نقش علما در انقلاب اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انقلاب به معنی دگرگونی کامل
اجتماعی است؛ به طوریکه تمام نهادهای
اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تحت تاثیر وقوع آن عوض شود. علما نقش برجستهای در ترویج
فرهنگ اسلامی و مقابله با فرهنگ نظام حاکم داشتند و خدمات گستردهای به
انقلاب اسلامی در
ایران کردهاند.
مرحوم
شهید مطهری (رضوان الله علیه) انقلاب را به طغیان و عصیان مردم علیه
نظام حاکم تعریف نمودهاند
از دو جهت به اهمیت
انقلاب اسلامی میتوان پرداخت:
در طول تاریخ انقلابهای زیادی به وقوع پیوسته و تحولات سیاسی و
اجتماعی در کشورهای مختلف جهان انجام پذیرفتهاند طبعاً این انقلابها تاثیرات جانبی نیز داشتهاند فرضاً، در اقتصاد و تبادلات بازرگانی و تجاری جهانی، و روابط سیاسی دولتها تاثیرگذار بودهاند. انقلابهایی نظیر انقلاب
ژاپن،
روسیه،
فرانسه و...
اما انقلاب اسلامی که در
ایران به رهبری حضرت آیتالله العظمی
امام خمینی به وقوع پیوست به لحاظ برخورداری از امتیازات، از ویژگی و اهمیت خاص جهانی برخوردار میباشد با وقوع این انقلاب اغلب تحولات جهانی تغییر جهت داده شد، روابط تجاری کشورهای مرتبط با منطقه و
خاورمیانه تحت تاثیر قرار گرفت.
اهمیت جهانی انقلاب اسلامی را در پیامدهای آن میتوان درک نمود. این پیامدها عبارتند از:
۱. بیداری جهانی در برابر استعمارگران از سوی ملتهای تحت استعمار متاثر از انقلاب ایران.
۲. زنده شدن و فعالیت مجدد نهضتهای آزادیبخش جهان با الهام از انقلاب ایران و حمایتهای انقلاب ایران مانند
نهضت انتفاضه مردم
فلسطین.
۳. احیای مجدد
اندیشه اسلامی و احیای
اسلام در جهان معاصر با الگوی حکومتی
مردمسالاری دینی.
۴.اندیشه استقلالخواهی و استبدادگریزی و نفی هرگونه سلطه خارجی (که هدف غارت ذخایر و منابع کشورهای جهان خصوصاً کشورهای اسلامی را تعقیب مینمودند.)
۵. رویارویی و موفقیت اندیشه اسلامی با
اندیشههای کمونیستی،
لیبرالیستی و
امپریالیستی و
صهیونیستی، با احیای اندیشه اسلامی بزرگترین مانع رشد این اندیشهها در جهان به وجود آمد.
استقلال،
آزادی، و
مردمسالاری دینی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی در ایران است که با تکیه براندیشه
ولایت فقیه به رهبری امام خمینی بوجود آمد، و با این تحول مهم مردم ایران که هزاران سال در زیر سلطه استبداد بودند رهایی یافته و توانستند با اکثریت قاطع (۹۸%) حکومتی را که دلخواهشان بود پایهگذاری کنند اهمیت انقلاب اسلامی ایران در این ویژگی نهفته است که بر اساس محوریت ارزشها و مبانی دینی بنیانگذاری شده، اگر انقلابهای جهانی بر اساس ایدئولوژیهای مادی بنیانگذاری شدهاند، انقلاب اسلامی بر اساس
ایدئولوژی و
جهانبینی توحیدی تاسیس شده که براساس خواست اکثریت قاطع مردم ایران بوده است.
در ایران برای انقلاب اهمیتهای بیشماری وجود دارد، که در طول تاریخ ایران چنین اهتمامی وجود نداشته است، استقلال سیاسی،
اجتماعی، خودکفایی اقتصادی، تکنولوژی، و نظامی، و زنده شدن ارزشهای فرهنگی، و احیای غرور دینی و ملی که توسط بیگانگان پایمال شده بود. از جمله موارد مهمی است که به انقلاب اسلامی اهمیت میدهد.
قدرت سیاسی و حاکمیت از طرف بیگانگان تعیین و حمایت میشود یعنی استبداد نماینده بیاراده و استعمار و حافظ منافع آنها بود که با مبارزات مردم ایران این سیستم حاکمیت فرو پاشید.
فرماندهان نظامی تحت نظر کامل استعمارگران بودند و
ارتش ایران هیچ گونه اختیار تصمیمگیری نداشت، از طرفی تمام تجهیزات نظامی ارتش ایران از کشورهای خارج و استعماری تامین میشد و ایران بازار فروش شرکتهای غربی بود و هیچ نوع فنآوری و تکنولوژی پیشرفته در گذشته ارتش ایران که چشمگیر باشد، وجود نداشت ولی با پیروزی انقلاب دست بیگانگان استعمارگر از نفوذ در ارتش و نیروهای نظامی قطع و پیشرفتهای قابل ملاحظهای بوجود آمد.
کشور ایران و سایر کشورهای اسلامی به عنوان تامین کننده مواد نفتی و سوخت و ذخایر معدنی دیگر شرکتها و کمپانیهای غربی بودند بطوریکه از نظر تامین سوخت خود نیز کاملاً وابسته به آنها بوده و به کشور «تک محصولی» تبدیل شده بود چون با توجه به صنعت نفت و صدور آن تمام صنایع ایران از جمله کشاورزی و صنایع دستی از رونق افتاده و در شرف نابودی قرار گرفته بود که با وقوع انقلاب اسلامی تجدید حیات یافتند.
با تامل در تمام امور سیاسی و
اجتماعی داخلی ایران میتوان به اهمیت انقلاب اسلامی ایران پی برد.
ساختار ایران از لحاظ
اجتماعی و بافت فرهنگی با ساختار فرهنگی کشورهای دیگر از جهاتی متمایز است
جامعه ایران به لحاظ برخورداری از
فرهنگ اصیل اسلامی
شیعه، از انسجام و وحدت و یکدلی بینظیری برخوردار است، فرهنگ حیاتبخش شیعه و اعتقاد به اصل
امامت و
ولایت از امتیازات برجسته
جامعه ایرانی است که به نوبه خود عناصر و اقوام
اجتماعی را در کنار هم متحد و یکدست در برابر توطئهها بیدار و منسجم نگه میدارد.
یکی از اساسیترین عوامل پیروزی انقلابها رهبران انقلابها هستند، رهبرانی که با هدایت ارگانیسم، نیروهای
اجتماعی و
احزاب سیاسی را با برنامهریزی منظم به سوی اهداف مشخص شده سوق میدهند که در نهایت این هدایتهای پیشروانه منجر به پیروزی انقلاب میگردد.
در میان رهبران تمامی انقلابها قدرت و نفوذ معنوی امام خمینی که از آن به نیروهای «
کاریزما» تعبیر مینمایند یکی از مهمترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی بوده است که در طول تاریخ انقلابها این نفوذ بسیار کمنظیر بوده است.
نارضایتی عمومی در
اجتماع ایران بطوریکه تمام
طبقات اجتماعی و احزاب سیاسی را بر آن میداشت که با تشکیلات خاص خود مردم ار در رسیدن به اهداف و خواستههایشان تهییج نموده و در قالبهای مختلف مبارزاتی به مبارزه دعوت مینمایند و در نتیجه مردم نیز با صفوف مستحکم در مبارزه علیه استبداد دیر پای کوشیده و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی را ایفاء نمودند، رفتار ظالمانه
استبداد نیز مخالفت مردم و مبارزات مردمی را بر علیه فضای حاکم شدیدتر مینمودند، بطوریکه تمام آزادیهای تعریف شده مردم از جمله
آزادی آنها در
مراسم مذهبی و
عزاداری نادیده گرفته شده بود و سلولهای زندانهای بزرگ مملو از جوانان بود. که عزت و آزادی مردم را جریحهدار نموده و مردم را در مقابل این
رژیم مستبد وابسته به
استعمار به مبارزه میکشانید.
عوامل دیگری نیز در پیروزی انقلاب اسلامی دخیل بودند که زیر
مجموعهای از عوامل فوق محسوب میشوند که در نقش گروهای مختلف تبیین خواهند شد.
برای شناخت نقش و اهداف گروهها و نهادها در تحولات
جامعه، اطلاع از زندگی و اندیشه رهبران فکری آن لازم مینماید، چرا که رهبران در
جامعه
پذیری سیاسی با ابزارها و کارگزارانی که به خدمت میگیرند، سعی در تحکیم فرهنگ سیاسی حاکم، تغییر و تحول در فرهنگ سیاسی در صورت تضاد با آن و یا خَلْق فرهنگ سیاسی جدید در شرایط زمانی خاص میکنند. با نگاهی به دو سه دهه قبل از انقلاب با افراد برجستهای از درون روحانیت مواجه میشویم که زحمات زیادی در تنویر افکار عمومی مردم و ساختن یک
فرهنگ اصیل و ناب ملی - مذهبی بر دوش کشیدند؛ از جمله آنها امام خمینی (رحمةاللهعلیه) است.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در سالهای تحصیل، با توجه به تحولاتی که در ایران به وقوع میپیوست تجربههای گرانبهایی را اندوختند که زمینه تحول و تکوین اندیشه و عمل سیاسی ایشان را فراهم آورد. به ویژه تعدادی از اساتید ایشان از شاگردان برجسته رهبران روحانی
مشروطه و از جمله
آخوند خراسانی بودند که هر کدام خاطرات تلخ و شیرین خود را با شاگردان خود در میان میگذاشتند. نتیجه آن نیز تحصیل یک تحلیل منطقی و تاریخی دقیق از مشروطه بود. همچنین حضور بسیاری از رهبران روحانی انقلاب ۱۹۲۰
عراق در ایران - که امام بخشی از
دروس سطح را نزد آنان گذراند - تاثیرات زیادی در روحیه سیاسی و مبارزاتی امام داشتند. ایشان میفرمایند:
علمای عراق را که
تبعید کردند به ایران برای مخالفتی بود که با دستگاهها میکردند. مرحوم آقای حاج سیدابوالحسن و مرحوم آقای
نائینی و مرحوم شهرستانی و مرحوم خالصی... اینها را
جمع کردند و تبعید کردند به ایران، ما خودمان اینها را شاهد بودیم...
در دوران
رضا شاه، موضعگیری امام در مورد
کشف حجاب و در خواست از
آیةالله حایری برای اعتراض به آن، حاکی از در صحنه بودن امام در این سالها دارد و در سالهای پایانی
حکومت پهلوی اول که فشار و اختناق بسیار افزایش یافته بود، ایشان یکی از کارکردهای
جامعه
پذیری را به نحو احسن به انجام میرساندند که آن برپایی درس اخلاق بود. درس اخلاق امام (رحمةاللهعلیه) که مخاطبان آن عموم مردم و خصوصاً نسل جوان بودند که از طریق ارائه و تبیین اندیشه و
فرهنگ اسلامی در ابعاد فردی،
اجتماعی، سیاسی و... یک الگوی ناب و اصیل را به مخاطبان منتقل میکردند که به گفته بسیاری، تاثیر شگرفی در مخاطبان ایجاد میکرد. در دوران حکومت پهلوی دوم ایشان تمرکز بر آگاهی بخشیدن مردم و ارتقای فرهنگ توده مردم را سرلوحه اقدامات خود قرار دادند، به طوری که در پاسخ به کسانی که خواهان اقدامات غیرفرهنگی علیه رژیم بودند میفرمود: «فعلاً مبارزه مسلحانه به صلاح نیست و کار فرهنگی روی مردم، مقدم بر هر کار دیگری است تا زمینههای مردمی فراهم نشده باشد، مبارزه مسلحانه کاری از پیش نخواهد برد».
بنابراین، برای ایجاد و بسترسازی امور فرهنگی از شیوههای مختلفی بهره میجستند که ارتباط با نسل جوان که سازندگان آینده ایران بودند از اهمیت ویژهای در این راستا برخوردار بود.
به طور کلی میتوان رهبری امام (رحمةاللهعلیه) را در این دوره به چهار مرحله تقسیم کرد:
دوره اول: ظهور امام به عنوان یک رهبر سیاسی و مذهبی و کسب مقبولیت سریع ایشان در بین مردم که آغاز این دوره مخالفت با تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و بارزترین آن سخنرانی در عصر عاشورای ۱۳۴۲ ش. میباشد. و با مخالفت ایشان با تصویب
کاپیتولاسیون و تبعید به
ترکیه به پایان میرسد.
محور تلاشها و فعالیتهای این دوره بیان رابطه جدایی
ناپذیر بین
دین و
سیاست در
اسلام و مقابله با تفکراتی همچون
تقیه و کنارهگیری از مسایل سیاسی و...، کشاندن
حوزههای علمیه و روحانیت به کانون تحولات سیاسی -
اجتماعی ایران و ایفای نقش توسط آنان، توجه و تمرکز به کانون فساد یعنی سلطنت و شخص
شاه و کنار گذاشتن شیوههای محافظه کارانه و حمله مستقیم به نفوذ و حضور قدرتهای بیگانه در ایران، میباشد.
دوره دوم: این دوره که با تبعید امام به ترکیه (۱۳ آبان ۱۳۴۳) آغاز و با عزیمت ایشان از عراق پایان مییابد. در این دوره به مقتضای زمان و با توجه به حوادث و اتفاقاتی که در ایران واقع میشد امام از طریق انتشار اعلامیهها، فتاوا، انجام سخنرانیها و بیانیهها در راستای ارتباط معنوی با مردم و فرهنگ سازی نوین گام بر میداشتند.
دوره سوم: این دوره از ۱۳۵۶ با شهادت فرزند امام (
آقا مصطفی) و انتشار مقاله توهین آمیز به رهبری انقلاب آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه مییابد.
شیوههای مبارزاتی امام در این دوره، جلوگیری از رخنه فرصتطلبان، عدم سازش بر سر اصول، رساندن ندای مردم مظلوم ایران به جهانیان، آینده نگری و سنجش وضعیت در رسیدن به هدف و... را میتوان نام برد.
دوره چهارم: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا رحلت ایشان. در این دوره، کارکردهای مختلف از نظام جمهوری اسلامی مشاهده میشود که الگوی نوینی خصوصاً در عرصههای مختلف فرهنگی نمایان میشود.
آنچه که در این نوشتار مهم است، این که امام به عنوان یکی از عالمان دینی، کارکردهای مختلفی را از خود از طریق
جامعه
پذیری به جای گذاشتند که نتیجه آن شکلگیری فرهنگ سیاسی جدیدی بر اساس مبانی اسلام بوده است که نمونه بارز آن نیز طراحی و ارائه الگوی حکومت اسلامی است که با فرهنگ سیاسی حاکم در تضاد بوده و زمینههای انقلاب اسلامی نیز فراهم میآید.
از جمله شخصیتهای روحانی دیگر که در دوره رژیم پهلوی خدمات گستردهای را در ترویج فرهنگ اسلامی و مقابله با فرهنگ نظام حاکم داشت آیةاللّه طالقانی (رحمةاللهعلیه) است. ایشان در فضایی که جریانهای مختلف سیاسی همچون جریانهای ملی و
ناسیونالیستی،
مارکسیستی، و جریانهای سیاسی حاکم و وابسته به دولت، فعالیتهای فرهنگی خود را شدت بخشید و با تشکیل جلسات و محافل مذهبی در بین مردم و خصوصاً جوانان به تعمیق مبانی اعتقادی آنان پرداخت و در همین راستا برای سامان دادن فعالیتهای خود، اقدام به تاسیس «کانون اسلام» و مجلهای به نام «دانشآموز» نمود. وی میگوید:
... چون احساس کردم که جوانان ما از جهت عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفتهاند... جلساتی برای عدهای از جوانان و دانشجویان درباره بحث در
اصول عقاید و
تفسیر قرآن تشکیل دادم و در دنباله این جلسات، انجمنها و کانونهای اسلامی تشکیل شد مانند کانون اسلام، انجمن تبلیغات اسلامی و اتحادیه مسلمین، که هر کدام دارای نشریات منظم و فراخور افکار و وضع روز بود.
چنانچه گفته شد علماء، در میان مردم نفوذی بسیار دیرپا و مستحکم داشتند چون خاستگاه علماء از میان اقشار مختلف بوده است، و هرگز علماء و روحانیون از یک قشر برنخواستهاند که مُنقطع از اقشار مردم باشند، بلکه
علمای شیعه و
طلاب علوم دینی و اقشار مختلف جذب حوزههای دینی شده و به درجات علمی نائل شده و پس از کسب
مدارج علمی به میان مردم برگشته و همواره به
تبلیغ و
ارشاد مردم اقدام کردهاند، این سنت دیرپای حوزههای دینی شیعه است، چون علماء و مردم در فرصتهای مختلف به علت ساختار
اجتماعی و بافت فرهنگی
اجتماع ایران ارتباط بسیار نزدیک داشتهاند، و منازل علماء یکی از پناهگاههای حل مشکلات مردم بوده است. حسینیهها، تکایای مذهبی و مساجد سراسر کشور از جمله مراکز ارتباط دهنده مردم با علماء بوده است.
براساس فرهنگ اصیل اسلام، مردم مسلمان روزانه سه بار در مساجد حضور یافته و روزهای
جمعه در نماز
جمعه حاضر شده و با روحانیت مرتبط بودند. برگزاری هیات مذهبی و مراسم عزاداری در ایام
محرم و
صفر و سایر مناسبتهای مذهبی و اعیاد نیز از جمله ابزارهای ارتباطی میان اقشار مردم و علماء بوده است، این ارتباط به خاطر عوامل متعدد بسیار ناگسستنی است که در طول تاریخ شیعه در ایران به وضوح دیده میشود.
شهید مطهری به نقش
مرجعیت و روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرده است
و از آنچه مقدم شد برخی از مباحث مربوط به نقش مرجعیت و روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شد و مشخص شد روحانیت و مرجعیت برجستهترین نقشها را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفاء نمودهاند که به طور کلی نقش آنها بدین صورت
جمعبندی و به اختصار بیان میکنیم.
۱. نقش رهبری مذهبی و ایدلوژی انقلاب از نهاد مرجعیت بر میخواست چون امام خمینی به عنوان یکی از مراجع تقلید بر علیه نظام سیاسی حاکم موضعگیری کرد و با سخنرانیها و انتقادها بر علیه اقدامات ضدمذهبی نظام حاکم مردم را از اهداف شوم آنها آگاه و هشیار نمود و به صحنه کشانید سایر
مراجع تقلید (آیات عظام
میلانی‚
شیرازی،
مرعشی نجفی،
گلپایگانی،
خوئی و
شریعتمداری با صدور بیانیهها از امام اعلام حمایت صریح نمودند.)
نیز با بیانیهها و اطلاعیهها از او پشتیبانی نموده و از مواضع رهبری حمایت عمومی نمودند، این پشتیبانی توسط روحانیت در ردههای مختلف
امام جماعت،
امام جمعه و مدرس حوزه و دانشگاه و
مبلغ و روضهخوان به اطلاع مردم رسید و مردم با هشیاری کامل برای دفاع از ارزشهای دینی به رهبری و هدایت روحانیت و مرجعیت بپا خاستند، تمام اقشار و طبقات مذهبی از این نقش رهبری حمایت کردند حتی اساتید دانشگاه و دانشجویان نیز از حمایت خود درباره مرجعیت و رهبری دست برنداشتند.
ارتباط تمام اقشار و طبقات مردم در جریان انقلاب از سراسر کشور با مراجع تقلید هم اکنون در اسناد به طور مستند موجود است.
حمایت مجدانه و بیشائبه مراجع عظام
نجف و قم، و
مشهد و سایر شهرها از امام خمینی یکی از عوامل مهم وحدت و حمایت مردم از انقلاب و در نهایت پیروزی آن بوده است.
...
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علما و پیروزی انقلاب اسلامی»، تاریخ بازیابی۹۷/۲/۳۱. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «انقلاب اسلامی و نقش علما و روحانیت»، تاریخ بازیابی۹۷/۲/۳۱.