• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نخستین مرثیه‌سرایان برای امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نخستین مرثیه‌سرایان برای امام حسین، از مباحث مرتبط به تاریخچه عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) است. پس از واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، بسیاری از شخصیت‌های سرشناس جهان اسلام تحت تاثیر مظلومیت آن حضرت، به مرثیه‌سرایی و سوگواری پرداختند. برخی از این افراد عبارتند از: عبیدالله بن حرجعفی، سلیمان بن قتة، خالد بن معدان، ابورمح خزاعی و دیک الجن. مضامین مطرح شده در این مرثیه‌ها از یک طرف مظلومیت، عزت و عظمت اهل بیت و شهادت امام حسین و یارانش در کربلا، و از دیگر سو محکومیت جنایت دشمنان و قاتلان اهل بیت بوده است. سرایندگان این مرثیه‌ها همواره مراقب بودند که در سروده‌هایشان، سخنی که در آن شائبه توهین به اهل بیت باشد، راه پیدا نکند. بنابر گزارش منابع تاریخی نخستین شاعری ایرانی که به زبان فارسی در سوگ‌ امـام حـسین (علیه‌السّلام) شـعـر سـرود، ابوالحسن مجدالدین مروزی معروف به کسایی بوده است. در عصر امویان و عباسیان به دلیل فضای دهشت‌زایی که بر جامعـه حـاکـم بـود، شاعران شیعه کمتـر می‌توانستند در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) شعر بگویند و بیشتر مرثیـه هـا در خفا سروده می‌شد.



شعر، با بهره‌گیری از قدرت احساس و عاطفه و زبان عمومی، در جاودانه ساختن و گسترش فرهنگ عاشورا نقشی بی‌بدیل ایفا کرده است. واقعه عاشورا به عنوان نقطه اوج یک فرهنگ و‌ اندیشه، از دیرباز مورد توجه شاعران و ادیبان قرار گرفته است. از زمان شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) تا کنون، شاعران عرب و غیر عرب، به ویژه فارسی‌زبانان، در تمام ادوار تاریخ به این واقعه سترگ توجه داشته‌اند. شعر عاشورایی با برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان، در ترویج و تعمیق فرهنگ عاشورا و حفظ و نشر آن در طول تاریخ نقشی اساسی ایفا کرده است.


برخی معتقدند نخستین کسی که در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) شعر سرود، عبیدالله بن حر جعفی بود. او به فاصله‌ اندکی از شهادت آن حضرت، بر سر تربتش حضور یافت و در مصیبت آن حضرت چنین سرود:
یَقولُ امیرٌ غادِرٌ حَقَّ غادِرٍالا کُنتَ قاتَلتَ الشَّهیدَ ابنَ فاطِمَه
فَیا نَدَمی الّا اکونَ نَصَرتُهُالا کُلُّ نَفسٍ لا تُسَدَّدُ نادِمَه
واِنِّی لِاَنِّی لَم اکُن مِن حُماتِهِلَذو حَسرَةٍ ما ان تُفارِقَ لازِمَه
سَقَی اللّه ُ ارواحَ الَّذینَ تَاَزَّرواعَلی نَصرِهِ سُقیا مِنَ الغَیثِ دائِمَه
وَقَفتُ عَلی اجداثِهِم ومَجالِهِمفَکادَ الحَشا یَنفَضُّ وَالعینُ ساجِمَه
لَعَمری لَقَد کانوا مَصالیتَ فِی الوَغیسِراعا الَی الهَیجا حُماةً خَضارِمَه
فَاِن یُقتَلوا فَکُلُّ نَفسٍ تَقِیَّةٍعَلَی الارضِ قَد اضَحت لِذلِکَ واجِمَه
وما ان رَاَی الرَّاؤونَ افضَلَ مِنهُمُلَدَی المَوتِ ساداتٍ وزُهرا قُماقِمَه
اتَقتُلُهُم ظُلما وتَرجو وِدادَنافَدَع خِطَّةً لَیسَت لَنا بِمُلائِمَه
لَعَمری لَقَد راغَمتُمونا بِقَتلِهِمفَکَم ناقِمٍ مِنّا عَلَیکُم وناقِمَه
اهُمُّ مِرارا ان اسیرَ بِجَحفَلٍالی فِئَةٍ زَاغَت عَنِ الحَقِّ ظالِمَة
فَکُفّوا واِلّا ذُدتُکُم فی کَتائِبٍاشَدُّ عَلَیکُم مِن زُحوفِ الدَّیالِمَه

• آن فرمانده خیانتکار خائن‌زاده به من می‌گوید: چرا تو با آن شهید، فرزند فاطمه (علیه‌السّلام) نجنگیدی؟!
• آری پشیمانم که چرا او را یاری نکردم. بلی، هر که به موقع توفیق نیابد، پشیمان می‌شود.
• من از اینکه در جرگه حامیان او نبوده‌ام، به حسرتی دچارم که هرگز از من جدا نخواهد شد.
• خدا روان کسانی را که در نصرتش کمر همت بستند، از باران رحمت خویش سیراب کند.
• اکنون که بر قبور و جایگاه آنان ایستاده‌ام، اشکم ریزان است و نزدیک است جگرم پاره شود.
• به جانم قسم آنان در جنگ دلیر و پیشتاز بودند و چون شیر، از حسین (علیه‌السّلام) حمایت کردند.
• اگرچه آنها کشته شدند، هر انسان باتقوایی بر روی زمین، در مرگشان غمگین و حیران است.
• هرگز کسی برتر از آنان دیده نخواهد شد، که در دم مرگ، سروران و سرفرازانی درخشان باشند.
• ای ابن زیاد آنان را از روی ستم می‌کشی و درعین حال دوستی ما را امید داری؟! از این نقشه ناسازگار با ما، دست بردار.
• قسم به جانم، با کشتن آنها ما را به خشم آورده‌اید؛ تا جایی که بسیاری از مردان و زنانمان در پی انتقام از شمایند.
• پیوسته در پی آنم که همراه با لشکری، به جنگ این گروه، که ظالمانه از مسیر حق منحرف شده‌اند، بروم.
• دست بردارید، و گرنه با گروه‌های جنگجو، چنان بر شما حمله می‌برم که از هجوم دیلمیها بر شما سخت‌تر باشد.


برخی دیگر معتقدند سلیمان بن قتة نخستین کسی است که برای امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش مرثیه سروده است. او سه روز پس از شهادت امام حسین و یارانش به کربلا رفت و نگاهی به قتلگاه آنها کرد؛ آنگاه به اسب عربی خود تکیه زد و اشعار رثایی خود را سرود. مرثیه زیر از سوگنامه‌های منظوم و پرسوزوگداز اوست:
مَرَرتُ عَلی ابیاتِ آلِ مُحَمَّدٍفَلَم ارَها امثالَها یَومَ حُلَّتِ
الَم تَرَ انَّ الشَّمسَ اضحَت مَریضَةًلِفَقدِ حُسَینٍ وَالبِلادَ اقشَعَرَّتِ
وکانوا رَجاءً ثُمَّ اضحَوا رَزِیَّةًلَقَد عَظُمَت تِلکَ الرَّزایا وجَلَّتِ
وتَساَلُنا قَیسٌ فَنُعطی فَقیرَهاوتَقتُلُنا قَیسٌ اذَا النَّعلُ زَلَّتِ
وعِندَ غَنیٍّ قَطرَةٌ مِن دِمائِناسَنَطلِبُهُم یَوما بِها حَیثُ حَلَّتِ
فَلا یُبعِدِ اللّه ُ الدِّیارَ واَهلَهاواِن اصبَحَت مِنهُم بِرَغمٍ تَخَلَّتِ
فَاِنَّ قَتیلَ الطَّفِّ مِن آلِ‌هاشِمٍاذَلَّ رِقابَ المُسلِمینَ فَذَلَّتِ

• بر خانه‌های آل محمد گذشتم و آنها را مانند گذشته پر ندیدم.
• آیا نمی‌بینی که خورشید از فقدان حسین (علیه‌السّلام) بیمارگونه شده و شهرها به خود لرزیده‌اند؟
• آنها محل امید بودند؛ ولی بعد تبدیل به مصیبت شدند؛ مصیبتهایی بزرگ و کمر شکن.
• آیا فقیران قبیله قیس از ما گدایی کنند و ما به آنها عطا کنیم؛ اما اگر روزی پای ما کج رود، ما را بکشند؟!
• نزد تیره غنی (از طایفه قیس) قطره خونی داریم که روزی از آنها مطالبه خواهیم کرد؛ هر کجا که بروند.
• خدا خانه‌های آنان (آل محمد) و اهل آن را دور نکند؛ اگرچه برخلاف خواست من، اینک از وجـود آنـان خـالی شده است.
• کشته سرزمین طف از آل‌هاشم موجب شد که مسلمانان به سبب این عملشان ذلیل و خوار شوند.


شیخ مفید و خوارزمی و سبط ابن جوزی، عقبة بن عمرو السهمی را نخستین کسی دانسته انـد که در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) شعر سروده است.سبط ابن جوزی نام او را «العبسی»، و خوارزمی «عقبة بن عمیق السهمی» ضبط کـرده انـد.این مرثیه از اوست:
اذَا العَینُ قَرَّت فِی الحَیاةِ وَاَنتُمُتَخافونَ فِی الدُّنیا فَاَظلَمَ نورُها
مَرَرتُ عَلی قَبرِ الحُسَینِ بِکَربَلافَفاضَت عَلَیهِ مِن دُموعی غَزیرُها
فَما زِلتُ ارثیهِ واَبکی لِشَجوِهِویُسعِدُ عَینی دَمعُها وزفیرُها
وبَکَیتُ مِن بَعدِ الحُسَینِ عَصائِبااطافَت بِهِ مِن جانِبَیها قُبورُها
سَلامٌ عَلی اهلِ القُبورِ بِکَربَلاوقَلَّ لَها مِنِّی سَلامٌ یَزورُها
سَلامٌ بِآصالِ العَشِیِّ وبِالضُّحیتُؤَدّیهِ نَکباءُ الرِّیاحِ ومورُها
ولا بَرِحَ الوُفَّادُ زُوَّارُ قَبرِهِیَفوحُ عَلَیهِم مِسکُها وعَبیرُها

• اگر شما در این جهان در ترس باشید، همان به که نور دیدگان من خاموش باد.
• بر قبر حسین (علیه‌السّلام) در کربلا گذر کردم و سیل اشکهایم برای او روانه شد.
• پیوسته برای او گریه می‌کنم و در غم او مرثیه می‌خوانم و اشک و آه نیز به کمک چشمانم می‌آیند.
• در اطراف حسین (علیه‌السّلام) گروههایی را صدا کردم که قبرهایشان دو طرف قبرش را احاطه کرده است.
• سلام بر ساکنان قبرهایی که در کربلاست. این سلامی‌ اندک است که از من به آنها می‌رسد.
• سلامی در شامگاه و در بامدادان که جریان بادها آن را به او برساند.
• پیوسته بر زائران قبر او رایحه مشک و عبیرآمیز آن می‌وزد.


خالد بن معدان را نیز باید در زمره نخستین مرثیه‌سرایان برای امام حسین (علیه‌السّلام) آورد. او از بزرگان تابعان بود و در شام زندگی می‌کرد؛ اما وقتی سر امام حسین (علیه‌السّلام) را بالای نیزه دیـد، از مردم کناره گرفت. بعد از یک ماه که دوستانش او را یافتند، این اشعار را سرود:
جاؤوا بِرَاسِکَ یَابنَ بِنتِ مُحَمَّدٍمُتَزَمِّلاً بِدِمائِهِ تَزمیلا
وکَاَنَّما بِکَ یَابنَ بِنتِ مُحَمَّدٍقَتَلوا جِهارا عامِدینَ رَسولا
قَتَلوکَ عَطشانا ولَمّا یَرقُبوافی قَتلِکَ التَّنزیلَ وَالتَّاویلا
ویُکَبِّرونَ بِاَن قُتِلتَ وانَّماقَتَلوا بِکَ التَّکبیرَ وَالتَّهلیلا

• ای پسر دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)! سر تو را که آغشته به خون بود آوردند.
• ای پسر دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)! با کشتن تو گویی رسولی را عمداً و آشکارا کشته‌اند.
• تو را تشنه کشتند و در این قتل، نه تاویل قرآن را پاییدند و نه تنزیل آن را.
• برای قتل تو از شادی تکبیر می‌گویند؛ در حالی که با کشتن تو در واقع تکبیر و تهلیل را کشته‌اند.


ابورمح خزاعی نیز از نخستین شخصیت‌هایی است که در مصیبت‌امـام حـسین (علیه‌السّلام) اشعاری سروده است؛ از جمله این شعر:
اجالَت عَلی عَینی سَحائِبُ عَبرَةٍفَلَم تَصحُ بَعدَ الدَّمعِ حَتَّی ارمَعَلَّتِ
تَبکَی عَلی آلِ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍوما اکثَرَت فِی الدَّمعِ لا بَل اقَلَّتِ
اُولئِکَ قَومٌ لَم یَشیموا سُیوفَهُموقَد نَکَاَت اعداءَهُم حینَ سُلَّتِ
وانَّ قَتیلَ الطَّفِّ مِن آلِ‌هاشِمٍاذَلَّ رِقابا مِن قُرَیشٍ فَذَلَّتِ

• ابرهای اشک، چشمم را فراگرفت و سپس اشکها به حال خود بازنگشته، جاری شدند.
• چشمانم بر خاندان پیامبر می‌گریند. با این حال زیاد اشک نریخته‌اند؛ بلکه هنوز کم گریسته‌اند.
• آنان مردمی هستند که شمشیر نکشیدند و آغازگر جنگ نبودند و آنگاه که شمشیرشان از نیام بیرون آمد به دشمنان زخم زدند.
• قتل کشته سرزمین طف از بنی‌هاشم، قریشیان را ذلیل و خوار کرد.


دیک الجن نیـز در رثای آن‌امـام هـمـام شـعـری سـروده کـه ابیاتی از آن را در اینجا می‌آوریم:
یا عَینُ فی کَربَلا مَقابِرُ قَدتَرَکنَ قَلبی مَقابِرَ الکُرَبِ
مَقابرٌ تَحتَها مَنابِرُ مِنعِلمٍ وحِلمٍ ومَنظَرٍ عَجَبِ
مِنَ البَهالیلِ آلِ فاطِمَةٍاهلِ المَعالی وَ السّادَةِ النُّجُبِ
نَفسی فداءٌ لَکُم ومَن لَکُمُنَفسی واُمّی واُسرَتی واَبی

• ای چشم! در کربلا قبرهایی است که قلب مرا گورستان غم و‌ اندوه کرده است.
• مقبره‌هایی که زیر آنها منبرهایی از علم و بردباری، و منظره‌هایی شگفت انگیز وجود دارد.
• خفتگان این قبور انسانهایی بی نظیر از خاندان فاطمه (سلام‌الله‌علیها) هستند که همگی اهل بزرگی و سیادت و نجابت‌اند.
• جانم و خاندانم و پدر و مادرم، فدای شما باد و هرکه از شماست.


چنانکه ملاحظه می‌شود، در این مرثیه‌ها مظلومیت آل محمد و شهادت امام حسین و یارانش در کربلا، با ادبیاتی گیرا و تاثربرانگیز مطرح، و از آن بزرگواران با عزت و عظمت یاد شده است. در مقابل، دشمنان و قاتلان آنها به سختی محکـوم شـده انـد، و مسائل حاشیه‌ای دیگر، چندان به این اشعار راه نیافته است. سرایندگان این مرثیه‌ها همواره مراقب بودند که مبادا در سروده‌هایشان، ناخواسته سخنی راه یابد که در آن شائبه توهین به اهل بیت باشد. از این رو سیداسماعیل حمیری، جعفر بن عفان طایی را به دلیل سرودن شعر زیر، سخت سرزنش کرد:
مَا بَالَ بَیْتُکُمْ یَخْرَبُ سَقْفُهُ‌وَ ثِیَابُکُمْ مِنْ اَرْذَلِ الْاَثْیَابِ؟!
«شما را چه شده است که سقف خانه‌هایتـان خـراب می‌شود و جامـه‌هایتان از پست‌ترین جامه‌هاست؟»
جعفر پاسخ داد: کجای این سخن زشت است؟ سید گفت: «اگر نمـی تـوانـی مـدح خوبی بگویی، دسـت کـم سـاکـت بـاش! آیا آل محمد باید چنین توصیف شوند؟! البته تو معذوری؛ چراکه منتهای دانش و ذوق و هنر تو همین‌اندازه است!» آنگاه سید افزود: اما من قصیده‌ای سروده‌ام که ننگ‌ ایـن مرثیه تو را از ساحت مقدس آنان بزداید. سید سپس قصیده مشهور خود را که در فضیلت امیر مؤمنان است، خواند که با این بیت شروع می‌شود:
اُقْسِمُ بِاللَّهِ وَ آلَائِهِ‌وَ الْمَرْءُ عَمَّا قَالَ مَسْئُولٌ‌
«سوگند به خدا و نعمتهایش می‌دانم که هرکس برای آنچه می‌گوید، بازخواست خواهد شد».
سپس به جعفر گفت: «درباره آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باید این گونه شعر سرود؛ اما شعری چون شعر تو را باید برای بیچارگان و درماندگان سرود». جعفر انتقاد سید را پذیرفت و بر سر او بوسه زد و گفت: «ای آباهاشم، به خدا سوگند تو سرآمد شاعران هستی و ما پیروان تو هستیم».
نمونه دیگری از این دست، بیتی از شعری است که‌اندکی پیش از ابورمح خزاعی خواندیم:
وانَّ قَتیلَ الطَّفِّ مِن آلِ‌هاشِمٍاذَلَّ رِقابا مِن قُرَیشٍ فَذَلَّتِ
«کشته سرزمین طف از آل‌هاشم موجب شد که قریش به سبب‌ایـن عمـل ذلیـل و خوار شود».
وقتی ابارمح‌ ایـن شـعر را برای فاطمه دختـر‌ امام حسین (علیه‌السّلام) خواند، فاطمـه بـه او گفت: آیا درباره کشته شدن حسین چنین سخن می‌گویی؟ ابـارمح گفت: فدایت گردم چگونه بگویم؟ فاطمـه پاسخ داد: بگو: «اذَلَّ رِقابَ المُسلِمینَ فَذَلَّتِ؛ قتـل کـشته سرزمین طـف از بنی‌هاشـم، همـه مسلمانان را ذلیـل کـرد»؛ یعنی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) باعـث ذلـت هـمـه مسلمانان شـد؛ زیرا آن حضرت نمـاد عزت و سربلندی کل عالم اسلام بود.
جریـان فـوق نـشـان مـی دهـد کـه مرثیـه‌هـای‌ امـام حـسین (علیه‌السّلام) از آغـــاز مصیبتنامـه‌هـایی بـی‌مـحتـوا نـبـوده‌انـد؛ بلکه پیـام‌هـای مهـم مـذهبی و اجتماعی دربرداشته‌اند که تاثیراتی عمیق در جامعه بر جای می‌نهـاده‌انـد؛ به ویژه اگر به عمق و گستره تاثیر شعر و جایگاه شاعران در آن روزگار توجه کنیم.


اگر چـه سـرودن مرثیـه‌هـای عربی در سوگ‌ امـام و یارانش،‌ اندکی پس از واقعه کربلا آغاز شد، قرنها گذشت تا شاعران پارسی گویی ظهـور کنند که در سوگ امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش، اثری پدید آرند. تا آنجا که اطلاع داریـم نخستین شاعری که به فارسی در سوگ‌ امـام حـسین (علیه‌السّلام) شـعـر سـرود، شـاعر شیعی ایرانی حکیم ابوالحسن مجدالدین مروزی (متولد ۳۴۱ق)، معروف به کسایی بود. او که به تعبیر خـود، تا پنجاه سالگی در خیـره سـری و سبک مغزی به سر می‌برد و در مدح سامانیان، عباسیان و سپس برای سلطان محمود غزنوی شـعـر مـی سـرود، از آن پس پشیمان شد و گویا اشعار پند آموزش را نیز در همان اواخـر عمـر سـروده اسـت. او نخستین شاعر ایرانی است که در مدح امامان دوازده گانه شیعه مدیحـه سـرود. در اینجا برای نمونه چند بیت از اشعار رثایی او را می‌آوریم:
دست از جهان بشویم، عز و شرف نگویممدح و غـزل نگویم، مقتـل کـنم تقاضـا
میـراث مـصطفی را، فرزند مرتـضی رامقتــول کـــــــربلا را، تـازه کــــم تـولا
آن نـــــــازش محمـد، پیغمبـر مؤبـدآن ســید ممجـد شـمع و چـراغ دنیـا
آن میـر سـر بریده، در خـاک خوابنیــدهاز آب ناچـــــشیده، گشته اسیر غوغـا
تنهـا و دل شکسته، بر خویشتن گرستهاز خانومان گسسته، وز اهـل بیـت و آبا
از شهر خویش رانده، وز ملک برفشاندهمولی ذلیل مانـده، تخـت مـلـک مـولی
مجـروح خیـره گشته، ‌ایـام تـیـره گشتهبدخواه چیره گشته، بی رحـم و بی محابـا
بـی شـرم شـمـر کـافر، ملعـون سـنان ابتـرلشکر زده بـرو بـر، چون حاجیـان بطحـا
تیـغ جفـا کشیده، بـوق سـتم دمیـدهبی آب کرده دیده، تـازه شـود مـعـادا
آن پنج ماهه کودک، باری چه کرده ویحککز پای تا به تارک، مجـروح شد مفاجا
آن زینـب غـریـوان، انـدر میـان دیـوانآل زیـاد و مـروان، نظـاره گشته عمـدا
مؤمن چنین تمنـا هرگز کند؟ نگو؛ نی!چونین نکردمانی، نه هیچ گبر و ترسا
بر مقتل‌ای «کسایی»، برهان همی نماییگر هم بر این بیایی، بی خار گشت خرما
مؤمن درم پذیرد تـا شـمـع دیـن بـمیـردترسـا بـه زر بگیـرد سُـمّ خـر مسیحا
تا زنده‌ای چنین کن، دلهای ما حـزیـن کـنپیوسته آفرین کن بر اهـل بیـت زهــرا.
[۳۷] ریاحی، محمدامین، کسایی مروزی، زندگی،‌اندیشه و شعر او، ص۶۹-۷۰.

اما کاوش در سیر تاریخی مرثیه‌های فارسی و تاریخ مرثیه‌سرایان پارسی گوی پس از قرن چهارم هجری، مانند بدرالدین قوامی رازی، سنایی غزنوی و محتشم کاشانی فرصت و مجال بیشتری می‌طلبد و باید در پژوهشی مستقل بررسی شود.
[۳۸] برای آگاهی بیشتر ر. ک: صاحبکاری، ذبیح الله ، سیری در مرثیه عاشورایی.



در عصر امویان به دلیل فضای دهشت‌زایی که بر جامعـه حـاکـم بـود، شاعران شیعه کمتـر می‌توانستند در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) شعر بگویند و بیشتر مرثیـه‌هـا در خفا سروده می‌شد، چنان که ابوالفرج اصفهانی (۳۵۶ق) می‌گوید: «اما از شعرای متقـدم، شعری از مراثی‌ امـام حسین (علیه‌السّلام) به دست ما نرسیده است؛ زیرا شعرا به سبب ترس و وحشتی که از بنی امیه داشتند، به این کار اقدام نمی‌کردند». حتی برخی از شاعران شیعی، برای حفظ جان خـویش، مجبـور می‌شدند در مدح امویان شعر بسرایند؛ چنان که برادر کمیت اسدی گفته است: کمیت مرا نزد امام باقر (علیه‌السّلام) فرستاد تا از ایشان اجازه بگیرم که او برای حفظ جان خود در مدح بنی امیه شعر بگوید. حضرت فرمود: آری، او آزاد است هر چه می‌خواهد بگوید.
در برخی از دورانهای حکومت عباسی نیز، وضع به همین منوال، و بلکه شدیدتر بود. در آغاز تشکیل دولت عباسی، که آنها هنوز قدرت نیافته بودند، و در برخی دوره‌ها که دشمنی حاکمان با شیعیان کمتر بود، شاعران شیعی می‌توانستند‌ اشـعـار بـسیاری در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) بسرایند. سیدمحسن امین، فهرست کسانی را که در سه قرن نخست هجری در مرثیه امام حسین (علیه‌السّلام) شعر سروده‌اند، به شرح زیر آورده است: عقبة بن عمرو سهمی، سلیمان بن قتة، ابورمح خزاعی، رباب بنت امرؤ القیس همسر امام حسین (علیه‌السّلام)، بشیر بن حدلم، ‌ام لقمان بنت عقیل، فضل بن عباس بن عتبة بن ابـی‌لـهـب ابودهبل جمحی، خالد بن مغدان، عبیدالله بن خر جعفی، جعفر بن عفان طائی، منصور نمری، دعبل خزاعی، حسین بن ضحاک و قاسم بن یوسف کاتب.


۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۳۴.    
۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ،ج۱۰، ص۲۳۵.    
۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۶۰.    
۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۵۱۴.    
۵. ابومخنف، مسلم، وقعه الطف، ص۲۷۶.    
۶. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۸.    
۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۲۶.    
۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۲۷.    
۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۵۱۱.    
۱۰. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۱۰.    
۱۱. ابو‌الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۱.    
۱۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۲۱.    
۱۳. مفید، محمد بن نعمان، الامالی، ص٣٢٤.    
۱۴. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۴۲.    
۱۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۷۱.    
۱۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۴۲.    
۱۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۴۳.    
۱۸. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۸۳.    
۱۹. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۴۲.    
۲۰. مفید، محمد بن نعمان، الامالی، ص٣٢٤.    
۲۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۷۱.    
۲۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۸۰.    
۲۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۸۱.    
۲۴. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۴۳.    
۲۵. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۰-۲۱۱.    
۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۱۴.    
۲۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۱۵.    
۲۸. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۱۱.    
۲۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۷۱.    
۳۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۳۰۲.    
۳۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۳۰۳.    
۳۲. شبر، جواد، ادب الطف، ج۱، ص٢٨٤.    
۳۳. طبری، محمد بن ابی‌القاسم، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص۵۳.    
۳۴. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۱۱.    
۳۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۱۴.    
۳۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۱۵.    
۳۷. ریاحی، محمدامین، کسایی مروزی، زندگی،‌اندیشه و شعر او، ص۶۹-۷۰.
۳۸. برای آگاهی بیشتر ر. ک: صاحبکاری، ذبیح الله ، سیری در مرثیه عاشورایی.
۳۹. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین‌، مقاتل الطالبیین، ص۱۲۱.    
۴۰. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین‌، کتاب الاغانی، ج۱۷، ص۲۴.    
۴۱. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۱، ص۶۱۷.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۴۱-۳۵۱.






جعبه ابزار