نهایة الأصول (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب «نهایة الاصول»، تقریرات درس خارج آیة الله العظمی، حاج آقا
حسین بروجردی طباطبایی (متوفای ۱۳۸۰ ق) است که توسط آیة الله،
حسینعلی منتظری ، به
زبان عربی ، به رشته
تحریر درآمده است.
چرک نویس قسمت اول (مباحث الفاظ) این کتاب، در
سال ۱۳۶۸ پایان یافته است و در همان سال نیز تدریس قسمت دوم آغاز شده است.
با توجه به تاریخ انتشار هر دو جلد که سال ۱۴۱۵ ق، است و با توجه به عبارت آخر کتاب (قد تم قبل قریب من ستة و اربعین سنة)، تاریخ اتمام چرک نویس جلد دوم سال ۱۳۷۰ ق، بوده است.
در
الذریعة ، تاریخ انتشار قسمت اول کتاب را سال ۱۳۷۵ ق (در حدود ۵ سال قبل از وفات
آیة الله بروجردی ) و در ۳۵۰ صفحه ذکر کرده است.
علت تاخیر چاپ قسمت دوم کتاب را همان طور که مؤلف در مقدمه کتاب ذکر کرده، تکمیل مباحث
ناقص آن بوده، اما پس از اینکه نتوانسته بعضی از قسمتهای آن را گرد آورد، با بیان این مطلب که ما لا یدرک کله لا یترک کله، قسمتهایی را که امکان داشته، جمع آوری و
تدوین نموده است.
کتاب، از یک مقدمه و ۸ مقصد تشکیل شده است. مباحث الفاظ شامل ۵ مقصد و مباحث عقلی شامل سه مقصد میباشد.
همان طور که مؤلف در مقدمه ذکر کرده است، تقسیم بندی مطالب کتاب، نظیر
کفایة الاصول آخوند خراسانی است تا خواننده با توجه به عناوین مطالب، به راحتی بتواند مسائل مختلف را از موارد آن به دست بیاورد.
مقدمه، ۱۱ امر را در بر دارد به این شرح: امر اول، تمایز علوم و موضوع علم اصول؛
امر دوم، مبحث
وضع ،
انشاء و اخبار؛
امر سوم،
حقیقت و مجاز ؛
امر چهارم، حقیقت استعمال؛
امر پنجم، عدم توقف دلالت الفاظ بر اراده؛
امر ششم، عدم وضع مستقل برای لفظ مرکب؛
امر هفتم، علائم حقیقت و مجاز؛
امر هشتم،
حقیقت شرعی ؛
امر نهم،
صحیح و اعم ؛
امر دهم،
استعمال لفظ مشترک در بیشتر از یک معنی و امر یازدهم.
مقاصد هشت گانه عبارتند از:
اوامر ؛
نواهی ؛
مفاهیم ؛ عموم و خصوص؛
مطلق و
مقید ؛
قطع ،
ظن و شک .
اما مبحث اوامر، مطالب مربوط به ماده امر، اجزاء، مقدمه واجب، مسئله
ضد ، دستور دادن امر کننده با علم به انتفاء شرط،
واجب کفایی ، موسع و مضیق و مسئله تعلق امر به طبایع یا افراد را شامل میشود.
مبحث نواهی، شامل مباحث مفاد نهی، اجتماع امر و نهی، آیا نهی از چیزی اقتضای
فساد آن را دارد یا نه؟ میباشد.
مبحث قطع، شامل حجیت قطع، اقسام قطع،
تجری و
تنجیز علم اجمالی است.
مبحث ظن، امکان تعبد به ظن، تاسیس
اصل در جایی که
حجیت آن معلوم نیست، حجیت ظواهر
کتاب ، حجیت
خبر واحد ، اقسام خبر و حجیت مطلق ظن را در بر دارد.
در بحث شک، فقط
اصل برائت مطرح شده و سایر اصول عملیه مطرح نشده است. مقرر کتاب در انتهای کتاب میگوید: «الی هنا قد تم ما افاده سماحة السید الاستاذ الاکبر المرحوم آیة الله العظمی البروجردی اعلی الله مقامه الشریف» که نشان گر این است که آیة الله بروجردی، مباحث
اصول عملیه را به پایان نرسانده است.
از دیگر نکات قابل ذکر اینکه چون مسئله حجیت
شهرت و
اجماع ، فرع بر مسئله حجیت خبر است، بر خلاف ترتیب کلام شیخ اعظم انصاری، مسئله حجیت خبر، مقدم شده است.
کتاب نهایة الاصول، یکی از بهترین کتابهای اصولی از نظر تنوع مباحث مطرح شده است. در این کتاب، مباحث اصولی، فلسفی، تاریخی و نکات فقهی باارزشی که مترتب بر مباحث اصولی است، مطرح شده است.
اینک به توضیح این ویژگیها میپردازیم:
آیة الله بروجردی، با تسلطی که بر مسائل فلسفی داشتهاند، گاهی بعضی از مسائل فلسفی را که در مباحث اصولی مثل
مطلق و مقید و نظایر آن، مورد نیاز است مطرح نمودهاند، مثل «اذ مقتضی المداقة العقلیة و التحقیق الفلسفی... ، لکن التدقیق الفلسفی...»
مقرر نیز با احاطه کاملی که بر مباحث فلسفی داشتهاند، گاهی بعضی از مسائل فلسفی را به صورت خلاصه و در حاشیه کتاب مطرح نمودهاند و در ابتدای آن، این جملات دیده میشود: «و قد حقق فی محله...»
آشنایی و تسلط کامل آیة الله بروجردی بر مباحث فقهی، باعث شده در بسیاری از موارد، مباحث فقهی مرتبط با مسائل اصولی را به صورت مختصر مطرح نماید. گاهی یک مبحث فقهی را با این عبارت شروع کردهاند: «ثم ان ههنا نکتة فقهیة یجب ان ینبه علیها» و گاهی نیز مثل تمسک به عموم علی الید در شبهه مصداقیه، به نکات فقهی آن پرداختهاند.
از دیگر ویژگیهای بسیار مهم که در اکثر مباحث کتاب دیده میشود، تحلیل تاریخی مباحث اصولی است. این نحوه بحث، در مباحث
تصویب ، مسئله ترتب به
خبر واحد ،
تنجیز علم اجمالی ، تمسک به عام قبل الفحص عن المخصص، اجتماع امر و نهی، صحیح و اعم،
طلب و
اراده ، تاریخچه
علم کلام و
معتزله و
اجزاء تقریر شده است.
از خصوصیات دیگر کتاب، خلاصه، مطرح کردن مباحث اصولی در حد نیاز است. در بسیاری از مباحث نظیر این جمله دیده میشود: «قد اطنبوا الکلام فی مبحث الانسداد و لا یهمنا التعرض لجمیع ما ذکروا فیه».
در کتاب به نقل قول و حکایت از کتابها اکتفا نشده، بلکه عین عبارتها در متن آورده شده و گاهی اشتباهات علمای اصولی نیز تصحیح میشود. مثلا در بحث
واجب مطلق و
مشروط و
معلق و
منجز ، توهم بعضی از اصولیین (بعض افاضل العصر) را مبنی بر اینکه
صاحب فصول ابتدا واجب را به مشروط و مطلق و سپس به واجب معلق و منجز تقسیم کرده است، رد میکند، سپس این گونه میگوید: «قد تبین لک ان لیس هنا تقسیم واحد بل تقسیمان فی عرض واحد لا یرتبط احدهما بالآخر».
مؤلف، تنها نظریات صاحب کفایة را متعرض نشده، بلکه نظر بزرگان اصولی دیگر را مثل صاحب قوانین،
صاحب معالم و صاحب
هدایة المسترشدین نیز متعرض گردیده و عبارتهای آنان را به طور کامل نقل کرده و در آنها
مناقشه میکند.
علاوه بر نظریات جدید و ابتکاراتی که در کتاب دیده میشود، آنچه در این کتاب از تازگی خاصی برخوردار است، توجه به تاریخچه مباحث اصولی و بحث
اجماع است که در کمتر کتاب اصولی مطرح شده است.
۱. در بحث موضوع
علم ، موضوع
علم اصول ، «الحجة فی الفقه»، عنوان شده، بنا بر این مسئله
مقدمه واجب و مبحث ضد و امثال آن، از مبادی علم اصول محسوب میشوند و داخل در علم اصول نیستند.
۲. در بحث ملازمه بین وجوب چیزی و مقدمات آن (مقدمه واجب)، میگوید: «قد اتضح بما ذکرناه فی موضوع علم الاصول، عدم کون المسئلة اصولیة و انما هی من المبادی الاحکامیة للفقه».
هم چنین مسئله ضد را از مبادی
احکام میداند و مبادی احکامیه را نیز این گونه معنا میکند: «لوازم الاحکام و ملزوماتها و ملازماتها».
۳. در مورد معنای اسمی و حرفی، فرق آنها را ذاتی میدانند نه اینکه
وحدت ذات داشته باشند و فقط تفاوت، در نحوه
استعمال باشد.
۴. بحث نحوههای استعمال که به صورت مستقل مطرح شده و بر اساس نیاز و نحوه زندگی مردم بررسی شده، از مباحث مفید کتاب است.
۵. در بحث
حقیقت و مجاز ، با پذیرش این نظریه که مجاز در واقع حقیقت ادعایی است، یکی از لطیفترین نظریات را بیان میکند.
۶. در بحث اخذ قصد
قربت ، پس از بیان این مطلب که شاگردان شیخ، عدم جواز اخذ قصد قربت در ماموربه را به عنوان ارسال مسلمات گرفتهاند، با طرح سه مقدمه، این گونه نتیجه میگیرد: «قد تلخص مما ذکرناه امکان اخذ قصد القربة فی المامور به و حینئذ فاذا شک فی التعبدیة و التوصلیة فمقتضی الاطلاق هو التوصلیة».
۷. در بحث حقیقت نهی و مبادی و آثار آن، بر خلاف محقق خراسانی که به واسطه تبعیت از مشهور، چنین مطرح نموده که
امر و
نهی ، در طلب مشترک هستند، ایشان آن دو را با هم مشترک نمیداند و دارای دو حقیقت و
ماهیت جداگانه میداند.
و...
تاریخچه مباحث اصولی، در مباحث زیادی مطرح شده که به ذکر بعضی از آنها بسنده میکنیم:
۱. در بحث طلب و اراده، منشا این نظریه را از غیر
مسلمانان میداند، زیرا
حسن بصری که رئیس گروه
اشاعره بوده است، از کفاری بوده که در جنگ «عین التمر»،
اسیر شده و پس از
مسلمان شدن، منشا این نظریه شده است. مقرر نیز در حاشیه، این گونه گفته است: «اقول: بل لعل المتتبع فی کتب التاریخ یطمئن بان اکثر الفتن و المذاهب المختلفة فی الدیانة الاسلامیة انما نشات من جهة القاء اسراء الکفار من العجم و غیرهم جمیع ما کانوا یعتقدون من الاصول و الفروع بین المسلمین و المؤمنین بالقرآن.»
۲. در بحث مغایرت طلب و اراده، نظر
شیخ محمد تقی اصفهانی ، صاحب هدایة المسترشدین را با توجه به تاریخچه علم کلام رد میکند و میگوید: «و یکون ناشئا من عدم تتبع تاریخ المسئلة و ما هو محط نظر المتنازعین فیها.»
۳. در مبحث
اجزاء نیز میفرمایند: «الظاهر تسالم الفقهاء الی زمن الشیخ- قده- علی ثبوت الاجزاء و انما وقع الخلاف فیه من زمنه.»
۴. در مسئله ترتب، این گونه آمده که این مسئله محل
اختلاف نظریات متاخران (علمای متاخر) شده و اولین کسی که آن را تصحیح کرده،
محقق ثانی بوده است.
میرزای شیرازی بزرگ نیز آن را استوار ساخته و شاگردان او و شاگردان آنها به جز
محقق خراسانی همه آن را محکم و استوار دیدهاند، ولی محقق خراسانی با آن مخالفت کرده و در نهایت نظر محقق ثانی و میرزای شیرازی را میپذیرند.
۵. در بحث
اجتماع امر و نهی ، میگویند: در کلمات قدمای از اصحاب، بحث امتناع اجتماع امر و نهی به عنوان یک مسئله اصولی وجود ندارد، بلکه آنها فتوی به بطلان نماز در مکان غصبی دادهاند، زیرا آن
نماز مبغوض پروردگار است و میفرماید: «فراجع کلام الشیخ فی العدة و کذا السید و امثالهما و مما ذکرنا ظهر ان نسبة الامتناع الی المشهور من جهة افتائهم ببطلان الصلاة فی المسئلة الفقهیة فی غیر محلها.»
۶. در بحث
تمسک عام قبل از فحص از مخصص ، میفرماید: ابتدا، ابو
العباس بن سریج که در
قرن چهارم وفات یافته، این مسئله را عنوان کرده است، سپس اشکال شاگردش
ابو بکر صیرفی را مطرح کرده و بعد مسئله دیگری را که با آن مرتبط است و قدما مطرح کردهاند، آورده است.
۷. در مورد تاریخچه بحث خبر واحد و توجیه کلام شیخ در عده، بحث مفیدی را در صفحه ۵۲۱ مطرح مینماید.
آیة الله بروجردی با تتبع وسیعی که در کتب قدما و علمای اصولی داشتهاند، بحث مفیدی را در رابطه با
اجماع از صفحه ۵۲۷ تا ۵۴۴ مطرح مینمایند.
ایشان، علاوه بر موارد بالا، در بسیاری از مباحث نیز به صورت موردی مباحث مفیدی را مطرح مینمایند که به آن اشاره میشود:
۱. در بحث مقدمه واجب، به نکته ظریفی در حجیت اجماع اشاره دارند و آن اینکه باید مسئله، از مسائل متلقاة از
معصومین علیهالسّلام باشد که یدا بید رسیده باشد تا
شهرت در آن حجیت داشته باشد و اگر از مسائل استنباطی باشد، نه اجماع و نه
شهرت در آن
حجت نیست.
۲. در بحث
تصویب ، اجماع ادعا شده را این گونه رد میکنند: «ان الاجماع المدعی فیها هو اجماع المتکلمین من الامامیة بما هم متکلمون، لا اجماع الفقهاء و المحدثین، الذی هو حجة من الحجج الفقهیة».
از دیگر نکات جدیدی که در کتاب آمده، این است که مؤلف، بر خلاف نظر بزرگان اصولی که برای احراز
اطلاق ، سه مقدمه را ذکر میکنند، فقط یک مقدمه را میپذیرد و آن اینکه متکلم در مقام بیان تمام موضوع حکم باشد، نه در مقام اهمال و اجمال.
در مقدمه بحث
قطع ، مؤلف به نقل از کفایه، مبحث قطع را یک مبحث کلامی دانسته اما بعدا از این نظر برگشته و میگوید: «اقول: بل هو من مسائل الاصول و لا شباهة له بالکلام اصلا».
نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.