ناهنجاری اخلاقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در ایجاد ناهنجاریهای اخلاقی، دو علت داخل
خانواده و خارج از خانواده اثر میگذارد. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته شده است.
اخلاق و
شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیتهای روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.»
این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی میشود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگیهای مهم
انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیریهای گوناگون شخصیت است»
انسان به گونهای آفریده شده است که میتواند با آگاهی و آزادی در محدودهای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد.
اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره
نوجوانی، مرحله
جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود مینماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب میشود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.
درباره شناخت عوامل موثر در بروز ناهنجاریهای اخلاقی، ابتدا آن را بر دو شاخه علل داخل خانواده و دیگری علل خارج از خانواده دسته بندی میکنیم. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته و سایر علل را به محل دیگر وا میگذاریم.
از عوامل مهم در دوره جوانی و نوجوانی که بیشترین تأثیرات را در بروز ناهنجاریهای اخلاقی بوجود میآورد، بحث
تهاجم فرهنگی است. تهاجم زمانی اتفاق میافتد که فرد خارج از خانواده و بدون پشتوانه اعتقادی با تبلیغاتی مواجه میگردد، که سعی در فروپاشی نظام اعتقادی حاکم بر جامعه را دارد ابزارهای تبلیغاتی از جمله کتاب، مجلات، نوار،
لباس و نوع
پوشش،
فیلم و سریال،
موسیقی،
ورزش و... با تمام قوا تلاش میکند تا فرد را از درون بدون
هویت نشان داده تا آن گاه در قالب تمدن، فرهنگ خود را غالب کند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا
ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست و متزلزل سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوههای پر زرق و برق و فریبندهاش پر کند و او را به انقیاد فرهنگی در برابر غیر خودی بکشاند و نسلی زبون و وابسته به بیگانه تربیت کند. نمونههای تاریخی نشان میدهد که تهاجم فرهنگی، پدیدهای نو و منحصر به عصر و نسل ما نیست، رد پای آن را میتوان در نقطه نقطه
تاریخ پر فراز و نشیب
اسلام مشاهده کرد. حتی در سایر
ادیان آسمانی میتوان ردّ پای تهاجم فرهنگی را موشکافانه جستجو کرد.
اندلس یا اسپانیای امروز مهر داغی است بر پیکره
مسلمانان که دشمن با رخنه به داشتههای جوانان، آنان را ابتدا از درون تهی کرد آن گاه، قرن ها به عقب راند.
دومین عامل در بحث عوامل خارج از خانواده، عامل معاشرت و دوست یابی است. در متون دینی از
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل است که فرمودند: «المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخلل؟؛
هر کس به دین دوستش است. مقصود این است که اگر شما با کسی
دوست بشوید، دین او را هم پذیرفته اید. در
نهج البلاغه تعبیری است بدین مضمون: مجالسه اهل الهواء منساه للایمان.
واژه منساه دو احتمال دارد یا مصدر است به معنای فراموشی و یا اسم مکان است به معنای فراموش خانه. یعنی نشست و برخاست با مردم هوا پرست و غافل از
خدا؛ فراموشی ایمان است. و یا فراموش خانه ایمان است. در
قرآن خداوند خطاب به
پیامبرانش از موانع رشد و تکامل نام میبرد یکی از آن عناوین «صدّ عن سبیل الله» و هم خانوادههای آن است.
یعنی در بیرون از خانواده هستند کسانی که مانع رشد و تکامل و رسیدن به خدا میشوند. هم چنین مقدار مانع میتواند عامل اصلی بروز اخلاق و رفتارهای غیر انسانی شود. مثل
ظلم و تعدّی، روی آوردن به خدایان دروغین، پیروی از
خرافات و...، بنابر این معاشرت عامل مهمی است که نباید افراد و خانواده ها آن را دست کم بگیرند. تکیه کلام معتادان این است که امان از
رفیق بد، آن ها ما را معتاد کردند....
سومین نکتهای که باید مورد بررسی قرار گیرد، بحث اشتغال است. هرگاه جامعه به
بیکاری و واردات سوق پیدا کند، ریشههای فساد و ناهنجاری هم یکی یکی پیدا میشود. کار، مایه سازندگی و بیکاری، اصل و اساس تخریب زندگی است. وقتی انسان به حدّی از شعور و استقلالدست یافت، لازم است برای ادامه زندگی خود، راه تأمین نیازهای خود را به دست خود پیدا کند. خانواده و
حکومت، در راه رسیدن به این هدف، بایسته است که بیکاران و کارجویان را
یاری دهند. بیکاری عامل مهمی در بروز
اختلالات روانی و رفتارهای پرخاش گرانه است. وقتی شخص در جامعه احساس بی هویتی کرد و از سوی دیگر توان تأمین نیازهای اولیهاش را نداشت به کار خلاف کشیده میشود. ایجاد انگیزه کار و آموزش حِرَف و قوانین کار و بازار یابی و... سرعت بیشتری به رشد و تکامل به جوانان میبخشد.
حدیث معروفی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است که فرمود: ملعون من القی کلّه علی الناس؛
کسی که سنگینی (زندگی) خود را به دیگری بیندازد، ملعون است. در جای دیگر از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل است که هر گاه کسی را میدیدند که شغل و حرفهای ندارد میفرمود: «از چشمم افتاد».
چهارمین عامل از عوامل بروز اخلاق و رفتارهای غیر انسانی نوع و شکل حکومت است. به قول معروف: الناس علی دین ملوکهم.
مردم بر اساس اندیشه و دین حاکمیت، رفتار میکنند. نظام سرمایه داری، انسان ها را به سوی سود طلبی و سنجش بر اساس
اقتصاد سوق میدهد و نظام کمونیستی، مردم را به سوی بیگاری کشیدن،
استثمار، نظام صهیونیست مردم را به خشونت و تجاوز و نظام بعث عراق (
صدام) نیز به سوی ظلم و خون ریزی و ارعاب و سایر نظام ها هر کدام به نوعی در تخریب افراد نقش دارند. امّا نظامی که قرآن آن را ترسیم کرده است بدین قرار است: حکومت صلحاء با اقامه
نماز و
زکات و
امر به معروف و نهی از منکر است، الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه.
افراد صالح وقتی به حاکمیت میرسند، اقامه نماز میکنند. سمبل یک زندگی ایده آل
پرستش معبود است.
پرستش نشان از تکامل و رشد اخلاقی است. تمام هدایت ها در سایه نماز است و تمام فساد ها به خاطر خروج از
توحید است. حکومت اسلامی، مردم را به سوی اخلاق نیک دعوت و از هر گونه
تبعیض و ضد ارزش منع میکند، این شیوه باعث میشود تا مردم در سایه آرامش و رأفت اسلامی زندگی خوبی داشته باشند. حکومت اسلام بر اساس
عدالت است. این عنوان از بسیاری از ناهنجاری ها جلوگیری میکند.
پنجمین عامل در بروز اخلاق تأثیرگذار، محیط عمومی و افراد جامعه است. محیط خواه محیط آموزشی باشد یا محیط کار و یا محیط زندگی، تأثیر فراوانی در کردار و رفتار انسان ها میگذارد. مراقبت در محیط هایی که به طریقی مدیریت خاص دارند، در سالم سازی آن موثر است و هر وقت این مراقبت به حداقل رسیده است نشانههای آن را میتوان به سادگی مشاهده کرد. تعامل با افراد کم سواد، بزه کار و دارای سوء پیشینه،
معتاد، بیکار، و ماجرا جو همواره مشکل ساز بوده است. پاک سازی محیط از لوث این گونه افراد در جلوگیری از ترویج فرهنگ بزهکاری یا تربیت ناسالم بسیار موثر است بنابر این پنجمین عامل به بحث جامعه شناسی مربوط است که این مقوله را نمیتوان نادیده گرفت. از جمله محیطهای عمومی، محیطهای ورزشی است.
ورزش در سالیان اخیر از محبوبیت ویژهای برخوردار است. تمایل جوانان به ورزش و میادین ورزشی از بحث برانگیزترین مسائل حکومت ها است. پایان یک مسابقه مهم و جنجالی را میتوان پیش بینی کرد. طرفداران دو تیم معروف پس از پایان مسابقه، به خیابان ها ریخته و با شکستن شیشه و چراغهای مغازه ها و بانک ها و هم چنین حمله به اتوبوسهای عمومی و ایجاد راه بندان در خیابان ها و به هم زدن آرامش شهر و... که همگی نشان میدهد این ورزش از یک بدن سازی ساده فراتر رفته و به یک میتینگ سیاسی تبدیل شده است.
ورزش و میادین آن، در رشد و یا عدم آن در جوانان بسیار موثر است. این رفتارها میتواند از انسانهای سالم، افرادی پرخاشگر، عصبی، بد زبان، اهل دعوا ساخته و بسیاری از ناهنجاری ها را به دنبال بیاورد. در حالی که در دهههای گذشته، ورزش و ورزشکاری منجر به تربیت پهلوان میشد که آن شخص پهلوان در رساندن حق مظلومان و
یاری ستمدیدگان مانند یک رهبر عمل میکرد. اسوه و
الگو در ورزش میتواند موجب تربیت مثبت فرد شده و هم چنین میتواند در ساختار اخلاقی به گونهای عمل کند که از شخص متربی، انسانی با ارزشهای منفی و خلاف رفتارهای اجتماعی و وجدانی بسازد.
ششمین علت از علل بروز رفتارهای خلاف ادب، علّت
فقر و ناداری است. فقر نقطه مقابل
غنا و بی نیازی است. در لا به لای سخنان بزرگان دین، فقر را بزرگترین عامل انحراف دین قلمداد کرده اند: «کاد الفقر ان یکون کفرا»
نزدیک است که فقر به
کفر گرائیده شود. یعنی تا مرز کفر چیزی به اندازه فقر نزدیک تر نیست. کسی که توان اداره خود و زندگیاش را ندارد برای تأمین گرسنگیاش ممکن است تمام ارزشهای انسانی را زیر پا گذاشته و به هر کاری دست بزند. در بودجه
اسلام و
حکومت اسلامی این مسأله پیش بینی شده است. اما این مطلب به عنوان اهداف کوتاه مدت است. اسلام زکات را به عنوان عامل بازدارنده از
فساد در جامعه اسلامی و راهکار میانه مدت وکوتاه مدت پیش بینی کرده است. فقراء تا رسیدن به
خودکفایی از زکات مصرف کنند. و زکات در اقلام
کشاورزی ـ دامداری و
طلا و
نقره مسکوک
واجب شده تا این که نیازمندان با مشکل مواجه نشوند. فقر در زندگی راه رسیدن به معنویات را نیز مسدود میکند. از آدم گرسنه و برهنه توقع
عبادت و پایبندی به اصول اخلاق را نمیتوان داشت اگر ابتدایی ترین نیازهای بشر تأمین نشود، فرصتی برای
آموزش و اخلاق بدست نمیآید.
وجود رفتارهای ناپسند، تجمع جوانان بزهکار در محلههای فقیر نشین بیشتر از مناطق مرفه است. البته درآمد زیاد نوع فساد را نیز تغییر میدهد. این به معنای سالم بودن محیطهای مرفه نشین نیست بلکه نوع فساد در محلههای فقیر نشین با غیر آن یا کشورهای فقیر با کشورهای پیشرفته متفاوت است. فقر باعث میشود که جوانان از پشت میز درس و کلاس به افراد هم سن و سال و کم تجربه پناه ببرند.
هفتمین علت از علل بروز مشکلات اخلاقی، نداشتن الگوی اخلاقی و مربّی مورد اعتماد است. ساختار نظام اخلاقی و تربیتی اسلام به گونهای ترسیم شده است که در آن الگوی تربیتی نیز پیش بینی شده است.
نقش رهبری و زعامت جامعه اسلامی از سوی خداوند بر عهده
امامان معصوم گذاشته است. در
عصر غیبت این مهم به دوازدهمین پیشوای مسلمین واگذار شده است. شناخت این الگو کمک بزرگی برای نظام مند شدن مباحث اخلاقی است و از سوی دیگر پیروی از افراد ناشناخته، زعمای دروغین و کسانی که به دنبال منافع غیر الهیاند منجر به بروز رفتارهای خلاف شأن انسان میشود. با این بیان مهم ترین عامل در گمراهی اخلاقی جامعه اسلامی، عدم شناخت
حجت خداوند و الگوی کمال یافته است. در لا به لای
احادیث ما ابتدائی ترین نقطه برای شروع فساد اخلاقی و گمراهی در مسیر تکامل، نشناختن جایگاه
امامت معرفی شده است.
از آن جا که
امام، برنامه ریزی زندگی انسان را به عهده دارد با کنار گذاشتن وی، مشکلات عدیدهای از جمله رفتارهای غیر شرعی بروز خواهد کرد. خداوند بر انسان ها
اطاعت از امامت را واجب کرده است. و امام کسی است که با تأسی به
قرآن، در هر عصر وظایف عمده مردم را بیان میکند. وظایفی که هم جنبه اجتماعی دارد و هم جنبه فردی دارد. وظایف فردی، فرد را آماده میکند تا بر پارهای از مسائل خود چیره شده و وظایف اجتماعی او را با جامعه اسلامی پیوند میدهد، در سایه اجتماع سالم است که فرد میتواند به آن چه پیش بینی شده است دسترسی پیدا کند.
سایت اندیشه قم.