ابا دارد جز از اينكه نور (اسلام) را كامل كند هرچند كافران نخواهند.»
۵ - شخص
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) - در آيۀ ۴۶
سوره احزاب دربارۀ پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) مىخوانيم:
(وَ داعِياً إِلَى اَللّٰهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً) «ما تو را دعوتكننده به سوى خدا به اذن و فرمان او قرار داديم و چراغى نوربخش.»
۶ - امامان و پيشوايان معصوم (ع) - چنان كه در زيارت جامعه آمده:... خلقكم الله انوارا فجعلكم بعرشه محدقين... «خداوند شما را نورهايى آفريد كه گرد عرش او حلقه زده بوديد» و نيز در همان زيارتنامه آمده است:... و انتم نور الاخيار و هداة الابرار... «شما نور خوبان و هدايتكنندۀ نيكوكاران هستيد».
۷ - علم و دانش - نيز به عنوان نور يادشده، چنانكه در حديث مشهور است:
العلم نور يقذفه اللّه فى قلب من يشآء. «علم نورى است كه خدا در قلب هركس بخواهد مىافكند.»
اينها همه از يكسو.
و از سوى ديگر: بايد در اينجا خواص و ويژگيهاى نور را دقيقا بررسى كنيم، با مطالعۀ اجمالى روشن مىشود كه نور داراى خواص و ويژگيهاى زير است:
۱ - نور زيباترين و لطيفترين موجودات در جهان ماده است و سرچشمۀ همۀ زيبايیها و لطافتهاست.
۲ - نور بالاترين
سرعت را طبق آنچه در ميان دانشمندان معروف است در جهان ماده دارد، نور با سرعت سيصد هزار كيلومتر در ثانيه مىتواند كره زمين را در يک چشم برهم زدن (كمتر از يک ثانيه) هفت بار دور بزند، به همين دليل مسافتهاى فوق العاده عظيم و سرسامآور نجومى را فقط با سرعت سير نور مىسنجند و واحد سنجش در آنها سال نورى است، يعنى مسافتى را كه نور در يك سال با آن سرعت سرسامآورش مىپيمايد.
۳ - نور وسيلۀ تبيين اجسام و مشاهده موجودات مختلف اين جهان است و بدون آن، چيزى را نمىتوان ديد، بنابراين هم «ظاهر» است و هم «مظهر» (ظاهركنندۀ غير).
۴ - نور آفتاب كه مهمترين نور در دنياى ماست پرورشدهندۀ گلها و گياهان، بلكه رمز بقاى همۀ موجودات زنده است و ممكن نيست موجودى بدون استفاده از نور (بهطور مستقيم يا غيرمستقيم) زنده بماند.
۵ - امروز ثابت شده كه تمام رنگهايى را كه ما مىبينيم نتيجۀ تابش نور آفتاب يا نورهاى مشابۀ آن است وگرنه موجودات در تاريكى مطلق رنگى ندارند.
۶ - تمام انرژيهاى موجود در محيط ما (بجز انرژى اتمى) همه از نور آفتاب سرچشمه مىگيرد، حركت بادها، ريزش باران و حركت نهرها و سيلها و آبشارها و بالاخره حركت همۀ موجودات زنده با كمى دقت به نور آفتاب منتهى مىشود؛ سرچشمه گرما و حرارت و آنچه بستر موجودات را گرم نگه مىدارد همان نور آفتاب است، حتى گرمى آتش كه از چوب درختان و يا زغالسنگ و يا نفت و مشتقات آن به دست مىآيد نيز از گرمى آفتاب است، چرا كه همۀ اينها طبق تحقيقات علمى به گياهان و حيواناتى بازمىگردند كه حرارت را از خورشيد گرفته و در خود ذخيره كردهاند، بنابراين حركت موتورها نيز از بركت آن است.
۷ - نور آفتاب، نابودكنندۀ انواع ميكربها و موجودات موذى است و اگر تابش اشعه اين نور پربركت نبود كره زمين، تبديل به بيمارستان بزرگى مىشد كه همه ساكنانش با مرگ دست به گريبان بودند.
خلاصه هرچه در اين پديدۀ عجيب عالم خلقت (نور) بيشتر مىنگريم و دقيقتر مىشويم آثار گرانبها و بركات عظيم آن آشكارتر مىشود.
حال با در نظر گرفتن اين دو مقدمه اگر بخواهيم براى ذات پاك خدا تشبيه و تمثيلى از موجودات حسى اين جهان انتخاب كنيم (گرچه مقام باعظمت او از هر شبيه و نظير برتر است) آيا جز از واژۀ «نور» مىتوان استفاده كرد؟ همان خدايى كه پديدآورندۀ تمام جهان هستى است، روشنىبخش عالم آفرينش است، همۀ موجودات زنده، به بركت فرمان او زندهاند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند كه اگر لحظهاى چشم لطف خود را از آنها بازگيرد همگى در ظلمت فنا و نيستى فرومىروند و جالب اينكه هر موجودى به هر نسبت با او ارتباط دارد به همان اندازه نورانيت و روشنايى كسب مىكند:
قرآن نور است چون كلام اوست؛ آيين اسلام نور است چون آيين اوست؛ پيامبران نورند چون فرستادگان اويند؛ امامان معصوم انوار الهى هستند چون حافظان آيين او بعد از پيامبرانند؛ «ايمان» نور است چون رمز پيوند با اوست؛ علم نور است چون سبب آشنايى با اوست، بنابراين:
(اَللّٰهُ نورُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ) بلكه اگر نور را به معنى وسيع كلمه به كار بريم يعنى «هرچيزى كه ذاتش ظاهر و آشكار باشد و ظاهركنندۀ غير» در اين صورت به كار بردن كلمۀ «نور» در ذات پاک او جنبۀ تشبيه هم نخواهد داشت، چرا كه چيزى در عالم خلقت از او آشكارتر نيست و تمام آنچه غير اوست از بركت وجود او آشكار است.
در كتاب «
توحید» از «
امام علی بن موسی الرضا (علیهالسلام)» چنين آمده: از آن حضرت تفسير آيۀ:
(اَللّٰهُ نورُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ) را خواستند، فرمود: «او هدايتكنندۀ اهل آسمانها و هدايتكنندۀ اهل زمين است». در حقيقت اين يكى از خواص نور الهى است، امّا مسلما منحصر به آن نمىباشد و به اين ترتيب تمام تفسيرهايى را كه در زمينۀ اين آيه گفتهاند مىتوان در آنچه ذكر كرديم جمع كرد كه هركدام اشاره به يكى از ابعاد اين نور بىنظير و اين روشنايى بىمانند است.
جالب اينكه در فراز چهلوهفتم از دعاى «
جوشن کبیر» كه مجموعهاى از صفات خداوند متعال است مىخوانيم: يا نور النّور، يا منوّر النّور، يا خالق النّور، يا مدّبر النّور، يا مقدّر النّور، يا نور كلّ نور، يا نورا قبل كلّ نور، يا نورا بعد كلّ نور، يا نورا فوق كلّ نور، يا نورا ليس كمثله نور. «اى نور نورها، و اى روشنىبخش روشناييها، اى آفرينندۀ نور، اى تدبيركنندۀ نور، اى تقديركنندۀ نور، اى نور همۀ نورها، اى نور قبل از هر نور، اين نور بعد از هر نور، اى نورى كه برتر از هر نورى، و اى نورى كه همانندش نورى نيست».
و به اين ترتيب همه انوار هستى از نور او مايه مىگيرد و به نور پاک او منتهى مىشود.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «نور»، ج۴، ص ۵۵۲.