میرزا احمد بدر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَدِر (
نصیرالدوله)، میرزا احمد (۱۲۸۷-۱۳۴۹ق/۱۸۷۰-۱۹۳۱م)، وزیر و سیاست پیشه
ایران در اواخر
دوره قاجار و اوایل
عصر پهلوی.
میرزا احمد فرزند عبدالوهاب آصفالدوله (ه م)، از دولتمردان معروف
عصر ناصری است. میرزا احمد در
رشت زاده شد و در
تهران دانشهای مرسوم و متداول زمان را تحصیل کرد و برخی را نیز از
پدر آموخت. آنگاه نزد معلمان ایرانی و اروپایی
زبان فرانسه و علوم
ریاضی و طبیعی را فرا گرفت.
او از نوجوانی با شیوه خدمت در دیوان و دربار آشنا شد. در ۱۳۰۱ق ناصرالدین شاه پدرش را که لقب
نصیرالدوله داشت، به آصفالدوله ملقب ساخت و لقب
پدر را به
پسر بخشید. میرزا احمد در این هنگام ۱۲ ساله بود و ظاهراً به گفته اعتمادالسلطنه در مراسم لقب بخشی مقام وزارت تجارت را نیز به دست آورد، اما همو در حوادث دو روز بعد، از نادرستی این موضوع خبر میدهد.
این واقعه را صدیقالممالک شیبانی، مورخ دیگر عصر قاجار در شمار حوادث سال ۱۳۰۳ق/۱۸۸۵م آورده،
اما روایت اعتماد السلطنه به سبب نزدیکی و ارتباط او با شاه و دربار از صحت بیشتری برخوردار است.
پس از
مرگ عبدالوهاب آصفالدوله در ۱۳۰۴ق/۱۸۸۶م، ورثه او ۵۰ هزار
تومان به ناصرالدینشاه تقدیم داشتند و اجازه اطلاق
لقب «جناب» را برای
نصیرالدوله نوجوان به دست آوردند و بدینسان، او «منشی حضور» شاه شد. بدر تا ۱۳۱۳ق/۱۸۹۵م که ناصرالدین شاه کشته شد، این مقام را حفظ کرد و سپس به خدمت وزارت خارجه درآمد.
در وزارت خارجه، از آنرو که تحصیلات گستردهای داشت و علوم قدیم و دانشهای روز را به خوبی فرا گرفته بود و بر
ادبیات فارسی و زبانهای خارجی تسلط کافی داشت، به سرعت پیشرفت کرد. در ۱۳۲۲ق/۱۹۰۴م مأمور خدمت در سفارت
ایران در بلژیک شد و اندکی بعد مقام وزیر مختاری ایران در آن کشور را به دست آورد و با گذشت زمان در میان سفیران کشورهای خارجی در بلژیک اعتبار فراوان و شهرتی درخور یافت.
دوران سفارت او ۶ سال طول کشید. پس از بازگشت به ایران رئیس دیوان عالی تمیز شد و سپس در ۱۳۳۴ق در کابینه نخست میرزا حسنخان وثوقالدوله (همسر خواهرش) به سمت معاونت وزارت خارجه منصوب گردید و اندکی بعد کفیل این وزارتخانه شد.
نصیرالدوله در دوره دوم صدارت وثوقالدوله که از ۸
شوال ۱۳۳۶ق/۲۶ تیر ۱۲۹۷ش آغاز شد و حدود دو سال دوام داشت، وزیر معارف بود و در این دوران توانست از عهده خدمات مهمی به
فرهنگ و معارف کشور برآید. این دولت تا ۸ شوال ۱۳۳۸ق/۴ تیر ۱۲۹۹ش بر سر کار بود و در این تاریخ به سبب انعقاد قرارداد ۱۹۱۹م با
انگلیس و مخالفت عمومی با آن ساقط شد.
بدر پس از آن تا چند سال کار مهمی نداشت و اوقات را برای رسیدگی به امور شخصی میگذراند. تا آنکه در اوایل سال ۱۳۰۵ش در دوره ششم مجلس نماینده سیرجان شد ( بعضی او را نماینده
کرمان دانسته است
)، اما پیش از افتتاح مجلس، مستوفیالممالک، رئیس الوزرای وقت، او را به وزارت معارف برگماشت.
دوران اخیر وزارت او کوتاه بود و از ۲۲ خرداد تا ۱۸ بهمن ۱۳۰۵ ادامه داشت.
پس از آن
نصیرالدوله بجز عضویت در کمیسیون معارف منصبی نداشت، تا آنکه در ۴ بهمن ۱۳۰۹، در ۶۲ سالگی درگذشت.
پیکر او را در حرم
حضرت عبدالعظیم به خاک سپردند و وثوقالدوله رئیس الوزرای سابق در رثای او قطعهای سرود.
نصیرالدوله مردی میانه قامت، هوشمند، نیک محضر، گشادهرو، و مشوق
علم و
هنر بود و در دوران وزارت خود به سادگی میزیست.
بدر از جمله وزیران نامی معارف ایران بود و در راه توسعه و گسترش دانشهای جدید در کشور سخت کوشید. از خدمات برجسته او تأسیس و تکمیل مدارس بود. وثوقالدوله رئیس الوزرای وقت نیز با او همراهی کامل داشت و پیشنهادهای وی را تا جایی که بودجه دولت اجازه میداد، میپذیرفت و خواستههای او را برآورده میکرد.
نصیرالدوله برای اجرای کامل قانون اداری وزارت معارف (که پیش از او به تصویب رسیده بود) شورای عالی معارف را تشکیل داد.
اقدام پسندیده دیگر او، تأسیس دارالمعلمین (دانشسرا) مرکزی و تبدیل مدرسه دخترانه «فرانکوپرسان» به دارالمعلمات بود (۱۲۹۷ش). دارالمعلمین مرکزی در ۱۲۹۸ش افتتاح شد و در آغاز دو کلاس داشت، یکی ابتدایی و دیگری عالی.
بدر در ۱۲۹۷ش ۳ مدرسه متوسطه جدید دایر کرد. مدرسه سلطانی به ریاست سلطان العلما، مدرسه سیروس به ریاست محسن قریب، و مدرسهای دیگر به ریاست آقامیرزا ضیاءالدین. در این زمان آموزش ابتدایی و متوسطه گسترش بسیار یافت و افراد بیبضاعت به صورت رایگان در این مدارس آموزش میدیدند.
او از محل تصویبنامه ۴ مادهای هیأت وزرا (۲۸
جمادی الاول ۱۳۳۶) جمعاً ۳۰ دبستان دو کلاسه تا چهار کلاسه پسرانه و ۱۰ مدرسه دخترانه و ۹ دبیرستان یک یا دو کلاسه همراه با کلاسهای دبستانی در
تهران و چند مدرسه در شهرستانها تأسیس کرد.
از خدمات دیگر
نصیرالدوله در دوران وزارت، تصویب نظامنامهای برای حل مشکلات داروفروشان و اطبا بود که بر اساس آن از داروفروشان تهران و شهرستانها امتحان به عمل آمد و کسانی که از عهده برآمدند، اجازه ادامه کار یافتند. همچنین وی مقرر کرد که دانشجویان مدرسه طب هفتهای دو روز در بیمارستان دولتی حضور یابند و پزشکی عملی را از استادان بیاموزند.
از اقدامات دیگر
نصیرالدوله، تفکیک کلاس موزیک از
مدرسه دارالفنون و تشکیل مدرسهای جدید برای آموزش موسیقی بود. شاگردان این مؤسسه آموزشی را که زیرنظر وزارت معارف اداره میشد، افراد نظامی و غیرنظامی تشکیل میدادند.
از کارهای دیگر دوره اول وزارت او، انتشار مجله اصول تعلیم یا اصول تعلیمات بود که شماره اول آن در ۱۴
رجب ۱۳۳۸ق/۳ آوریل ۱۹۲۰م به چاپ رسید و پس از انتشار ۶ شماره، اداره آن بر عهده ابوالحسن فروغی رئیس دارالمعلمین عالی نهاده شد. سالنامه معارف
ایران نیز در ۱۲۹۷ش منتشر شد. این سالنامه اطلاعات گرانبهایی از اوضاعف رهنگی آن
عصر را دربردارد.
بدر در دوران کوتاه وزارت معارف خود در کابینه مستوفی الممالک در ۱۳۰۵ش نیز خدمات مهمی انجام داد. از جمله کتابخانه معارف را تأسیس کرد که بعداً نام آن به کتابخانه ملی تغییر یافت و حدود ۱۵ هزار جلد از کتابهای کتابخانه سلطنتی به آنجا منتقل گردید.
در همین زمان او لایحه تعلیمات عمومی را به مجلس برد و در راه تصویب و اجرای آن کوشید. براساس این لایحه آموزش رایگان به تصویب مجلس رسید.
بدر در سالهای آخر
عمر به عضویت کمیسیون معارف درآمد. اعضای دیگر این کمیسیون مشیرالدوله پیرنیا، مؤتمن الملک پیرنیا، یحیی دولتآبادی،
محمد مصدق و چند تن دیگر بودند. وظیفه اعضا برنامهریزی برای کمیسیون و انتخاب کتابهای مناسب برای چاپ بود.
بدر شخصی دانشمند، ادیب و میهنپرست بود و دانشمندان را ارج مینهاد. آثار و نوشتههایی از او برجای مانده است که ترجمه کتاب معرفهة الارض، تاریخ نادرشاه و رساله در حساب و خواص اعداد از آن جملهاند. اشعار اندکی از او در دست است که نشانه ذوق سلیم اوست. وی در آن روزگار که جوانان متأثر از تمدن غربی به فرهنگ ملی خود کمتر توجه و اعتنا میکردند و در تغییر خط از الفبای فارسی به لاتین تبلیغاتی صورت میگرفت، چکامهای سرود و در آن فرنگ رفتگان را از ورود در این معرکه برحذر داشت.
او به حفظ آثار ملی و هنری
ایران علاقهمند بود و خود چند مجلد مرقع از خطوط استادان قدیم، چند جلد کتاب خطی نفیس و یک مجلد
قرآن کریم به خط آقا ابراهیم قمی را به موزه ملی اهدا کرد.
ظاهراً این آثار بعدها به کتابخانه ملی انتقال یافت.
(۱) اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی، به کوشش عطاءالله فرهنگ تهرانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۲) اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامه خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۳) اقبال آشتیانی، عباس، «میرزا عبدالوهاب خان آصفالدوله»، یادگار، تهران، ۱۳۲۷ش، س ۵، شم ۶ -۷.
(۴) باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، تلاش آزادی، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۵) بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۶) حکمت، علیاصغر، سی خاطره، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۷) سپهر، عبدالحسین، مرآت الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۸) سعادت نوری، حسین، رجال دوره قاجاریه، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۹) شجیعی، زهرا، نمایندگان مجلس شورای ملی در بیست و یک دوره قانونگذاری، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۱۰) شیبانی، ابراهیم، منتخب التواریخ، به کوشش ایرج افشار، ۱۳۶۶ش.
(۱۱) صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۲) قاسمی پویا، اقبال، مدارس جدید در دوره قاجاریه، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۳) مروارید، یونس، از مشروطه تا جمهوری، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۴) ملکی، حسین (زاوش)، دولتهای ایران در عصر مشروطیت، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۱۵) کتابخانه ملی، خطی.
(۱۶) نوایی، عبدالحسین، «دارالمعلمین عالی و پروگرام مدارس»، تاریخ معاصر ایران، تهران، ۱۳۷۷ش، س ۲، شم ۵.
(۱۷) وحیدنیا، سیفالدوله، «رجال معاصر»، وحید، تهران، ۱۳۵۰ش، دوره جدید، شم ۱.
(۱۸) یغمایی، اقبال، وزیران علوم و معارف و فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۷۵ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۴۶۰۶.