نظریه شخصیت مازلو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نظریه شخصیت مازلو، یکی از مباحث مطرح در
روانشناسی بوده که به بررسی نظریه
شخصیت در دیدگاه
آبراهام مازلو میپردازد. آبراهام مازلو (Abraham Maslow) (۱۹۷۰-۱۹۰۸) با مطالعه و تحلیل زندگینامه گروه کوچکی از شخصیتهای موفق و مشهور، نظریه شخصیتی را ارائه داد که به آسانی میتواند "نظریه انگیزش" خوانده شود. زیرا
انگیزش، محور و پایه رویکرد اوست. در این مقاله به بررسی نظریه مازلو در بحث شخصیت و اصول اساسی آن و انواع نیازهای مطرح شده در این نظریه میپردازیم.
یکی از بارزترین ویژگیهای نظریه شخصیتی مازلو این است که از بررسی زندگی افراد دارای
اختلالهای هیجانی سرچشمه نمیگیرد، بلکه نشات گرفته از سالمترین شخصیتهاست. نظریه مازلو، در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ محبوبیت فراوانی کسب کرد و امروزه نیز در حوزههای عملی و محیطهای شغلی به کار میرود.
به عقیده مازلو، هر فرد دارای تعدادی نیازهای ذاتی است که فعال کننده و هدایت کننده رفتارهای اوست. این نیازها غریزیاند یعنی ما با آنها به دنیا میآییم. اما رفتارهایی که ما برای ارضای آنها به کار میبریم، اکتسابی هستند.
این نیازها بر اساس اهمیت، به ترتیب زیر قرار میگیرند:
۱ ـ
نیازهای فیزیولوژیکی Physiological needs
۲ ـ
نیاز به ایمنی Safety needs
۳ ـ نیازهای عشق و تعلق داشتن Belongingness and love needs
۴ ـ
نیاز به احترام Esteem needs
۵ ـ
نیاز به خودشکوفایی self-actualization need
نیازهای فیزیولوژیکی شامل، نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و
رابطه جنسی است.
نیازهای ایمنی شامل، امنیت، ثبات، نظم و رهایی از
ترس و
اضطراب میباشد. این نیازها در نوزادان و بزرگسالان روان رنجور، بیشترین اهمیت را داراست.
نیازهای تعلق داشتن و عشق، از طریق
روابط عاطفی با شخص یا اشخاص دیگر بر آورده میشود.
نیازهای احترام شامل،
عزت نفس و احترام از سوی دیگران است.
نیاز خودشکوفایی شامل، تحقق تواناییهای بالقوه و قابلیتهای شخص بوده و مستلزم دانش واقعبینانه نسبت به نقاط ضعف و قوت خود میباشد.
هر نیازی که در پایینترین مرتبه سلسه مراتب قرار گیرد قوت، توانایی و اولویت آن بیشتر است. به طور مثال، نیازهای فیزیولوژیکی جزء بنیادیترین و قویترین نیازها هستند و قادر به بازداری کامل همه نیازهای دیگرند.
ناتوانی در برآورده کردن نیازهای سطح پایینتر، نوعی نارسایی در فرد ایجاد میکند. به همین جهت آنها را نیازهای کمبود (deficit) یا نارسایی (deficiency) نیز مینامند.
اگر چه نیازهای سطوح بالاتر برای بقا، کمتر ضرورت دارند با این وجود میتوانند به بقا و ترقی شخصی کمک کنند. همچنین سلامت بهتر، عمر طولانیتر و به طور کلی کارایی زیست شناختی بیشتری را ایجاد میکنند. از همینرو آنها را نیازهای رشد (growth) یا بودن (being) نیز نامیدهاند. در ضمن ارضای این نیازها مستلزم پیششرطهای بیشتر، پیچیدگی زیادتر و شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بهتر هستند.
نیازهای دانستن و فهمیدن: مازلو، معتقد بود مجموعه دیگری از نیازها،
نیاز به دانستن (kanowing) و فهمیدن (lounderstanding) وجود دارند، که یک سلسله مراتب نیازهای شناختی را تشکیل میدهند.
این نیازها سائقهای ذاتی هستند و در اوایل زندگی (اواخر
دوره نوزادی و اوایل کودکی) به صورت کنجکاوی طبیعی کودک ظاهر میشوند. عدم توفیق در برآوردن این نیازها زیانبار است و میتواند از رشد و کارکرد کامل شخصیت بازداری کند.
نیاز به دانستن قویتر از
نیاز به فهمیدن است و باید لاقل تا حدودی ارضا شود، تا نیاز به فهمیدن بتواند ظاهر شود.
همچنین بدون ارضای این نیازها، رسیدن به
خودشکوفایی غیر ممکن است.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نظریه مازلو درباره شخصیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۷.