نعل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نعل:(أَنا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ) «نعل» به معنى «كفش» (نوعى پاىافزار) و جمع آن «نعال» (بر
وزن ریال) است، امّا در
قرآن به صورت مفرد آمده است.
به موردی از کاربرد «نعل» در
قرآن، اشاره میشود:
(إِنّي أَنا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى) «من
پروردگار تو هستم؛ كفشهايت را بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدّس «
طوی» هستى.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
كلمه طوى اسم جلگهاى است كه در دامنه
طور قرار دارد، و همانجا است كه
خدای سبحان آن را
وادی مقدس ناميده.
و اين نام و اين توصيف دليل بر اين است كه چرا به
موسی (علیهالسلام) دستور داد كفشش را بكند، منظور احترام آن سرزمين بوده تا با كفش لگد نشود، و اگر كندن كفش را متفرع بر جمله
(إِنّي أَنا رَبُّكَ) كرده دليل بر اين است كه تقديس و احترام وادى به خاطر اين بوده كه حظيره
قرب به خدا، و محل حضور و مناجات به درگاه او است.
پس برگشت معنا به مثل اين مىشود كه بگوييم: به موسى ندا شد اين منم پروردگارت و اينک تو در محضر منى، و وادى طوى به همين جهت تقديس يافته پس شرط
ادب به جاى آور و كفشت را بكن.
و به همين ملاک هر
مکان و
زمان مقدسى تقدس مىيابد، مانند
کعبه مشرفه و
مسجد الحرام، و ساير مساجد و مشاهد محترمه در
اسلام، و نيز مانند اعياد و ايام متبركهاى كه قداست را از راه انتساب واقعهاى شريف كه در آن واقع شده، يا عبادتى كه در آن انجام شده
کسب نموده، و گر نه بين اجزاى مكان و زمان تفاوتى نيست.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
آنجا كه از جانب
حق به موسى (ع) ندا داده شد كه اى موسى! «من پروردگار توام، كفشهايت را بيرون آر كه تو در سرزمين مقدس «طوى» هستى»
(فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ).
ظاهر آيه اين است كه به موسى (ع) دستور داده شد كه به احترام آن سرزمين مقدس، كفشهاى خود را از پا بيرون آورد و با
خضوع و
تواضع در آن وادى گام نهد، سخن
حق را بشنود و فرمان
رسالت را دريافت دارد، ولى بعضى از مفسران به پيروى پارهاى از روايات مىگويند:
اين به
دلیل آن بوده است كه چرم آن كفش از پوست
حیوان مرده بوده است.
اين سخن علاوه بر اينكه در حد خود سخن بعيدى به نظر مىرسد - چرا كه دليلى نداشت موسى (ع) از چنان پوست و كفش آلودهاى استفاده كند - مورد انكار بعضى از روايات ديگر قرار گرفته است و آن روايتى است كه از ناحيۀ مقدس
امام زمان (ارواحنالهالفداء) نقل شده كه شديدا اين
تفسیر را نفى مىكند.
در
تورات كنونى، سفر خروج فصل سوم نيز همان تعبيرى كه در قرآن
وجود دارد ديده مىشود.
بعضى ديگر از روايات كه
اشاره به تأويل آيه و بطون آن دارد مىگويد:
منظور از: «فاخلع نعليک» اين است كه دو
ترس و
وحشت را از خود دور كن،
خوف از اينكه خانوادهات كه مورد علاقۀ تو است در اين بيابان از بين برود و خوف از
فرعون.
در
حدیث ديگرى از
امام صادق (علیهالسلام) مطلب جالبى درباره اين فراز از زندگى موسى (ع) نقل شده است، آنجا كه مىفرمايد:
«نسبت به چيزهايى كه
امید ندارى بيش از چيزهايى كه اميد دارى، اميدوار باش، چرا كه موسى بن عمران به دنبال يک شعلۀ
آتش رفت، امّا با مقام
نبوت و
رسالت بازگشت.
اشاره به اينكه بسيار مىشود كه انسان به چيزى اميدوار است امّا به آن نمىرسد، ولى چيزهاى مهمترى كه اميدى نسبت به آن ندارد به
لطف پروردگار براى او فراهم مىشود.
همين معنى از
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) نيز نقل شده است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «نعل»، ج۴، ص ۴۸۰.