میرزای شیرازی (فعالیتهای سیاسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید محمدحسن میرزای شیرازی (۱۲۳۰-۱۳۱۲ق)، معروف به میرزای شیرازی بزرگ، از بزرگترین فقها و
مراجع تقلید مجاهد
ایران در
قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری بود. میرزای شیرازی قبل و بعد از مرجعیت چهار اقدام سیاسی مهم نمود که آثار اجتماعی و سیاسی بزرگی در
عراق و ایران داشت، در ادامه اجمالاٌ به آنها اشاره میکنیم.
سید محمدحسن میرزای شیرازی در پانزدهم
جمادی الاول ۱۲۳۰ ق در محله درب شاهزاده در
شیراز به دنیا آمد. در کودکی پدرش را از دست داد و دائیش مجدالاشراف، سرپرستی او را برعهده گرفت و از معلمی خوشنویسی دعوت کرد تا در منزل به وی خطاطی بیاموزد. میرزای شیرازی را مجدد
فقه شیعه در آغاز
قرن چهاردهم هجری دانستهاند.
پدرش سیدمحمود نیز از بهترین خوشنویسان شیراز بود و به نوشته فارسنامه ناصری، پس از میرعماد تا آن زمان کسی خط نستعلیق را به خوبی او نمینوشت. خواندن و نوشتن
فارسی را نیز آموخت و در شوال ۱۲۳۶ ق مشغول آموختن
ادبیات عرب گردید.
هنگامیکه به هشت سالگی رسید از دروس مقدمات فارغ شد. مجدالاشراف مایل بود که او از زمره اهل وعظ و منبر شود، ازاینرو وی را به یکی از بزرگترین وعاظ شیراز سپرد. او هوش سرشاری داشت چنانکه هر روز یک صفحه از کتاب مشکل ابواب الجنان را دوباره میخواند و حفظ میکرد. پس از درگذشت مجدالاشراف به
فقه و
اصول پرداخت و در ۱۲۴۲ ق به
اصفهان رفت و در
مدرسه صدر ساکن شد و در درس
شیخ محمدتقی ایوانکی (صاحب حاشیه) شرکت کرد و پس از وفات وی در درس میرسیدحسین مدرس بیدآبادی حاضر شد. بهگفتهای در پانزده سالگی، کتاب
شرح لمعه تدریس میکرده است.
میرزا قبل از بیست سالگی به دریافت
اجازه اجتهاد نائل گردید و مدتی نیز در درس
حاجی کلباسی شرکت کرد و خود نیز به تدریس پرداخت. در ۱۲۹۵ ق برای ادامه تحصیل به
عتبات عالیات رفت و در محضر درس بزرگانی چون
شیخ حسن کاشف الغطاء و
صاحب جواهر حاضر شد. صاحب جواهر در سفارش نامهای که برای والی
فارس نوشت ضمن تصریح به
اجتهاد وی یادآور شد که خداوند میرزا را برای هدایت مردم و امامت در شهرها و ترویج
مذهب شیعه و کفالت آن برگزیده است.
میرزا پس از درگذشت صاحب جواهر در درس فقه و اصول
شیخ مرتضی انصاری در
نجف حاضر شد و استفادههای فراوانی برد. معروف است که مرحوم شیخ مرتضی انصاری بارها میگفت که درسم را برای سه نفر میگویم: میرزا محمد حسن شیرازی،
میرزا حبیبالله رشتی و آقا حسن تهرانی.
پس از وفات شیخ انصاری در ۱۲۸۱، عموم شاگردانش میرزای شیرازی را به ریاست و زعامت برگزیدند. به نوشته
اعتمادالسلطنه «کافه افاضل عراق و متجهدین آفاق، در حق او بر براعت و رجحان، اذعان آوردند». اما گروهی از افاضل آذربایجان به حاج سیدحسین ترک مراجعه کردند که پس از وفات او در ۱۲۹۹ ق، میرزا مرجع مطلق گردید.
میرزا تا پایان عمر مرجعیت مطلق داشت. میرزای شیرازی از میان یاران و شاگردانش، عدهای را برای مشاوره در امور دینی، سیاسی و اجتماعی مردم برگزید تا در شهرها و ولایات مختلف، نماینده او باشند و از همین طریق، واقعه تحریم تنباکو، تاراج چهارمحال، واقعه
یهودیان همدان، سرکوب شیعیان
افغانستان، خریدن زمینهای طوس توسط روسیه را به بهترین وجه حل و فصل کرد. برخی از مهمترین اقدامات سیاسی میرزا در ادامه بیان میشود.
زمانی که
ناصرالدین شاه به زیارت
عتبات عالیات رفت (۱۲۸۷)، هنگام ورودش به
نجف، برخلاف رویه گذشته، شاه را در محل سکونتش
ملاقات نکرد، بلکه در
حرم مطهر امیرمؤمنان با وی دیدار کرد و هدایای شاه را نیز نپذیرفت. این برخورد علاوه بر از بین بردن هیبت و عظمت شاه، شکل رسم قدیمی را که مجتهدین، در استقبال از پادشاهان کشورهای اسلامی به دیدار آنها میرفتند، شکست.
فرونشاندن آتش فتنه مذهبی که نزدیک بود به
جنگ میان
اهلسنت و
شیعیان سامرا و مناطق مجاور آن در ۱۳۱۱ ق منجر گردد. او
ملاقات با کنسول
انگلیس در
بغداد را که برای شعلهور کردن آتش فتنه به سامرا رفته بود رد کرد و به وی خبر داد که هیچ نیازی به مداخله بریتانیا در کاری که به او مربوط نیست نمیباشد، زیرا شیعیان و
حکومت عثمانی دارای
دین و
قبله و
قرآن واحدی هستند.
بزرگترین اقدام سیاسی میرزا
فتوای تحریم تنباکو بود. در ۲۸
رجب ۱۳۹۷ ق و اندکی پس از
سفر سوم ناصرالدین شاه به
اروپا، قراردادی میان کمپانی انگلیسی رژی
با دولت ایران، به نمایندگی
امین السلطان (صدر اعظم) بسته شد که براساس آن امتیاز خرید و فروش
توتون و تنباکو در داخل و خارج از کشور به مدت پنجاه سال به کمپانی مزبور واگذار میگردید. در عوض، کمپانی هر سال مبلغ پانزده هزار لیره انگلیسی به علاوه یک چهارم از سود شرکت پس از کسر پنج درصد آن را به دولت ایران پرداخت میکرد. ظاهراً مذاکره در مورد این قرارداد، هنگام سفر سوم شاه به لندن صورت گرفته بود و امضای آن پس از بازگشت شاه انجام شد. شرایط این قرارداد که به زیان و ورشکستگی تولیدکنندگان و تجار ایرانی میانجامید و بسیار بدتر از قرارداد مشابه توتون و تنباکوی دولت عثمانی
با شرکت مشابه اروپایی بود و استقلال سیاسی و اقتصادی کشور را به مخاطره جدی میافکند، موجی از
خشم و نارضایتی در کشور پدید آورد.
در شیراز و
تبریز و
اصفهان علما بر ضد قرارداد قیام کردند و دولت نیز گروهی از آنان را دستگیر و
تبعید نمود، اما مخالفت علما و مردم روز به روز ادامه داشت و گستردهتر میشد. میرزای شیرازی که قبلاً توسط علمای تبعیدی در جریان امر قرار گرفته بود در اول
ذیحجه ۱۳۰۸ ق تلگراف مفصلی به ناصرالدین شاه فرستاد و در آن به منافات داشتن قرارداد
با احکام قرآن مجید و از بین رفتن
استقلال دولت و اختلال نظم مملکت تأکید ورزید.
متعاقب آن، ناصرالدین شاه از کار پرداز ایران در بغداد خواست تا میرزا را نسبت به قرارداد توجیه نماید. وی برای جلبنظر میرزا دلائلی از این قبیل ارائه نمود: ضرورت نزدیکی به دول بزرگ برای رهایی از روسیه تزاری، لزوم تقویت بودجه و قشون، ترمیم مالیاتها و بازتاب نامطلوب فسخ قرار داد نزد جهانیان. اما میرزا در پاسخ، ضمن رد توجیهات مذکور بر این نکته تأکید نمود که باید فقط به نیروی ملت مسلمان تکیه کرد و سپس
تهدید نمود که اگر دولت از عهده بر نمیاید من به خواست خدا آن را بر هم میزنم.
شاه و دربار به تهدید میرزا وقعی ننهادند و به دفع الوقت گذراندند. سرانجام میرزا، حجت را تمام دانست و طی فتوایی هرگونه استفاده و
خرید و فروش آن را
حرام اعلام کرد. متن این فتوای کوتاه چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحوٍ کان در
حکم محاربه با امام زمان (صلواتاللهوسلامعلیه) است».
به دستور
میرزا محمدحسن آشتیانی که بزرگترین عالم و
مجتهد تهران بهشمار میرفت، این
فتوا در تهران و دیگر شهرها تکثیر و منتشر شد و همه مردم حتی اندرون حرم شاه نیز استعمال آن را حرام دانستند. تهدید و ارعاب مأموران رژیم سودی نبخشید، حتی دولت شایع کرد که فتوا مجعول است، اما این ترفند نیز مؤثر نبود. شاه دو هفته پس از صدور
حکم تحریم، الغای انحصار داخله توتون و تنباکو را اعلام داشت، اما این نیز رضایت علما و مردم را فراهم نساخت و مردم یکپارچه بر ضد شاه و کمپانی قد برافراشتند. مذاکرات نمایندگان دولت و علما نیز نتیجهای در برنداشت. سرانجام به سبب مخالفت یکپارچه علما و مقاومت مردم، شاه و کمپانی لغو قرارداد را اعلام کردند و در مقابل، دولت از علما خواست تا ضمن تلگرافی به میرزا، استعمال توتون و تنباکو را
مباح اعلام نماید.
میرزای شیرازی تعجیلی در لغو
حکم نکرد و منتظر دستخط علمای تهران ماند و در تلگرافی به میرزای آشتیانی تأکید کرد که باید قرارداد به نحوی ختم شود که پیامد ناگوار دیگری برای مردم نداشته باشد. سرانجام میرزای شیرازی پس از اطمینان از لغو قرارداد،
حکم تحریم را بعد از گذشت پنجاه و پنج روز از صدور آن، لغو کرد.
همزمان
با خاتمه جنبش ضد استعماری، مردم ایران، امیرعبدالرحمن خان، پادشاه مستبد و وابسته افغانستان، به بهانه عدم پرداخت
مالیات اقوام شیعه آن کشور، در ۱۳۰۹ ق
با تحریک احساسات مذهبی مردم اهلسنت، به مناطق شیعهنشین افغانستان حمله کرد. این تهاجم وحشیانه که سه سال به طول انجامید موجب کشته شدن دهها هزار نفر از شیعیان،
اسارت و بردگی هزاران
مرد و
زن و کودک و غارت املاک و اموال آنان شد. این جنایت به اندازهای هولناک و شرمآور است که زبان از بیان و قلم از نگارش آن شرم دارد.
اخبار وحشتناک این جنایت توسط یکی از علمای شیعه افغانستان (ملاکاظم درفشای) به اطلاع میرزای شیرازی رسید. میرزا بلافاصله در تلگرافی به ناصرالدین شاه از او خواست تا از ملکه انگلستان بپرسد که امیرعبدالرحمن خان چرا به قتل عام شیعیان هزاره افغانستان پرداخته است؟ و ظاهراً خود نیز نامهای به ملکه انگلستان نوشت. ایادی انگلستان برای گرفتن انتقام از میرزای شیرازی و مخدوش کردن چهره سیاسی او، در ۱۳۱۱ ق در صدد تحریک و جدال میان سنیان و شیعیان سامرا برآمدند کهاین ترفند
با هوشیاری میرزا ناکام ماند.
•
دانشنامههای انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «محمدحسن میرزای شیرازی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۵.