میل به جاودانگی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم علاوه بر جامعیت و برنامه کامل زندگی بودن، همیشگی و
ابدی نیز می باشد. یعنی الی الابد همه در
عالم می توانند از قرآن بهره مند شوند.
قرآن، کتابی جاودانه و دائمی است که برای
هدایت همه
بشر آمده است.
... واوحی الی هـذا القرءان لانذرکم به ومن بلغ..(...و اين قرآن به من
وحی شده تا به وسيله آن شما و هر كس را (كه اين پيام به او) برسد هشدار دهم آيا واقعا شما گواهى مىدهيد كه در جنب
خدا خدايان ديگرى است...)
«جمله : (( لا نذرکم به و من بلغ )) شاهد بر ابدى و جهانى بودن رسالت
پیامبر اسلام(ص ) مى باشد.
از ظاهر (( لانذرکم به و من بلغ )) گرچه برمى آید که خطابش به
مشرکین مکه و یا عموم
قریش و یا جمیع عرب است ، الا اینکه مقابله بین (( کم )) و بین (( من بلغ )) البته با حفظ این جهت که مراد از (( من بلغ )) کسانى باشند که مطالب را از خود پیغمبر نشنیده اند، چه معاصرین و چه مردمى که بعد از عصر آنجناب به وجود مى آیند دلالت دارد بر اینکه مقصود از
ضمیر خطاب (( کم )) در جمله (( لانذرکم به )) کسانى هستند که پیغمبر اکرم ایشان را پیش از نزول
آیه یا مقارن یا پس از نزول
انذار مى فرمود.
پس اینکه فرمود: (( و اوحى الى هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ )) بر این هم دلالت دارد که رسالت آن حضرت عمومى و قرآنش ابدى و جهانى است، و از نظر دعوت به
اسلام، هیچ فرقى بین کسانى که
قرآن را از خود او مى شنوند و بین کسانى که از غیر او مى شنوند نیست، و به عبارت دیگر آیه شریفه، دلالت مى کند بر اینکه قرآن کریم حجت ناطقى است از ناحیه خدا و کتابى است که از روز نزولش تا قیام
قیامت به نفع
حق و علیه باطل،
احتجاج مى کند.»
«ضمناً با ذكر كلمه وَ مَنْ بَلَغَ: «تمام كسانى كه اين سخن به آنها مىرسد» رسالت جهانى قرآن، و دعوت عمومى و همگانى آن را
اعلام مىدارد.
در حقيقت تعبيرى از اين كوتاهتر و جامعتر براى اداى اين منظور، تصور نمىشود، و دقت در وسعت آن مىتواند هر گونه ابهامى را در مورد عدم
اختصاص دعوت قرآن به
نژاد عرب، و يا زمان و
منطقه خاصى برطرف سازد.
جمعى از
دانشمندان از تعبيراتى مانند تعبير فوق، مسأله
خاتمیت پيامبر صلى الله عليه و آله را نيز استفاده كردهاند؛ زيرا طبق تعبير بالا پيامبر مبعوث به تمام كسانى كه گفتارش به آنها مىرسد، بوده و اين شامل تمام كسانى مىشود كه: تا پايان اين
جهان به دنيا قدم مىگذارند.
از احاديثى كه از طرق
اهل بیت عليهم السلام وارد شده، چنين استفاده مىشود:
منظور از
ابلاغ قرآن، تنها به اين نيست كه عين متن آن به
اقوام ديگر برسد حتى وصول ترجمههاى آن به زبانهاى ديگر نيز در
مفهوم آيه وارد است...»
الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتـب ولم یجعل له عوجا• قیمـا لینذر باسـا شدیدا من لدنه ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصــلحـت ان لهم اجرا حسنـا (
ستایش خدايى را كه اين كتاب (آسمانى) را بر
بنده خود فرو فرستاد و هيچ گونه كژى در آن ننهاد •(كتابى) راست و درست تا (گناهكاران را) از جانب خود به عذابى سخت بيم دهد و مؤمنانى را كه كارهاى
شایسته مىكنند نويد بخشد كه براى آنان پاداشى نيكوست.)
«وشاید منظور از چیزهاى مرئى آنهایى باشند که به
سهولت دیده مى شوند ومقصود از چیزهاى
نامرئی آنهایى باشند که به آسانى مشهود نیستند کما اینکه
راغب در
مفردات چنین گفته است : ((عوج)) به فتحه عین کجى هایى را گویند که با
چشم به آسانى دیده مى شوند، مانند کجى چوبى که در
زمین نصب شده باشد، ولى ((عوج)) به کسره عین در کجى هائى است که با فکر و
بصیرت تشخیص داده مى شوند، مانند
انحراف وانحنایى که در زمین مسطح است که تنها متخصصین مى توانند آن را تشخیص دهند، ونیز مانند انحراف در
دین و
زندگی .
پس بنا به گفته وى دیگر اشکالى به آیه شریفه ((لاترى فیها عوجا ولا امتا وارد نمى شود - دقت بفرمائید.
توضیح مقصود از اینکه قرآن عوج (کجى ) نداشته، قیّم است
خداى تعالى در این سوره کلامش را با ذکر ثناى خود افتتاح فرموده، و به این نحو خود را ستوده که : قرآنى بر بنده اش نازل کرده که هیچ انحرافى از حق در آن نیست، وآن کتاب قیم مصالح بندگانش در زندگى دنیا و
آخرت است ، واز عهده این کار به خوبى برمى آید، پس همه حمدها که در ترتب
خیرات وبرکات آن از روز نزولش تا روز قیامت هست، همه براى خدا است.»
«اين صفت (قيّم) در واقع اشتقاقى است از صفت «قيّوميت» پروردگار كه: به مقتضاى آن
خداوند حافظ و نگاهبان همه
موجودات و اشياء جهان است: «ما به تو قائم چو تو قائم بذات»!
قرآن كه كلام خدا است نيز همين حال را دارد.
قابل توجه اين كه: توصيف به «قيّم» در آيات قرآن كراراً در مورد آئين
اسلام آمده است، و حتى به
پیامبر صلى الله عليه و آله دستور داده شده است: «خود را هماهنگ با
دین قيّم و صاف و مستقيم سازد»
آنچه در بالا، در تفسير «قيّم» گفته شد، معنى جامعى است كه تفسيرهاى مختلف همه مفسران را در برمىگيرد: چه اين كه:
بعضى آن را به معنى كتابى كه هرگز
نسخ نمىشود، تفسير كردهاند.
بعضى به معنى حافظ كتب پيشين.
بعضى به معنى برپادارنده امور دين.
و بعضى به معنى كتابى كه در آن
اختلاف و
تناقض نيست.
ولى همه اين معانى در آن مفهوم
جامع كه گفتيم: جمع است.»
«وکلمه ((قیما)) آن گونه که از کتاب فهمیده مى شود حال بعد از حال است، زیرا خداى تعالى در مقام
ستایش خویش است از این جهت که کتابى نازل کرده وبه صفت نداشتن
اعوجاج متصف است، واز این جهت که آن کتاب بر تأمین مصالح جامعه بشرى قیم است. پس به هر دوصفت بذل عنایت شده، آن هم بطورى مساوى، وهمین اقتضاء مى کند که جمله مزبور حالیه باشد...»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۴۴۳، برگرفته از مقاله «جاودانگی قرآن».